کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
دیدگاه های آرش در مورد آمریکا
(2013-10-09 ساعت 08:09)mhz_ir نوشته:  سلام دوستان.یه مشکلی برام پیش اومده میخاستم راهنماییم کنید:
دوست خوبم ،
اطمینان داشته باش که پولت رو به راحتی میتونی ازش بگیری . اگر این مدارک رو داری به دادگاه محل زندگیت مراجعه کن و از ایشون طرح شکایت کن . اطمینان داشته باش که ایشون هیچ خطری برای شما نداره . اینجا که مثل ایران نیست که زورگیر هر غلطی که دلش بخواد بکنه !!! . برای من مشابه این مسئله اتفاق افتاد . البته نه در مورد خونه ، بلکه در مورد یه همسایه محل کارم که سیاهپوست بود . ایشون مستاجر صاحب کار من بود که بهش اخطار تخلیه داده بود . چند روزی منو با ماشین تعقیب میکرد . یه روز وقتی هی توی خیابونای اطراف چرخوندمش ، همزمان به پلیس زنگ زدم و گفتم که یه مرد با یه اتومبیل با این مشخصات داره منو تعقیب میکنه . خلاصه برات بگم که 2 دقیقه نشد که پلیس سر رسید و متوقفش کرد . با منم کاری نداشت . بلافاصله ، پس از بازداشت ایشون ، به محل کارم اومد و به من اطمینان داد که دیگه مزاحمم نمیشه . یک هفته بعد ، اومد محل کارم و از من عذرخواهی کرد و گفت من شما رو اشتباه گرفته بودم . هر چند که اصلاً هم اشتباه نگرفته بود . اما با این کارش رسماً گفت که غلط کردم .
پاسخ
(2013-10-09 ساعت 08:43)afshin4749 نوشته:  
(2013-10-09 ساعت 08:09)mhz_ir نوشته:  سلام دوستان.یه مشکلی برام پیش اومده میخاستم راهنماییم کنید:
دوست خوبم ،
اطمینان داشته باش که پولت رو به راحتی میتونی ازش بگیری . اگر این مدارک رو داری به دادگاه محل زندگیت مراجعه کن و از ایشون طرح شکایت کن . اطمینان داشته باش که ایشون هیچ خطری برای شما نداره . اینجا که مثل ایران نیست که زورگیر هر غلطی که دلش بخواد بکنه !!! . برای من مشابه این مسئله اتفاق افتاد . البته نه در مورد خونه ، بلکه در مورد یه همسایه محل کارم که سیاهپوست بود . ایشون مستاجر صاحب کار من بود که بهش اخطار تخلیه داده بود . چند روزی منو با ماشین تعقیب میکرد . یه روز وقتی هی توی خیابونای اطراف چرخوندمش ، همزمان به پلیس زنگ زدم و گفتم که یه مرد با یه اتومبیل با این مشخصات داره منو تعقیب میکنه . خلاصه برات بگم که 2 دقیقه نشد که پلیس سر رسید و متوقفش کرد . با منم کاری نداشت . بلافاصله ، پس از بازداشت ایشون ، به محل کارم اومد و به من اطمینان داد که دیگه مزاحمم نمیشه . یک هفته بعد ، اومد محل کارم و از من عذرخواهی کرد و گفت من شما رو اشتباه گرفته بودم . هر چند که اصلاً هم اشتباه نگرفته بود . اما با این کارش رسماً گفت که غلط کردم .
اتفاقا این طرف هم سیاهپوست هست.
پاسخ
تشکر کنندگان: soli asali ، آلیس-1980 ، قصه گو ، ghafari88 ، saeed2014 ، armin021 ، American Darlin
یکی از خوبیهای ما ایرانیا اینه که تو هر مسئله ای یه چیزی برای گفتن داریم حتی اگه تا حالا باهاش سر و کار نداشتیم این باعث میشه وقتی یکی از ما یه سوالی میکنه بی جواب نمیمونه در صورتی که غیر ایرانی فقط توی چارچوب خودش اطلاعات داره و وقتی حتی یه سوال معمولی ولی غیر مرتبط با کارش ازش میپرسی میگه نمیدونم و خلاص!من فکر میکنم اینکه ما همیشه دستی تو بیشتر مسائل داریم برمیگرده به آمادگیمون برای هر مسئله ای که ممکنه برامون پیش بیاد و از قبل داریم براش اطلاعات جمع میکنیم ولی غیر ایرانی تا اون مسئله براش پیش نیاد اصلا نمیخاد بدونه چون نیاز به آمادگی از قبل نداره.حالا اینکه کدوم بهتره نظرش با شما؟
پاسخ
درود به بر و بچه هاي تاپيك بخصوص آقا آرش عزيز كه با اين مطالبشون افق تاريك جلوي من رو تا حد خيلي زيادي روشن كرد
يه نظرخواهي ميخوام بكنم از دوستاي عزيزي كه اون ور آبي هستن چون دقيقاً مشكل من براي تصميم گيري درست نداشتن تجربه از زندگيه اون ور آبيه
من يه جوون 26 ساله هستم، متأهلم و بچه اي ندارم، ليسانس مديريت بازرگاني دارم و كارمند رسمي بانك هستم و تقريباً ميشه گفت كه توي ايران مشكلي از نظر مالي ندارم (در مقايسه با ميانگين جامعه)، خودم رو آدم خيلي باهوشي ميدونم (تعريف از خود نباشه، براي اينكه بهتر نتيجه گيري كنيد مجبورم كه بگم) و تقريباً تا حالا به هر كاري دست زدم توش خيلي زود موفق شدم و پيشرفت كردم، البته توي اين تقريباً 4 سال سابقه كاري مالي اي كه دارم تقريباً سالي يه بار شغلم رو عوض كردم (به دليل اينكه شغل بهتري پيدا كردم و البته اينكه آدم گنجشك مانندي هستم و هي از شاخه اي به شاخه ديگه ميپرم كه همه بهم ميگن كه اين خصلتم خيلي بده)
من دوست دارم استانداردهاي زندگيمو بالا ببرم و همين مسأله چند وقتيه كه فكر خارج رفتنو انداخته توي سر من، به همين خاطر خودم و همسرم رو براي لاتاري 2015 ثبت نام كردم و هم زمان هردومون داريم براي گرفتن مدرك آيلتس به كلاس زبان ميريم كه اگه قرعه كشي رو هم برنده نشديم بتونم براي ويزاي كار كشورهايي مثل كانادا و استراليا اقدام كنم
سوال من از دوستاي اون ور آبي اينه:
با توجه به اينكه من چشمم به جمال اون طرف روشن نشده و تصوير دقيقي از سطح رفاه اونجا ندارم به نظر شما ارزش داره كه زندگيه مرفه خودم رو اينجا رها كنم و با همسرم برم به بلاد كفر و اونجا زندگيمو از صفر شروع كنم؟ مخصوصاً اگه لاتاري رو برنده بشيم، اگر ويزاي كار بگيرم كه باز خيالم راحت تره (اين رو هم بهش ايمان دارم كه هرجاي دنيا باشم ميتونم خودمو بالا بكشم اما، اما اما از گفته هاي آقا آرش ياد گرفتم كه هميشه بايد بدترين حالت ها رو در نظر داشته باشم كه اگه اومدم اون طرف با اولين مشكل توي ذوقم نخوره)
آيا يه زندگيه كاملاً متوسط در بلاد كفر استانداردهاش بالاتر از يه زندگيه مرفه در حد هنرمنده همه روزا شدم مرد تو همدم تو... (ببخشيد رفتم تو شعر امير تتلو)
زندگيه متوسط در بلاد كفر يا زندگيه مرفه كارمند بانك در اينجا؟
تازه اين يه طرف ماجراست، اون روي سكه هم اينه كه اگه من مولتي ميلياردر هم باشم دست آخر توي ايرانم و اينجا محدوديت هاي خاص خودشو داره و همه چيز مشكل مالي نيست
ببخشيد كه سرتون رو درد آوردم
از آقا آرش و ساير دوستان اون ور آبي بابت پاسخ به سوالاتم پيشاپيش سپاسگزارم
پاسخ
تشکر کنندگان: soli asali ، lighter ، قصه گو ، nasim ، ghafari88 ، gbtm ، آلیس-1980 ، maria2000 ، MJAVADIAN ، erica
میشه من یچیزی بگم؟منم لاتاری نوشتم و دانشجوام و دختری مجرد در خانواده ای خوب که اگه ایران بمونم هم دکترامو میگیرم هم کاره خوبی خواهم داشت با توجه به رشتم اما
این اما مهمه
من از وقتی که یادمه از زندگی تو ایران بدم میومده و اصن برام سخته تحمله اینجا و ادماش نمیدونم چطور توضیح بدم اما هیچ وقت نبوده که من از ایران تریف کنم هیچ وقت نبوده که براش غیرتی شم و عرقه میهن پرستی داشته باشم
اینارو گفتم بگم همه چی به خودتون برمیگرده که تصمیمتون چی باشه
من الان ترم اخره ارشدم دفاع کنم میتونم برم دانشگاه تدریس و دکترا بگیرم مجوز ازمایشگا بم میدن میدونم اگه پام برسه اونور عمرن این شرایط برام مهیا شه خصصوصن که تنها خواهم بود اما با همه این تفاسیر دوس دارم که برم حتی اگر سخت بگذره
همه شو گفتم که بگم اگه هدفتون رفتن باشه سختی هاشم براتون شیرین میشه
ببخشید اگه زیاد حرف زدم خصوصن که سوالتون از افرادی بود که در خارج الان زندگی میکنن
بهرحال هر تصمیمی بگیرید موفق باشید
پاسخ
تشکر کنندگان: lighter ، mirman ، redemption ، sib 24 ، Lottery 2015 ، nasim ، sinax8 ، cello86 ، آلیس-1980 ، erica ، American Darlin
(2013-12-01 ساعت 00:55)mahbube نوشته:  میشه من یچیزی بگم؟منم لاتاری نوشتم و دانشجوام و دختری مجرد در خانواده ای خوب که اگه ایران بمونم هم دکترامو میگیرم هم کاره خوبی خواهم داشت با توجه به رشتم اما
این اما مهمه
من از وقتی که یادمه از زندگی تو ایران بدم میومده و اصن برام سخته تحمله اینجا و ادماش نمیدونم چطور توضیح بدم اما هیچ وقت نبوده که من از ایران تریف کنم هیچ وقت نبوده که براش غیرتی شم و عرقه میهن پرستی داشته باشم
اینارو گفتم بگم همه چی به خودتون برمیگرده که تصمیمتون چی باشه
من الان ترم اخره ارشدم دفاع کنم میتونم برم دانشگاه تدریس و دکترا بگیرم مجوز ازمایشگا بم میدن میدونم اگه پام برسه اونور عمرن این شرایط برام مهیا شه خصصوصن که تنها خواهم بود اما با همه این تفاسیر دوس دارم که برم حتی اگر سخت بگذره
همه شو گفتم که بگم اگه هدفتون رفتن باشه سختی هاشم براتون شیرین میشه
ببخشید اگه زیاد حرف زدم خصوصن که سوالتون از افرادی بود که در خارج الان زندگی میکنن
بهرحال هر تصمیمی بگیرید موفق باشید

