2012-05-28 ساعت 20:20
سلام
اسم این تاپیک : «تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ » است ولی به محض اینکه کسی میاد و پشیمونی خودش رو از رفتن بیان می کنه همه صداشون در میاد و یه جوری حرصشون می گیره . انگار تو دلشون می گن : ببین چه کسایی برنده شدن و رفتن اگه من می رفتم الان حال می کردم از این شانس نهایت استفاده رو می کردم ... و ... .
ولی دوستان خوب مهاجر سراییم بیایید به این دوستان پشیمون هم اجازه بدیم تا حرفهاشون رو بزنن و پست های بیشتری بزنن . شاید حق داشته باشند. شاید چیز جدیدی برای گفتن به ما وجود داشته باشه که دوستانی که رفتن و خیلی از محاسن اونجا گفتن برای ما بیان نکرده باشن. این اجازه رو بدین تا این حرف ها و درد دلها کامل شه !!
البته منم فکر می کنم کسانی که برای گرفتن ویزا و اولین سفر به امریکا 20 میلیون تومن خرج می کنن ، احتمالا وضع مالی خوب و در امد ثابت بالایی دارند ( احتمالا بالای ماهی 5 میلیون تومان ) ، شاید هم این مبلغ رو برای کار خاصی پس انداز کرده بودن و الان گذاشتن برای بهترین مسافرت عمرشون !!! ولی همه اینها باعث نمیشه فکر کنیم ایشون خیلی جزو مرفهین بی درد هستند و از اول به نیت مسافرت تفریحی در لاتاری ثبت نام کردند . مطمئن هستنم دیدگاه ایشون هم مثل همه ما بر تلاش روی مهاجرت بوده حالا باید دید اونجا چه حسی کردن که می خوان برگردند . شاید پلهای پشت سرشون رو خراب نکردند و یا شاید موقعیتشون اینجا اونقدر خوبه که پلهای پشت سرشون با دینامیت هم منفجر نمیشه !! از ایشون خواهش می کنم باز هم بنویسن و تو این روز هایی که اونجا هستند بیشتر از جزییات بگن و سعی کنن از دریچه ذهن ما به قضایا نگاه کنند شاید نظرات خودشون هم بررسی و تغییر و تحولی یافت ...
من هفته پیش دو سه ساعتی میزبان یکی از دوستان خوب و دوست داشتنی مهاجرسراییمان بودم که در ایالت تگزاس مقیم شده اند و دو سه سالی است که در انجا بسر می برند.ایشون یک سفر کوتاه به تهران داشتند و به من هم لطف داشتند و سر زدند . من در این 3 ساعت ایشون رو سوال پیچ کرده بودم و خیلی خیلی دلم می خواست بدونم واقعا ته دلش چی میگذره ؟
می دونید از پس اون ظاهر متین و موقر ایشون و در ته چشمانشون و البته در حرفهاشون می شد پشیمونی از مهاجرت رو دید . ولی نه پشیمونی که منجر به جا زدن بشه یا پشیمونی که تمرکز ایشون رو ازشون بگیره . ایشون بخاطر اینده فرزندانشون و خانواده شون تصمیم گرفتند که هر جور شده مهاجرت رو کامل کنند و این امکان بزرگ یعنی زندگی و رشد در محیط باز و مدرن امریکا رو از بچه هاشون نگیرند. شاید من هم پس از مهاجرت پشیمون بشم و بگم وای در ایران چه موقعیتی رو داشتم ولی قول میدم فقط و فقط برای اینده سورنا ( پسر کوچولوی 2 ساله من ) هم که شده همه اینها رو تحمل کنم . برای منی که سی سال جوونیم تو این مملکت گذشت و واقعا خوش نگذشت و همش منتظر یه تغییر و تحول و کمی شادی و ازادی بودم ، واقعا چه فرقی می کنه که سی سال بعدیش چه جوری باشه ؟ واقعا ایا زندگی در امریکا بزرگترین کشور مهاجر پذیر اونقدر سخته که من نتونم بخاطر بچه هام تحملش کنم و برگردم و پسرم تو 20 سالگی یا بعد با لیسانس و ... بره سربازی مفتی و .... بقیش رو خودتون می دونید ....
شاید بزرگترین عاملی که واقعا باید ازش پشیمون باشیم بدنیا اومدن در کشوری مثل ایرانه که نمیتونه انتظارات جوانان و مردمان خودش رو بر اورده کنه و اونها رو مدام روانه این در و اون در میکنه .......
