ارسالها: 461
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2010
رتبه:
36
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-05-13 ساعت 21:02)M.Haghighi نوشته: با سلام نمی دونم این رو باید بگم یا نه؟ به شماهایی که فرزند دارید و به فکر آینده اونها هستید یا شمایی که می خواهید زندگی نوی رو شروع کنید. . من هم مثل شما بودم !! ولی حالا .... برای من فقط افسوس گذشته مونده من در حال رفتن هستم ....من و همسرم البته بدون دو فرزندم که اونها هم در لاتاری 2012 قبول شده بودند ولی حالا نیستند... چرا؟؟؟؟؟ برای اینکه بیمارستان کودکان تزریقی مرگبار انجام داد و دو نو گل زندگی ما پرپر شدند............... ای دوستی که نوشته من رو میخونی دو دل نباش اگه من یک سال زودتر برنده میشودم و مهاجرت کرده بودم الان هر دو فرزندم در کنارم بودند ای کاش میتونستم حتی پرونده بچه هام رو پیگیری کنم چقدر تلاش کردم ....شما در مورد دارو ها چینی و غیره چیزی شنیدید...... من تمام زندگیم با اون سیاه شده ...حالا من وهمسرم دیگه چیزی برای از دست دادن نداریم !
غروب....... در نفس گرم جاده ..... خواهیم رفت
دوست عزیز قلب مارو هم به درد آوردی ، واقعاً حرفی برای گفتن ندارم و تنها آرزو می کنم خداوند به شما صبر عنایت کنه و عاملینش رو نابود کنه
کنسولگری:انکارا
تاریخ مصاحبه: 2012/02/02
نتیجه مصاحبه: برگ آبی
تاریخ دریافت کلیرنس: 2012/5/15
ارسالها: 100
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-05-17 ساعت 18:06
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-17 ساعت 18:26 توسط frozen mind.)
آرش جان نظرت در مورد شهر سن خوزه برای ساکن شدن و پیدا کردن کار چیه؟ منم مثه خودت مهندس نرم افزارم ؟
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2011
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-05-24 ساعت 17:06
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-24 ساعت 17:08 توسط chiva.)
M - hagghighat
امیدوارم خدا به شما صبر بده متاسفانه یه همچین اتفاقی برای یکی از فامیلهای ما افتاد پسری که مبتلا یه هموفیلی بود و به دلیل تزریق خون آلوده که از فرانسه وارد شده بود مبتلا به هپاتیت سی شده و برای همیشه زتدگیش نابود شده البته او هنوز ناقل بیماری نیست یعتی بیماری هنوز فعال نشده اما خوب او همیشه با این کابوس زندگی می کند اونها شکایت هم کردند اما پرونده هنوز در حال پیگیری است چرا چون وارد کننده پشتش محکمه , در این مواقع توی ایران از دست کسی کاری بر نمیاد و پرونده به دادگاه الهی میره و مطمئن باشید خدا خوب و حسابی به خدمتشون می رسه هم این دنیا هم اون دنیا....با آرزوی صبر برای شما
ارسالها: 722
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-05-25 ساعت 13:16
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-05-25 ساعت 13:31 توسط SH1A2R3.)
دوستان همونطوری که در هر شغلی با وجدان و بی وجدان داریم ادم خوب و بد داریم نامرد و مرد داریم باسواد و بیسواد داریم در رشته پزشکی هم همینطوره.میدونم مردم انتظار چنین چیزی رو از پزشک ندارن ولی این یک واقعیته .دوستان پزشکمون بهتر از بقیه در این مورد اطلاعات دارن.من خودم بین همکارانم شاهد کسانی هستن که اصلا و اصلا بیمارشون و احساسات بیمارشون و آینده اون و همزاهاشون براشون مهم نیست و هستن کسانی که به مریض بعنوان منبع دلار نگاه میکنن.به عنوان یه پزشک اینها رو گفتن باید بدونین که برام خیلی سخته.ولی من این واقعیتها رو میبینم و واسه خانواده ام که اینجا میمونن نگرانم.اینجا برای ما پزشکانی که با وجدان و از صمیم دل کار میکنیم جایی وجود نداره برای اینکه مثلا ملاک استخدام این نیست که بابا تو چه قدر سواد داری یا اصلا مریض با فلان شرایط اومد باید چی کار کنی ملاک چیز دیگری است که همتون میدونین.از وقتی قبولی در کنکور به جای درس خوندن و سواد چیز دیگری است ...دیگه چه انتظاری از اون شخصی که توسط بند پ... پزشک شده دارین.اونقدر حرفها در دل دارم که نمیتونم بگم...