ممنون از راهنماييتون، حرفاي شما درسته اما اين رو در نظر بگير كه من متأهلم و شرايطم با يه آدم مجرد زمين تا آسمون فرق ميكنه، من جايي براي خطا كردن ندارم، من اگه رفتم ديگه برگشتي تو كارم نيست، چون تازه استخدام بانك شدم نميتونم مثلاً يك سال مرخصي بدون حقوق بگيرم و برم اونور آب و اگه موفق نبودم برگردم. وضعيت شما با من فرق ميكنه
اميدوارم كه پات برسه اون طرف و موفق بشي و همونجا يه آزمايشگاه تأسيس كنيRolleyes
پاسخ
تشکر کنندگان: nasim ، sinax8 ، armin021 ، erica
(2013-12-01 ساعت 11:25)Lottery 2015 نوشته:  
(2013-12-01 ساعت 00:55)mahbube نوشته:  میشه من یچیزی بگم؟منم لاتاری نوشتم و دانشجوام و دختری مجرد در خانواده ای خوب که اگه ایران بمونم هم دکترامو میگیرم هم کاره خوبی خواهم داشت با توجه به رشتم اما
این اما مهمه
من از وقتی که یادمه از زندگی تو ایران بدم میومده و اصن برام سخته تحمله اینجا و ادماش نمیدونم چطور توضیح بدم اما هیچ وقت نبوده که من از ایران تریف کنم هیچ وقت نبوده که براش غیرتی شم و عرقه میهن پرستی داشته باشم
اینارو گفتم بگم همه چی به خودتون برمیگرده که تصمیمتون چی باشه
من الان ترم اخره ارشدم دفاع کنم میتونم برم دانشگاه تدریس و دکترا بگیرم مجوز ازمایشگا بم میدن میدونم اگه پام برسه اونور عمرن این شرایط برام مهیا شه خصصوصن که تنها خواهم بود اما با همه این تفاسیر دوس دارم که برم حتی اگر سخت بگذره
همه شو گفتم که بگم اگه هدفتون رفتن باشه سختی هاشم براتون شیرین میشه
ببخشید اگه زیاد حرف زدم خصوصن که سوالتون از افرادی بود که در خارج الان زندگی میکنن
بهرحال هر تصمیمی بگیرید موفق باشید