.
.
اسم این تاپیک : «تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ » است ولی به محض اینکه کسی میاد و پشیمونی خودش رو از رفتن بیان می کنه همه صداشون در میاد و یه جوری حرصشون می گیره . انگار تو دلشون می گن : ببین چه کسایی برنده شدن و رفتن اگه من می رفتم الان حال می کردم از این شانس نهایت استفاده رو می کردم ... و ... .
ولی دوستان خوب مهاجر سراییم بیایید به این دوستان پشیمون هم اجازه بدیم تا حرفهاشون رو بزنن و پست های بیشتری بزنن . شاید حق داشته باشند. شاید چیز جدیدی برای گفتن به ما وجود داشته باشه که دوستانی که رفتن و خیلی از محاسن اونجا گفتن برای ما بیان نکرده باشن. این اجازه رو بدین تا این حرف ها و درد دلها کامل شه !!
البته منم فکر می کنم کسانی که برای گرفتن ویزا و اولین سفر به امریکا 20 میلیون تومن خرج می کنن ، احتمالا وضع مالی خوب و در امد ثابت بالایی دارند ( احتمالا بالای ماهی 5 میلیون تومان ) ، شاید هم این مبلغ رو برای کار خاصی پس انداز کرده بودن و الان گذاشتن برای بهترین مسافرت عمرشون !!! ولی همه اینها باعث نمیشه فکر کنیم ایشون خیلی جزو مرفهین بی درد هستند و از اول به نیت مسافرت تفریحی در لاتاری ثبت نام کردند . مطمئن هستنم دیدگاه ایشون هم مثل همه ما بر تلاش روی مهاجرت بوده حالا باید دید اونجا چه حسی کردن که می خوان برگردند . شاید پلهای پشت سرشون رو خراب نکردند و یا شاید موقعیتشون اینجا اونقدر خوبه که پلهای پشت سرشون با دینامیت هم منفجر نمیشه !! از ایشون خواهش می کنم باز هم بنویسن و تو این روز هایی که اونجا هستند بیشتر از جزییات بگن و سعی کنن از دریچه ذهن ما به قضایا نگاه کنند شاید نظرات خودشون هم بررسی و تغییر و تحولی یافت ...
من هفته پیش دو سه ساعتی میزبان یکی از دوستان خوب و دوست داشتنی مهاجرسراییمان بودم که در ایالت تگزاس مقیم شده اند و دو سه سالی است که در انجا بسر می برند.ایشون یک سفر کوتاه به تهران داشتند و به من هم لطف داشتند و سر زدند . من در این 3 ساعت ایشون رو سوال پیچ کرده بودم و خیلی خیلی دلم می خواست بدونم واقعا ته دلش چی میگذره ؟
می دونید از پس اون ظاهر متین و موقر ایشون و در ته چشمانشون و البته در حرفهاشون می شد پشیمونی از مهاجرت رو دید . ولی نه پشیمونی که منجر به جا زدن بشه یا پشیمونی که تمرکز ایشون رو ازشون بگیره . ایشون بخاطر اینده فرزندانشون و خانواده شون تصمیم گرفتند که هر جور شده مهاجرت رو کامل کنند و این امکان بزرگ یعنی زندگی و رشد در محیط باز و مدرن امریکا رو از بچه هاشون نگیرند. شاید من هم پس از مهاجرت پشیمون بشم و بگم وای در ایران چه موقعیتی رو داشتم ولی قول میدم فقط و فقط برای اینده سورنا ( پسر کوچولوی 2 ساله من ) هم که شده همه اینها رو تحمل کنم . برای منی که سی سال جوونیم تو این مملکت گذشت و واقعا خوش نگذشت و همش منتظر یه تغییر و تحول و کمی شادی و ازادی بودم ، واقعا چه فرقی می کنه که سی سال بعدیش چه جوری باشه ؟ واقعا ایا زندگی در امریکا بزرگترین کشور مهاجر پذیر اونقدر سخته که من نتونم بخاطر بچه هام تحملش کنم و برگردم و پسرم تو 20 سالگی یا بعد با لیسانس و ... بره سربازی مفتی و .... بقیش رو خودتون می دونید ....
شاید بزرگترین عاملی که واقعا باید ازش پشیمون باشیم بدنیا اومدن در کشوری مثل ایرانه که نمیتونه انتظارات جوانان و مردمان خودش رو بر اورده کنه و اونها رو مدام روانه این در و اون در میکنه .......
.
.