من همیشه به خانواده ام میسپارم اگه ما نبودیم و خواستین دکتر برین یه شجره نامه ازش داشته باشین بعد.من در شهرستان دور افتاده و محروم از هر نظر که فکر کنین کار میکردم.و چه مریضها که من نجاتشون دادم اونهم با اون امکانات صفری که داشتن .نه خون نه دارو نه جراح نه رادیولوژیست
ولی هیچوقت قدر منو ندونستن و به عناوین مختلف چون ظاهر متفاوتی داشتم و بر وفق مرادشون نبود ازار واذیتم میکردن تا اینکه دیگه تحمل نکردم و اونجا رو ترک کردم.اکنون که چندین سال است اونجا نمیرم تازه قدر منو دونستن ولی چه فایده...من هرگز بدی هایی که در حقم کردن فراموش نمیکنم.بگذریم که داغ دلم تازه شد...
واقعا واسه اون دو گل پر پر شده ناراحت شدم و واسه کسانی که با سهل انگاری بهر طریقی باعث پر پر شدنشون شدن لعنت میفرستم و از خدا داغ بدتر از این رو براشون میخوام.
به جرات میگم هر کس در این شرایط که جان و مال در خطر باشه از رفتن پشیمون باشه به جرات میگم یا بی عرضه تشریف داره یا در اینجا جز مفت خورایی بوده که بدون زحمت کلی پول مییومده تو حسابش یا ای کیو پایین تشریف داره.نمیخوام توهین به کسی بکنم ولی به نظر من اگه کمی زحمت به خودمون بدیم و سختیهای اولیه مهاجرت رو گذرا در نظر بگیریم و با دید مثبت به مسایل نگاه کنیم و قدری تنبلی رو بزاریم کنار چنان زندگی در انتظارمونه که حتی خوابشم ندیدیم.من به این گفته ام ایمان دارم.به عنوان کسی که با این موقعیت به ظاهر خوب در اینجا و استیبل بودن از هر نظر حاضرم برم دوباره از اول شروع کنم .به امید اینده ای بهتر.یادتون نره
نابرده رنج گنج میسر نمیشود .و هر کس به اندازه زحمت و پشتکاری که داره سهم میبره.
2012as55XXX
مصاحبه: 27 JUNE
کلیرنس: 8 august پس از 42 روز انتظار بسیار سخت
ورود به امریکا: 3 سپتامبر2012
مقصد:کالیفرنیا/اورنج کانتی
ارسالها: 23
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان عزیز من و همسرم از12 می 2012 اومدیم ویرجینیا و منتظر گرین کارت و سوشیالمونیم.اینجا اسپانسرمون واسمون یه خونه با تمام وسایل تهیه کرده و چیزی کم نداریم.حتی چون ایشون رستوران داره ما مشکل غذا هم نداریم.اما ما تصمیم گرفتیم برگردیم ایران و تا آخر عمر همونجا زندگی کنیم.چون اونجا مدرک تحصیلی خوب ، کار ، خونه ، خانواده ، دوستان و... رو داریم.اما اینجا باید زبان بخونیم و تافل بگیریم بعدش واسه ادامه تحصیل بریم دانشگاه و بعد از فارغ التحصیلی بریم دنبال یه کار خوب که همه اینا چندین سال طول می کشه درصورتیکه همه اینارو تو ایران داشتیم و با چشم بسته پاشدیم اومدیم اینجا.البته دیدن آمریکا حتی واسه تفریح آرزوی هر کسیه و ما این رو می ذاریم به حساب یه مسافرت خارج از کشور. تورو خدا قبل از اومدن همه چیزو خوب بسنجید .اینو به عنوان برادر کوچکترتون می گم(من 32 سالمه.حالا هرکی کوچکتر از منه !!!) دوستتون دارم.موفق باشید.
کیس:2012AS00013XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ مصاحبه:2012-jan-31
تاریخ دریافت ویزا:2012-jan-31 یکضرب
جمع حدودی هزینه ها برای 2 نفر : 8.000.000 تومان(دریافت ویزا و بازگشت از ترکیه) + 12.000.000 تومان (بلیط رفت به آمریکا و تهیه دلار)
تعداد نفرات همراه این کیس:1 نفر
تاریخ بلیط رفت به آمریکا: 2012-may-12