ممنون از راهنماييتون، حرفاي شما درسته اما اين رو در نظر بگير كه من متأهلم و شرايطم با يه آدم مجرد زمين تا آسمون فرق ميكنه، من جايي براي خطا كردن ندارم، من اگه رفتم ديگه برگشتي تو كارم نيست، چون تازه استخدام بانك شدم نميتونم مثلاً يك سال مرخصي بدون حقوق بگيرم و برم اونور آب و اگه موفق نبودم برگردم. وضعيت شما با من فرق ميكنه
اميدوارم كه پات برسه اون طرف و موفق بشي و همونجا يه آزمايشگاه تأسيس كنيRolleyes
دوست مهاجرسرایی
شما باید معیارهاتو واسه زندگی در نظر بگیری . خوب مسلما شما الان این موقعیت شغلی که داری در امریکا نخواهی داشت ( البته تا یه مدتی و وقتی شرایطشو داشته باشی می توونی همین موقعیت و ایجاد کنی)
اونجا صد در صد سختی های خودشو داره مخصوصا برای ماهایی که ازدواج کردیم و پایه و اساس زندگی و توی ایران بنا کردیم باید این و بدونیم وقتی اونور می ریم یه جورایی از صفر داری شروع میکنی و اماااااا باید ببینی اصلا هدفت برای آینده و فرزندانت چیه ؟ آیا از دست دادن این چیزایی که الان داری می صرفه ؟؟؟؟؟ وقتی به مرحله ایی برسی که از چیزایی که الان داری دل بکنی واسه هدف بزرگتر ، اون موقع سختی ها برات راحتتر می شه . ببین 10 سال دیگه توی این کشور چه چیز هایی و خواهی داشت با حقوق کارمندی و چه چیزهایی بدست خواهی آورد !!!!
اما من خودم به شخصه اگه زندگی مرفه و ثروتمندانه داشتم همین جا می موندم سالی یکی دوبار هم سفر خارجیمو می رفتم و عشق و حال می کردم ( این نظر منه که البته الان از قشر مرفه نیستم Big Grin )

موفق باشی Smile
شماره کیس:**2014AS45 ،تاریخ رویت قبولی: 2 می 2013 ،کنسولگری:ایروان ،ارسال فرم های اول:10 می با ایمیل ، پاسخKCC به ارسال اول: 3 روز بعد .مصاحبه 08April. افراد كيس: 2 نفر . کلیرنس (معاف. شغل خصوصی )،Shy آپ : 18و19 آگوست هر دونفر باهم
Sad بعد از یک سال و نیم انتظار ، ویزا به ما نرسید !
پاسخ
(2013-12-01 ساعت 11:55)nasim نوشته:  
(2013-12-01 ساعت 11:25)Lottery 2015 نوشته:  
(2013-12-01 ساعت 00:55)mahbube نوشته:  میشه من یچیزی بگم؟منم لاتاری نوشتم و دانشجوام و دختری مجرد در خانواده ای خوب که اگه ایران بمونم هم دکترامو میگیرم هم کاره خوبی خواهم داشت با توجه به رشتم اما
این اما مهمه
من از وقتی که یادمه از زندگی تو ایران بدم میومده و اصن برام سخته تحمله اینجا و ادماش نمیدونم چطور توضیح بدم اما هیچ وقت نبوده که من از ایران تریف کنم هیچ وقت نبوده که براش غیرتی شم و عرقه میهن پرستی داشته باشم
اینارو گفتم بگم همه چی به خودتون برمیگرده که تصمیمتون چی باشه
من الان ترم اخره ارشدم دفاع کنم میتونم برم دانشگاه تدریس و دکترا بگیرم مجوز ازمایشگا بم میدن میدونم اگه پام برسه اونور عمرن این شرایط برام مهیا شه خصصوصن که تنها خواهم بود اما با همه این تفاسیر دوس دارم که برم حتی اگر سخت بگذره
همه شو گفتم که بگم اگه هدفتون رفتن باشه سختی هاشم براتون شیرین میشه
ببخشید اگه زیاد حرف زدم خصوصن که سوالتون از افرادی بود که در خارج الان زندگی میکنن
بهرحال هر تصمیمی بگیرید موفق باشید

ممنون از راهنماييتون، حرفاي شما درسته اما اين رو در نظر بگير كه من متأهلم و شرايطم با يه آدم مجرد زمين تا آسمون فرق ميكنه، من جايي براي خطا كردن ندارم، من اگه رفتم ديگه برگشتي تو كارم نيست، چون تازه استخدام بانك شدم نميتونم مثلاً يك سال مرخصي بدون حقوق بگيرم و برم اونور آب و اگه موفق نبودم برگردم. وضعيت شما با من فرق ميكنه
اميدوارم كه پات برسه اون طرف و موفق بشي و همونجا يه آزمايشگاه تأسيس كنيRolleyes
دوست مهاجرسرایی
شما باید معیارهاتو واسه زندگی در نظر بگیری . خوب مسلما شما الان این موقعیت شغلی که داری در امریکا نخواهی داشت ( البته تا یه مدتی و وقتی شرایطشو داشته باشی می توونی همین موقعیت و ایجاد کنی)
اونجا صد در صد سختی های خودشو داره مخصوصا برای ماهایی که ازدواج کردیم و پایه و اساس زندگی و توی ایران بنا کردیم باید این و بدونیم وقتی اونور می ریم یه جورایی از صفر داری شروع میکنی و اماااااا باید ببینی اصلا هدفت برای آینده و فرزندانت چیه ؟ آیا از دست دادن این چیزایی که الان داری می صرفه ؟؟؟؟؟ وقتی به مرحله ایی برسی که از چیزایی که الان داری دل بکنی واسه هدف بزرگتر ، اون موقع سختی ها برات راحتتر می شه . ببین 10 سال دیگه توی این کشور چه چیز هایی و خواهی داشت با حقوق کارمندی و چه چیزهایی بدست خواهی آورد !!!!
اما من خودم به شخصه اگه زندگی مرفه و ثروتمندانه داشتم همین جا می موندم سالی یکی دوبار هم سفر خارجیمو می رفتم و عشق و حال می کردم ( این نظر منه که البته الان از قشر مرفه نیستم Big Grin )

موفق باشی Smile

نسيم جان اتفاقاً به اين هم فكر كردم كه فقط براي تفريح برم اما من دوس دارم بچه يا بچه هام توي يه كشور توسعه يافته درس بخونن و رشد كنن ضمناً متأسفانه كار بانك يه كاريه كه توش خيلي مرخصي نميدن كه بخوام حداقل 6 ماهي يه بار برم و برگردم كه ويزام باطل نشه
من مشكلي با كنار گذاشتن زندگيه الانم ندارم، فقط ميخوام درك درستي از زندگيه ساده اون ور آبي بدست بيارم و با زندگيه الانم مقايسش كنم و ببينم ارزش رفتن رو داره يا نه اما چون خودم نرفتم و نديدم به دوستان اين تاپيك متوسل شدم
پاسخ
تشکر کنندگان: mahbube ، erica
(2013-12-01 ساعت 12:45)Lottery 2015 نوشته:  
(2013-12-01 ساعت 11:55)nasim نوشته:  
(2013-12-01 ساعت 11:25)Lottery 2015 نوشته:  
(2013-12-01 ساعت 00:55)mahbube نوشته:  میشه من یچیزی بگم؟منم لاتاری نوشتم و دانشجوام و دختری مجرد در خانواده ای خوب که اگه ایران بمونم هم دکترامو میگیرم هم کاره خوبی خواهم داشت با توجه به رشتم اما
این اما مهمه
من از وقتی که یادمه از زندگی تو ایران بدم میومده و اصن برام سخته تحمله اینجا و ادماش نمیدونم چطور توضیح بدم اما هیچ وقت نبوده که من از ایران تریف کنم هیچ وقت نبوده که براش غیرتی شم و عرقه میهن پرستی داشته باشم
اینارو گفتم بگم همه چی به خودتون برمیگرده که تصمیمتون چی باشه
من الان ترم اخره ارشدم دفاع کنم میتونم برم دانشگاه تدریس و دکترا بگیرم مجوز ازمایشگا بم میدن میدونم اگه پام برسه اونور عمرن این شرایط برام مهیا شه خصصوصن که تنها خواهم بود اما با همه این تفاسیر دوس دارم که برم حتی اگر سخت بگذره
همه شو گفتم که بگم اگه هدفتون رفتن باشه سختی هاشم براتون شیرین میشه
ببخشید اگه زیاد حرف زدم خصوصن که سوالتون از افرادی بود که در خارج الان زندگی میکنن
بهرحال هر تصمیمی بگیرید موفق باشید

ممنون از راهنماييتون، حرفاي شما درسته اما اين رو در نظر بگير كه من متأهلم و شرايطم با يه آدم مجرد زمين تا آسمون فرق ميكنه، من جايي براي خطا كردن ندارم، من اگه رفتم ديگه برگشتي تو كارم نيست، چون تازه استخدام بانك شدم نميتونم مثلاً يك سال مرخصي بدون حقوق بگيرم و برم اونور آب و اگه موفق نبودم برگردم. وضعيت شما با من فرق ميكنه
اميدوارم كه پات برسه اون طرف و موفق بشي و همونجا يه آزمايشگاه تأسيس كنيRolleyes
دوست مهاجرسرایی
شما باید معیارهاتو واسه زندگی در نظر بگیری . خوب مسلما شما الان این موقعیت شغلی که داری در ا م ر ی ک ا نخواهی داشت ( البته تا یه مدتی و وقتی شرایطشو داشته باشی می توونی همین موقعیت و ایجاد کنی)
اونجا صد در صد سختی های خودشو داره مخصوصا برای ماهایی که ازدواج کردیم و پایه و اساس زندگی و توی ایران بنا کردیم باید این و بدونیم وقتی اونور می ریم یه جورایی از صفر داری شروع میکنی و اماااااا باید ببینی اصلا هدفت برای آینده و فرزندانت چیه ؟ آیا از دست دادن این چیزایی که الان داری می صرفه ؟؟؟؟؟ وقتی به مرحله ایی برسی که از چیزایی که الان داری دل بکنی واسه هدف بزرگتر ، اون موقع سختی ها برات راحتتر می شه . ببین 10 سال دیگه توی این کشور چه چیز هایی و خواهی داشت با حقوق کارمندی و چه چیزهایی بدست خواهی آورد !!!!
اما من خودم به شخصه اگه زندگی مرفه و ثروتمندانه داشتم همین جا می موندم سالی یکی دوبار هم سفر خارجیمو می رفتم و عشق و حال می کردم ( این نظر منه که البته الان از قشر مرفه نیستم Big Grin )

موفق باشی Smile

نسيم جان اتفاقاً به اين هم فكر كردم كه فقط براي تفريح برم اما من دوس دارم بچه يا بچه هام توي يه كشور توسعه يافته درس بخونن و رشد كنن ضمناً متأسفانه كار بانك يه كاريه كه توش خيلي مرخصي نميدن كه بخوام حداقل 6 ماهي يه بار برم و برگردم كه ويزام باطل نشه
من مشكلي با كنار گذاشتن زندگيه الانم ندارم، فقط ميخوام درك درستي از زندگيه ساده اون ور آبي بدست بيارم و با زندگيه الانم مقايسش كنم و ببينم ارزش رفتن رو داره يا نه اما چون خودم نرفتم و نديدم به دوستان اين تاپيك متوسل شدم

والا در رابطه با زندگی اون ور من چیزی نمی توونم بگم چون هنوز نرفتم . اما اگه فقط واسه بچه هاست که می توونی ویزای تحصیلی براشون از هر سنی بگیری ( که این نیاز به یک حمایت مالی توپول می خواد ) به نظر من کسی که این ور اوضاع مالی خوب ، وابستگی شدید به فامیل ، عرق ملیBig Grin ، داره رفتنش اشتباهه !!!!!!! البته بودن کسانی هم رفتن که اوضاع مالی خوبی داشتن که به طبع اون ور هم خوب زندگی کردن .اما خوب این یه ریسک هست برای شما . و منطقی تر اینه که شما یه مرخصی بگیری حتی شده بدون حقوق . اگه دیدی اونور اوضاع بر وفق مراده میای و استعفا می دی . موفق باشی Smile
شماره کیس:**2014AS45 ،تاریخ رویت قبولی: 2 می 2013 ،کنسولگری:ایروان ،ارسال فرم های اول:10 می با ایمیل ، پاسخKCC به ارسال اول: 3 روز بعد .مصاحبه 08April. افراد كيس: 2 نفر . کلیرنس (معاف. شغل خصوصی )،Shy آپ : 18و19 آگوست هر دونفر باهم
Sad بعد از یک سال و نیم انتظار ، ویزا به ما نرسید !
پاسخ
تشکر کنندگان: ghafari88 ، mahbube ، Lottery 2015 ، ffrfar ، armin021 ، erica ، American Darlin
منم با حرف دوستمون موافقم وابستگی و عرق ملی داشتن در اونجا خیلی مهمه ینی باید ببینید که چقد وابسته هستید به خانواده دوستان حتی کارتون و خونتون در ایران موفق باشید
پاسخ
تشکر کنندگان: nasim ، mohammadg846 ، Lottery 2015 ، American Darlin
درست یادم نمی آید ولی شاید در یکی از پست های قدیمی در مورد وضعیت زنان در ایران و مقایسه آنها با امریکا چیزهایی نوشته باشم ولی شاید هم ننوشته باشم چون من خیلی عادت ندارم که به امور نسوان وارد شوم. ولی حالا پیش خودم گفتم که ممکن است شما بخواهید بدانید که نظر من در این گونه موارد چیست و دوست داشته باشید که دیدگاه عمومی خودم را در مورد آن بیان کنم. قبل از هر چیز اجازه بدهید تا بگویم که من طرف دار برابری حقوق زن و مرد و دو جنسی و حتی انسان های بی جنس هستم. به این معنی که هر انسان دوپا ضمن رعایت حقوق دیگر جانداران این کره خاکی باید بدون این که جنسیت او در نظر گرفته شود از حقوق انسانی برابری برخوردار باشد. متاسفانه در فرهنگ و قانون فعلی حاکم در ایران جنسیت انسان نقش به سزایی در تعیین حقوق انسانی او دارد در حالی که در کشوری مثل امریکا با این که ممکن است رگه هایی از تبعیض جنسی در فرهنگ عوام باقی مانده باشد ولی قانون حاکم بر کشور جنسیت انسان را در موازین خود لحاظ نمی کند. هم سنگی جنسی و نژادی شالوده قانون اساسی در کشوری مثل امریکا است به گونه ای که شما حتی در بسیاری از موارد اجازه ندارید که در مورد جنسیت, نژاد و یا مذهب افراد سوال کنید چه برسد به این که بخواهید آنها را بر طبق آن گزینش کنید و یا حقوق انسانی آنها را نسبت به آن دسته بندی کنید. فمنسیت ها طلایه دار برایری حقوق جنسی در امریکا و دیگر کشورهای غربی هستند.

ولی از آنجایی که ما استاد الگوبرداری ناقص و کج و کوله از دنیای غرب هستیم جنبش فمنیستی ایران هم یک چیزی در مایه های شتر گاو پلنگ است و نسخه ایرانی شده آن به گونه ای است که نه تنها برابری جنسی در تعاریف من درآوردی آن به چشم نمی خورد بلکه به یک چیزی شبیه به زن گرایی و یا مرد ستیزی تبدیل شده است. البته به خاطر ظلمی که در طول سالیان دراز به جنس زن و هم چنس گرایان در کشورهایی شبیه به ایران شده است به وجود آمدن چنین جنبش هایی طبیعی است ولی باید آگاه بود که باورهای آنها با مفاهیم فمنیستی در دنیای غرب فاصله بسیار زیادی دارند. آنها سعی می کنند با متمایز کردن هر چه بیشتر زنان از متن جامعه از آنها محافظت کنند و از آسیب هایی که به آنها از جانب مردان وارد می شود جلوگیری کنند. علت اصلی انحراف جنبش فمنیستی در ایران هم نبودن ساختار قانونی و فرهنگی برای پیاده سازی آن است که در این مورد می شود آن را با دموکراسی مقایسه کرد که همواره در کشوری مثل ایران ناخواسته به سمت دیکتاتوری می رود. باید اعتراف کنم که فرهنگ ایرانی چه اصیل و چه معرب آن حاوی موارد بسیاری است که با اعمال تساوی جنسی و مذهبی و نژادی انسان ها مشکل اساسی دارد و بدون اصلاحات ساختاری در آن هر جنبش تساوی خواهانه ای به بیراهه کشیده می شود و دموکراسی را هم سراب می کند.

حالا این بحث کلی را ول کنید چون من می خواهم در مورد آزار جنسی زنان در ایران صحبت کنم. یکی از اشتباهات بزرگی که فمنیست های ایرانی می کنند این است که چالش آزار و سوء استفاده جنسی زنان و کودکان را در جامعه ایران به مبحث تبعیض جنسی ربط می دهند و آن را نتیجه سالهای دراز سلطه جویی جنس مرد می دانند در حالی که این ارتباط کاملا اشتباه و بی ربط است. جنسیت گرایی یک نظام باوری و عقیدتی است که موافقان و مخالفان خودش را دارد و در دنیای شرق و مخصوصا جوامع مذهبی رواج بیشتری دارد در حالی که سوء استفاده جنسی یک آسیب اجتماعی و روانی است که متاسفانه در فرهنگ ایرانی می تواند منشا تربیتی و باوری داشته باشد. اصولا سوء استفاده کردن یکی از مشکلاتی است که سال های درازی است که جامعه ایران را آزار می دهد. سوء استفاده مالی, سوء استفاده مقامی و سوء استفاده جنسی در ذات خود یکسان هستند و نتیجه و آثار مخرب یکسانی از خود به جای می گذارند.به عنوان مثال اختلاس مالی از یک اداره, استفاده از مقام و قدرت برای راهبرد مقاصد شخصی, گران فروشی و ماهی گرفتن از آب گل آلود و سوء استفاده از جهل و نادانی دیگران برای منافع شخصی دقیقا همان انگیزه هایی هستند که به سوء استفاده های جنسی نیز منتهی می گردند. آن انسانی که می خواهد از دوران مدیریت خودش بیشترین سود و منفعت شخصی را ببرد و به عاقبت کار و تاثیر منفی آن بر دیگران اهمیت نمی دهد وقتی که در تاکسی در کنار یک دختر نشسته است فقط می خواهد خودش نهایت لذت را ببرد و اصلا برایش اهمیت ندارد که آن دختر در کنار او زجر می کشد. البته همان دختر هم در موارد دیگر ممکن است از دیگران سوء استفاده کند بنابراین نباید برای فرهنگ مخرب سوء استفاده کردن در جامعه جنسیت خاصی را لحاظ کرد. سوء استفاده کردن از دیگران نتیجه ترکیبی از خودخواهی, زیاده خواهی و بی توجهی به حقوق انسان های دیگر است که متاسفانه در جامعه کنونی ایران رواج زیادی دارد. کسی که آشغال را از پنجره ماشین خود به بیرون پرت می کند و یا در رانندگی به هر شیوه ای فقط می خواهد راه خودش را باز کند همان کسی است که اگر بتواند و زورش برسد از اندام یک انسان دیگر هم در جهت لذت خودش و بدون خواست او استفاده می کند. کسی که پول کلانی را اختلاس می کند و به عاقبت انسان هایی که پشت سر خود می گذارد کوچک ترین توجهی نمی کند همان کسی است که در مواجهه جنسی با دیگران هم فقط تمایلات و لذت های شخصی خودش را در نظر می گیرد.

البته به خاطر نوع غریزه و تمایلات جنسی که وجود دارد آزارهای جنسی بیشتر از جانب مردها صورت می گیرد ولی این مسئله نباید آدم را به اشتباه وادارد زیرا سرچشمه سوء استفاده جنسی چیزی نیست که به جنسیت خاصی مربوط باشد و درمان آن هم باید در فرهنگ و باورهای جامعه صورت پذیرد. سوء استفاده جنسی از نوع همان سوء استفاده ای است که مثلا ممکن است یک مدیر زن از کارمندان زیر دست خودش بکند. اگر کسی که آشغال در رودخانه می ریزد و یا در روز سیزده بدر طبیعت را به زباله دان تبدیل می کند پیش خودش نگوید که گور پدر نفر بعدی که با وجود این زباله به مشکل بر می خورد مطمئن باشید که یک مردی که در تاکسی و یا اتوبوس در کنار یک خانم ایستاده است نمی گوید گور پدر این زن که چه احساسی دارد و من تا می توانم باید از این شرایط خاصی که پیش آمده است و مثلا یک جای آن زن در تنگاتنگ جمعیت به من چسبیده است نهایت استفاده را ببرم. مطمئن باشید که هر مردی از نظر جنسی از این که هر زنی به او بچسبد بدش نمی آید ولی یک مرد شریف که مشکل روانی ندارد و نمی خواهد از کسی سوء استفاده کند موازین اخلاقی و تربیتی خودش را به خاطر لذت نادیده نمی گیرد. همان طوری که اگر گرسنه باشد به غذای بغل دستی خودش دست درازی نمی کند و اگر پول بغل دستی به زمین بیفتد آن را یواشکی بر نمی دارد و در جیبش نمی گذارد.

متاسفانه فمنیست های ایرانی اصلا دقت نمی کنند که به همان اندازه که مردان احمق و بی مسئولیت و خودخواه در ایران وجود دارند که موجب آزار جنسی زنان می شوند زنان احمق و بی مسئولیت و خودخواه هم وجود دارد ولی اقتضای تمایلات شخصی آنها به گونه ای است که این سوء استفاده ها به جای آزار جنسی در جاهای دیگری جلوه می کند
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
سلام
توخط دوم منظورتون امور نسوان بوده ديگه؟آخه نسيان يعني فراموشي،شايد هم نسيان درسته ،بلاخره دست به نوشتن و سوژه داشتن و استفاده از سوژه ها در تخصص شماست و الحمدالله خوب هم مينويسيد
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، shatsi ، erica
(2013-12-01 ساعت 22:42)mahbube نوشته:  منم با حرف دوستمون موافقم وابستگی و عرق ملی داشتن در اونجا خیلی مهمه ینی باید ببینید که چقد وابسته هستید به خانواده دوستان حتی کارتون و خونتون در ایران موفق باشید
ممنون از همفکری های شما دوستان
من وابستگی ای به هیچ چیزی ندارم
آقا آرش خواهش میکنم شما نظرتو بگو
خواهشاً سایر دوستای اون ور آبی هم راهنمایی کنن
مرسی
پاسخ
تشکر کنندگان: mahbube ، rs232 ، پدی ، maria2000 ، daad ، armin021 ، erica
(2013-12-03 ساعت 16:09)مهرآسا نوشته:  سلام
توخط دوم منظورتون امور نسوان بوده ديگه؟آخه نسيان يعني فراموشي،شايد هم نسيان درسته ،بلاخره دست به نوشتن و سوژه داشتن و استفاده از سوژه ها در تخصص شماست و الحمدالله خوب هم مينويسيد

ممنون مهرآسای عزیز. اشتباه لپی بود. سپاس
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: پدی ، maria2000 ، daad ، pari pariaaa ، shatsi ، armin021 ، erica
(2013-12-03 ساعت 19:26)Lottery 2015 نوشته:  
(2013-12-01 ساعت 22:42)mahbube نوشته:  منم با حرف دوستمون موافقم وابستگی و عرق ملی داشتن در اونجا خیلی مهمه ینی باید ببینید که چقد وابسته هستید به خانواده دوستان حتی کارتون و خونتون در ایران موفق باشید
ممنون از همفکری های شما دوستان
من وابستگی ای به هیچ چیزی ندارم
آقا آرش خواهش میکنم شما نظرتو بگو
خواهشاً سایر دوستای اون ور آبی هم راهنمایی کنن
مرسی

معمولا کسانی که مهاجرت می کنند تا حدود زیادی در مقابل یک عمل انجام شده قرار می گیرند و یا شرایط طوری ایجاب می کند که آنها ناخواسته خود را در مسیر مهاجرت می بینند. مثلا کسی که گرین کارت برنده می شود یک مرتبه چشم باز می کند و متوجه می شود که بدون این که واقعا قصد مهاجرت کرده باشد در میانه راه قرار گرفته است. به نظر من شما به زندگی مرفه خود بپرداز و اگر قسمت شد و برنده گرین کارت شدید آن وقت شرایط خودتان را دوباره بسنجید چون ممکن است که در آن زمان همه چیز عوض شده باشد و مثلا شما چهار تا بچه قد و نیم قد هم داشته باشید.
به هر حال شرایط فعلی شما طوری است که اگر من به جای شما بودم و گرین کارت هم نداشتم فکر خودم را درگیر مهاجرت نمی کردم مگر این که شرایط اکازیون در خارج از ایران برایم مهیا بود و فقط می بایست بلیط بخرم و تشریف ببرم خارج و کارم هم آماده بود و برای پیدا کردن آن به اما و اگرهای بیشمار برخورد نمی کردم.

برایتان آرزوی موفقیت دارم.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان