کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟
(2012-09-11 ساعت 08:27)SH1A2R3 نوشته:  دوستان گلم اول از همه بگم که هرگز شرایطی که ما را به سمت مهاجرت سوق داده فراموش نکنین.من در بهترین نقطه شهر خودمون مطب داشتم تو بهترین محل خونه داشتم .دخترم تو بهترین مدرسه که از وقتی اومدیم فهمیدم اونی که ایران بود مدرسه نبود!!!!!!!درس میخوند ولی دریغ از یک لحظه ارامش.نمیخوام دردهای اونجا رو تازه کنم ولی از وقتی اومدیم اینجا با اینکه خیلی زوده قضاوت کنم ولی معنی ارامش و انسان بودن رو فهمیدم.واقعا ازاد و رها زندگی میکنن و اگه کار خوب داشته باشن که دیگه هیچ غمی ندارن.من میدونم که به خاطر مدرکم حداقل 2 سال باید از جیب بخورم ولی میدونم که در کمتر از یکسال جبران خواهم کرد .به نظر من ادم های ضعیف زود پس میوفتن و تسلیم میشن.من که تا اخر خط هستم و خداییش روزی صدها بار از خدا تشکر میکنم. کی تا اخر خط با منه دستها بالا.....Big Grin

خیلی خیلی خوشحالم که تو این مدت کم (فکر کنم ۷ یا ۸ روز باشه از روی امضاتون میگم) به این نتیجه رسیدین و همینطور واقعا امیدوارم که تا آخر خط هم با همین روحیه و انرژی جلو برین.
تنها مشکل اینجا کاره که اگه کار داشته باشین بهشت برینه اما وای به روزی که بیکار باشین. هر لحظش سخته.
برای امثال من هم دعا کنین که یه کار معمولی بخور و نمیر برای اولش پیدا کنیم تا بتونیم وارد بازار اینجا بشیم و مجبور به برگشتن نشیم.
ممنون
شماره کیس: 2011as00020000
کنسولگری: آنکارا
مصاحبه: MAY 3
کلیرنس: 25 JULY
ويزا: 4 AUG
جمع هزینه ها: فعلا 7.320.000 تومان برای ۲ نفر
پاسخ
دوستان یه موضوعی ذهن منو به خودش مشغول کرده. به نظر شما کسانی مثل من که برنده لاتاری هستن رو میشه به عنوان مهاجر قلمداد کرد؟
طبق تعریف کسی که از جایگاه زندگی فعلی و چه میدونم ممکلت و اوضاع جامعه ناراضیه سعی بر پیدا کردن راهی برای رسیدن به آرامش میکنه و اون ارامش و یا زندگی بهتر رو تو هجرت به کشور یا کلا مکان دیگه ای میکنه. این مکان لزوماْ آمریکا نیست. اما مثلا منی که برنده لاتاری شدم درسته که شرایطم مثل همه اونایی هستش که از جامعه و اطرافشون ناراضین اما شاید خیلی هم تو فکر مهاجرت نبودن. با امتحان کردن شانسشون تو لاتاری یه فرصتی رو پیدا کردن و خوب برای استفاده از اون فرصت دست به مهاجرت میزنن. آیا کسی مثل من حق داره پشیمون بشه؟
و من فکر میکنم کسی مثل من واقعا قدر چیزی رو که به دست اورده نمیدونه. و نمیدونه که چه کسانی دست به چه کارایی میزنن که برسن به اینجا و من ....
شماره کیس: 2011as00020000
کنسولگری: آنکارا
مصاحبه: MAY 3
کلیرنس: 25 JULY
ويزا: 4 AUG
جمع هزینه ها: فعلا 7.320.000 تومان برای ۲ نفر
پاسخ
تشکر کنندگان: rs232 ، persian_viper ، Classic ، milad_aae ، SH1A2R3 ، ali234 ، یه مهاجر
نقل قول:
(2012-09-11 ساعت 09:45)farshad_sh نوشته:  دوستان یه موضوعی ذهن منو به خودش مشغول کرده. به نظر شما کسانی مثل من که برنده لاتاری هستن رو میشه به عنوان مهاجر قلمداد کرد؟
طبق تعریف کسی که از جایگاه زندگی فعلی و چه میدونم ممکلت و اوضاع جامعه ناراضیه سعی بر پیدا کردن راهی برای رسیدن به آرامش میکنه و اون ارامش و یا زندگی بهتر رو تو هجرت به کشور یا کلا مکان دیگه ای میکنه. این مکان لزوماْ آمریکا نیست. اما مثلا منی که برنده لاتاری شدم درسته که شرایطم مثل همه اونایی هستش که از جامعه و اطرافشون ناراضین اما شاید خیلی هم تو فکر مهاجرت نبودن. با امتحان کردن شانسشون تو لاتاری یه فرصتی رو پیدا کردن و خوب برای استفاده از اون فرصت دست به مهاجرت میزنن. آیا کسی مثل من حق داره پشیمون بشه؟
و من فکر میکنم کسی مثل من واقعا قدر چیزی رو که به دست اورده نمیدونه. و نمیدونه که چه کسانی دست به چه کارایی میزنن که برسن به اینجا و من ....

دوست من من سعی میکنم جوابتون رو بدم و امیدوارم یه وقتی ناراحت نشید جواب سوال شما برمیگرده به همون روزهای قبلی که داشتین لاتاری ثبت نام میکردید آیا واقعا میخواستید مهاجرت کنید هدفتون چی بود ؟ ببینید ما بار ها هم گفتیم که لطفا از روی کنجکاوی لاتاری ثبت نام نکنید کسی که واقعا میخواد مهاجرت کنه و دنبال هدف داره میره یه مقصدی راهای دیگه رو هم بررسی میکنه و همینطور از لاتاری هم به عنوان یه راه استفاده میکنه مثلا بنده دنبال اطلاعات در مورد ویزای EB-1 و کار و .... تا بدونم شرایطم به کدوم میخوره و لاتاری رو هم به عنوان یه راه فرض میکنم نه شانس و کنجکاوی از این چیزا به نظر من کسی که بدون فکر و هدف مهاجرت میکنه خیلی زود میبازه چون واقعا مهاجرت یه مسافرت دو روزه نیست که بگی چرا خوش نگذشت و پاشم برم مهاجر کسی که با تمام وجود عازم میشه و باید خودش رو آماده کنه تا به اون هدفی که میخواد برسه انشالله

به نظر من مهاجر یعنی کسی برای رسیدن به هدفی عازم کشوری میشه همین نه برای کسب تجربه و خوش گذرانی

و فقط یاد آوری کنم واقعا مهاجرت سخته
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
پاسخ
(2012-09-11 ساعت 09:45)farshad_sh نوشته:  دوستان یه موضوعی ذهن منو به خودش مشغول کرده. به نظر شما کسانی مثل من که برنده لاتاری هستن رو میشه به عنوان مهاجر قلمداد کرد؟
طبق تعریف کسی که از جایگاه زندگی فعلی و چه میدونم ممکلت و اوضاع جامعه ناراضیه سعی بر پیدا کردن راهی برای رسیدن به آرامش میکنه و اون ارامش و یا زندگی بهتر رو تو هجرت به کشور یا کلا مکان دیگه ای میکنه. این مکان لزوماْ آمریکا نیست. اما مثلا منی که برنده لاتاری شدم درسته که شرایطم مثل همه اونایی هستش که از جامعه و اطرافشون ناراضین اما شاید خیلی هم تو فکر مهاجرت نبودن. با امتحان کردن شانسشون تو لاتاری یه فرصتی رو پیدا کردن و خوب برای استفاده از اون فرصت دست به مهاجرت میزنن. آیا کسی مثل من حق داره پشیمون بشه؟
و من فکر میکنم کسی مثل من واقعا قدر چیزی رو که به دست اورده نمیدونه. و نمیدونه که چه کسانی دست به چه کارایی میزنن که برسن به اینجا و من ....

واقعاحرف درستی زدید. من بیشتر پشیمونی رو در کسایی دیدم که از طریقه برند شدن در لاتاری رفتن آمریکا.به نظر من تفاوت از زمین تا آسمونو بین کسایی که تنها تلاششون واسه آمریکا اومدن فقط ثبت نم تو لاتاری با اون کسی‌ که واسه نجات از شرایط بده اجتماعی و.. الان کشورمون تمام راااهای مهاجرتو پیگیری می‌کنه و وقت زیادی میذاره واسه برسی‌ راهای‌ه رفتن به آمریکا و معایب و مزایاش. مسلما کسی‌ که به طور هدفمند و مشتاقانه به دنبال ویزا گرفتن، و کلی‌ خودشو تو خرج میندازه، تلاش می‌کنه زبان یاد بگیر، به این زودیا فیلش یاد هندوستان نمی‌کنه چون واسه رسیدن به خواستش کلی‌ زحمت کشیده و واقعا اوضاع قبلیش توی کشور خودش براش غیر قابل تحمل بود که با صرف کلی‌ وقت، انرژی پول تصمیم گرفته فرارو بر قرار ترجیح بده.و همین دلیل باعث می‌شه که زود خودشو نبازه و تسلیم غربت نشه. کاش اون کسایی که لاتاری برند میشن قدر این موقعیتو به خوبی‌ بدونن و چون واسه رسیدن به این ویزا تلاش و هزینهٔ خاصی‌ نکردن، فکر نکنان که خوب حالا امدیم آمریکا،‌ای بابا این آمریکا هم که چیز خاصی‌ نیست و... تنها چیزی که واضحه و منو ۱ لحظه از فکر مهاجرت منصرف نمی‌کنه اینکه آمریکا با تمام خوبی‌ و بدیهاش جای که آدم می‌تونه مطمئن باشه که اگه واقعا تلاش کافیو بکنه و بخواد که موفق باشه، به خواستش میرسه و همه چیز شدنیه اما در ایران عزیزمون موفق شدن و رسیدن به خواسته‌ها به غیر از تلاش و کوشش خود فرد، نیاز به فاکتورای دیگه مثل شانس، پارتی، اوکی بودن و فراهم بودن بستر مناسب جامعه و اقتصاد کشوری داره.
دیگه هیچوقت جوون تر از لحظه ای که الان توش هستید نخواهید بود.
پاسخ
تشکر کنندگان: farshad_sh ، wushu kung fu ، parsush ، saher ، parastoo mohajer ، Seyedehsanhosseini
(2012-09-11 ساعت 12:32)wushu kung fu نوشته:  
نقل قول:
(2012-09-11 ساعت 09:45)farshad_sh نوشته:  دوستان یه موضوعی ذهن منو به خودش مشغول کرده. به نظر شما کسانی مثل من که برنده لاتاری هستن رو میشه به عنوان مهاجر قلمداد کرد؟
طبق تعریف کسی که از جایگاه زندگی فعلی و چه میدونم ممکلت و اوضاع جامعه ناراضیه سعی بر پیدا کردن راهی برای رسیدن به آرامش میکنه و اون ارامش و یا زندگی بهتر رو تو هجرت به کشور یا کلا مکان دیگه ای میکنه. این مکان لزوماْ آمریکا نیست. اما مثلا منی که برنده لاتاری شدم درسته که شرایطم مثل همه اونایی هستش که از جامعه و اطرافشون ناراضین اما شاید خیلی هم تو فکر مهاجرت نبودن. با امتحان کردن شانسشون تو لاتاری یه فرصتی رو پیدا کردن و خوب برای استفاده از اون فرصت دست به مهاجرت میزنن. آیا کسی مثل من حق داره پشیمون بشه؟
و من فکر میکنم کسی مثل من واقعا قدر چیزی رو که به دست اورده نمیدونه. و نمیدونه که چه کسانی دست به چه کارایی میزنن که برسن به اینجا و من ....

دوست من من سعی میکنم جوابتون رو بدم و امیدوارم یه وقتی ناراحت نشید جواب سوال شما برمیگرده به همون روزهای قبلی که داشتین لاتاری ثبت نام میکردید آیا واقعا میخواستید مهاجرت کنید هدفتون چی بود ؟ ببینید ما بار ها هم گفتیم که لطفا از روی کنجکاوی لاتاری ثبت نام نکنید کسی که واقعا میخواد مهاجرت کنه و دنبال هدف داره میره یه مقصدی راهای دیگه رو هم بررسی میکنه و همینطور از لاتاری هم به عنوان یه راه استفاده میکنه مثلا بنده دنبال اطلاعات در مورد ویزای EB-1 و کار و .... تا بدونم شرایطم به کدوم میخوره و لاتاری رو هم به عنوان یه راه فرض میکنم نه شانس و کنجکاوی از این چیزا به نظر من کسی که بدون فکر و هدف مهاجرت میکنه خیلی زود میبازه چون واقعا مهاجرت یه مسافرت دو روزه نیست که بگی چرا خوش نگذشت و پاشم برم مهاجر کسی که با تمام وجود عازم میشه و باید خودش رو آماده کنه تا به اون هدفی که میخواد برسه انشالله

به نظر من مهاجر یعنی کسی برای رسیدن به هدفی عازم کشوری میشه همین نه برای کسب تجربه و خوش گذرانی

و فقط یاد آوری کنم واقعا مهاجرت سخته

ممنون که جواب دادین. نه خیر به هیچ وجه ناراحت نمیشم. مسلما اون موقعی که داشتم پر میکردم فقط و فقط از روی کنجکاوی بود! تازه فراتر از اون از روی بیکاری بود! من اون زمان حتی کارت پایان خدمت هم نداشتم! قصش رو هم تو همین فروم نوشتم اگه پیدا نکردین حتما براتون لینکشو میذارم.
اما یه بحثی هست و اونم این حرف شماس که فکر کنم تو تاپیک دیگه ای هم این برخورد شما رو خوندم که گفتین اونایی که واقعا میخوان ثبت نام کنن. مثل این میمونه که شما بری استخر و بگی فقط اونایی که شنا بلد نیستن بیان استخر چرا که تو آب نمیان و جا برای شنای کردن شما بیشتر باز میمونه. در صورتی که حق مسلمه همه ادم های روی کره زمینه که لاتاری شرکت کنن و نه فقط اونایی که قصد دارن برن. حالا یکی مثل من برنده میشه که نمیخواسته و یکی مثل شما که ۱۰۰۰ تا راه رو رفته برنده نمیشه. اما این دلیل نیست که من حق شما رو خوردم٬ چون شما حقی نداشتی بیشتر از من و البته کسان دیگه که ثبت نام کردن. این کمال خودخواهیه که دیگران ثبت نام نکنن تا بلکه شانس شما بیشتر بشه. اینطور فکر نمیکنین؟
امیدوارم که این حرف های من هم شما رو ناراحت نکرده باشه. اینجا به نظرم یه محل برای همدردیه کسانیه که به هر حال خواسته یا ناخواسته اومدن و دچاد غربت شدن. با گفتن حرفاشون و شنیدن مشکلات و موفقیت های دیگران امید بگیرن و غیره نه اینکه توضیح بدن چرا بدون انگیزه برای مهاجرت لاتاری ثبت نام کردن!
شماره کیس: 2011as00020000
کنسولگری: آنکارا
مصاحبه: MAY 3
کلیرنس: 25 JULY
ويزا: 4 AUG
جمع هزینه ها: فعلا 7.320.000 تومان برای ۲ نفر
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، saher ، dove
(2012-09-12 ساعت 10:08)persian_viper نوشته:  
(2012-09-11 ساعت 09:45)farshad_sh نوشته:  دوستان یه موضوعی ذهن منو به خودش مشغول کرده. به نظر شما کسانی مثل من که برنده لاتاری هستن رو میشه به عنوان مهاجر قلمداد کرد؟
طبق تعریف کسی که از جایگاه زندگی فعلی و چه میدونم ممکلت و اوضاع جامعه ناراضیه سعی بر پیدا کردن راهی برای رسیدن به آرامش میکنه و اون ارامش و یا زندگی بهتر رو تو هجرت به کشور یا کلا مکان دیگه ای میکنه. این مکان لزوماْ آمریکا نیست. اما مثلا منی که برنده لاتاری شدم درسته که شرایطم مثل همه اونایی هستش که از جامعه و اطرافشون ناراضین اما شاید خیلی هم تو فکر مهاجرت نبودن. با امتحان کردن شانسشون تو لاتاری یه فرصتی رو پیدا کردن و خوب برای استفاده از اون فرصت دست به مهاجرت میزنن. آیا کسی مثل من حق داره پشیمون بشه؟
و من فکر میکنم کسی مثل من واقعا قدر چیزی رو که به دست اورده نمیدونه. و نمیدونه که چه کسانی دست به چه کارایی میزنن که برسن به اینجا و من ....

واقعاحرف درستی زدید. من بیشتر پشیمونی رو در کسایی دیدم که از طریقه برند شدن در لاتاری رفتن آمریکا.به نظر من تفاوت از زمین تا آسمونو بین کسایی که تنها تلاششون واسه آمریکا اومدن فقط ثبت نم تو لاتاری با اون کسی‌ که واسه نجات از شرایط بده اجتماعی و.. الان کشورمون تمام راااهای مهاجرتو پیگیری می‌کنه و وقت زیادی میذاره واسه برسی‌ راهای‌ه رفتن به آمریکا و معایب و مزایاش. مسلما کسی‌ که به طور هدفمند و مشتاقانه به دنبال ویزا گرفتن، و کلی‌ خودشو تو خرج میندازه، تلاش می‌کنه زبان یاد بگیر، به این زودیا فیلش یاد هندوستان نمی‌کنه چون واسه رسیدن به خواستش کلی‌ زحمت کشیده و واقعا اوضاع قبلیش توی کشور خودش براش غیر قابل تحمل بود که با صرف کلی‌ وقت، انرژی پول تصمیم گرفته فرارو بر قرار ترجیح بده.و همین دلیل باعث می‌شه که زود خودشو نبازه و تسلیم غربت نشه. کاش اون کسایی که لاتاری برند میشن قدر این موقعیتو به خوبی‌ بدونن و چون واسه رسیدن به این ویزا تلاش و هزینهٔ خاصی‌ نکردن، فکر نکنان که خوب حالا امدیم آمریکا،‌ای بابا این آمریکا هم که چیز خاصی‌ نیست و... تنها چیزی که واضحه و منو ۱ لحظه از فکر مهاجرت منصرف نمی‌کنه اینکه آمریکا با تمام خوبی‌ و بدیهاش جای که آدم می‌تونه مطمئن باشه که اگه واقعا تلاش کافیو بکنه و بخواد که موفق باشه، به خواستش میرسه و همه چیز شدنیه اما در ایران عزیزمون موفق شدن و رسیدن به خواسته‌ها به غیر از تلاش و کوشش خود فرد، نیاز به فاکتورای دیگه مثل شانس، پارتی، اوکی بودن و فراهم بودن بستر مناسب جامعه و اقتصاد کشوری داره.

به نظر من کسی که میخواد مهاجرت کنه ۲ دوره رو باید طی کنه. یکی دوره قبل از مهاجرت از زمانی که تصمیم میگیره تا زمانی که ویزاش اماده میشه که خوب این دوره میتونه به قول شما خیلی خیلی سخت باشه و با صرف هزینه و وقت و ... باشه یا با برنده شدن توی یه لاتاری که هیچ هزینه و سختی هم نداره. اما دوره دوم ورود به سرزمینه جدید و روبه رو شدن با مشکلات جدیده که برای هر دو نفر این مشکلات یکسانن چون واقعا این دیگه لاتاری نیست و باید تلاش کرد. حالا اینجا یه برنده لاتاری با وجود تازه نفس بودن و نداشتن مشکلات قبلی وارد میشه و سعی بر حل کردنشون میکنه و کسی که برای اومدن کلی وقت و هزینه کرده اینجا باز با مشکلات عدیده مواجه میشه و دوباره روز از نو و روزی از نو اما این دسته پوئن مثبتی که دارن اینه که آبدیده شدن و راه فائق اومدن به مشکلات رو میدونن چیزی که لاتاری ها شاید کمتر بدونن. و مسما قدر ویزا رو بیشتر میدونن چون تلاش بیشتری کردن و حاضر نیستن به این راحتی ها از دست بدن.
البته این نسخه برای همه نیست حتما و صد البته کسانی هم هستن که لاتاری میان و خیلی هم قدر این قضیه رو میدونن و ...
اما در مورد مثال خود من درسته که من بدون انگیزه قبلی برای مهاجرت لاتاری شرکت کردم و برنده شدم. اما مثل همه شما از وضع موجود راضی نبودم و این فرصت رو مغتنم شمردم و اومدم. اینجا هم مشکلاتشو دارم پشت سر میذارم. بحث اینه که اینجا کار به این راحتی که فکر میکنین نیست. به خدا نیست من با داشتن مدرک میکروسافت و کلی سابقه تو برنامه نویسی تو جایی که تمام تکنولوژی برنامه نویسی و غیره از اینجا میاد بیرون نتونستم کار بگیرم نه تنها تو فیلد کاری خودم بلکه تو حتی والمارت و فرایز و اینا هم نتونستم. دلیلشم نمیدونم.
من سوالم اینه که تلاش کافی یعنی چی؟ چه معنی داره این تلاش کافی کردن یا نکردن. واقعا میخوام بدونم ببینم شاید من این کارایی که میکنم اشتباهه یا ..
اما باید این ها رو در کنار اون چیزی که میگین سختی قرار بدین. که بدون کار پول نیست و بدون پول راهی برای موندن. حالا الان دوستان میان میگن تو نتونستی کار پیدا کنی وگرنه کار ریخته!
شماره کیس: 2011as00020000
کنسولگری: آنکارا
مصاحبه: MAY 3
کلیرنس: 25 JULY
ويزا: 4 AUG
جمع هزینه ها: فعلا 7.320.000 تومان برای ۲ نفر
پاسخ
تشکر کنندگان: ParsTrader ، frozen mind ، soheilbadami ، امیر مهاجر ، rs232 ، houmanes ، ali234 ، dove
پیشنهاد میکنم این وازه پشیمانی رو از فرهنگ مهاجرت حذف کنیم ! یعنی بکار نبریم چون مسائلی که در این باب مطرح میشه به نظرم نسبتی با پشیمانی نداره. اخر شما وقتی یک پروزه بزرگ رو کلید میزنی یعنی لاجرم ابعاد بسیاری از اجزا رو بررسی کردی و حال که موقع افتتاح یا بهره برداری میشه شاید با یک بررسی ادم بگه که توی بعضی اجزا اشتباه محاسباتی داشتم مثلا محل پروزه درست انتخاب نشده یا فاینسس اولیه اش نیاز به تعدیل داره یا .... ولی اینکه بگیم از اجرا اون پشیمونم یعنی اصلا دیمی این پروزه رو ساختم (یاد 1 پروزه سد سازی در وطن افتادم که دقیقا وازه پشیمونی براش صدق میکرد).
ندامت اصولا بار معنایی سنگینی داره و وقتی راجب کاری بکار میره ناخوداگاه ادم رو یاد1 گناه یا اشتباه بسیار فاحش میندازه در صورتیکه عوارض پس از مهاجرت واقعا میشه در دسته دیگری از احوالات قرار بگیره مثل دلخوری دلتنگی ترس و چیزهایی که برعکس پشیمانی راه علاج دارند و لازم نیست که شما همه چیز رو به روز اول ریست کنید تا جبران برخی اشتباهات یا کاستیها رو بکنید.
یکی از راههای غلبه فکر میکنم اینه که هی ادم به جلو بره و خودم تازه به این نتیجه رسیدم ! چون یک روز که فکر میکردم ناخودابگاه یاد یک قصه بچگی از مادر بزرگ افتادم به این مضمون که سه تا از پسرهای پادشاه بعد از کلی داستان قرار شد که داخل چاه باغ برن تا دیو قصه رو شکست بدن .برادران اولی و دومی به محض ورود به چاه داد میزدند که سوختم و اون کسی که بالا بود اونها را بالا میکشید تا نوبت به کوچکترین برادر رسید. اون به اونها گفت وقتی که من توی چاه رفتم هر چه فریاد زدم که سوختم شما طناب رو شلتر بگیرید و مرا پایینتر بفرستید.
حالا حکایت ماست که خودمون باید این طناب رو شلتر کنیم و هی پایینتر بریم صرفنظر از نتیجه که میتونیم دیو رو شکست بدیم یا نه ! به هر شکل فکر کنم که مهاجرت اختیاری پروزه بزرگی هست که برای به ثمر رساندنش از خیلی چیزها شاید باید گذشت البته من از درستی و نادرستی اش یا فلسفه اون هیچ حرف و نسخه ای ندارم چون اشخاص رو یکایک نمیشناسم . با ارزوی توفیق.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
پاسخ
نقل قول:ممنون که جواب دادین. نه خیر به هیچ وجه ناراحت نمیشم. مسلما ... اما این دلیل نیست که من حق شما رو خوردم٬ چون شما حقی نداشتی بیشتر از من و البته کسان دیگه که ثبت نام کردن. این کمال خودخواهیه که دیگران ثبت نام نکنن تا بلکه شانس شما بیشتر بشه. اینطور فکر نمیکنین؟
امیدوارم که این حرف های من هم شما رو ناراحت نکرده باشه. اینجا به نظرم یه محل برای همدردیه کسانیه که به هر حال خواسته یا ناخواسته اومدن و دچاد غربت شدن. با گفتن حرفاشون و شنیدن مشکلات و موفقیت های دیگران امید بگیرن و غیره نه اینکه توضیح بدن چرا بدون انگیزه برای مهاجرت لاتاری ثبت نام کردن!

من فکر نمیکنم جای گفته باشم ثبت نام نکنید بلکه گفتم اگر واقعا میخواهید برید ثبت نام کنید ( کار ندارم خدمت داری نداری پول داری نداری چون اگه بخوای انشالله جور میشه ) بله فقط گفتم اگه واقعا آماده هستید و میدونید که میتونید برید ثبت نام کنید نه این که ثبت نام نکنید تا بله آقای ف مثلا قبول شه بلکه این کاملا خودخواهی.
شما خودتون میگید از روی کنجکاوی و بیکاری ثبت نام کردید !!
اما در مورد اون استخری که گفتید من کاملا نگرفتم ولی فکر کنم منظورتون این بود که من که شنا بلدم به دیگران که شنا بلد نیستن میگم نیای توی آب درسته ؟؟ ولی من خواهم گفت دوست عزیز شما که شنا بلد نیستید وارد 4 متری نشید و به همون 1 متری قانع باشید و گر نه غرق میشید
دوست من حرف های شما من ناراحت نمیکنه و این خیلی خوبه که حداقل شما اومدید و گفتید من پشیمونم
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
پاسخ
تشکر کنندگان: sib 24
(2012-09-12 ساعت 17:27)wushu kung fu نوشته:  
نقل قول:ممنون که جواب دادین. نه خیر به هیچ وجه ناراحت نمیشم. مسلما ... اما این دلیل نیست که من حق شما رو خوردم٬ چون شما حقی نداشتی بیشتر از من و البته کسان دیگه که ثبت نام کردن. این کمال خودخواهیه که دیگران ثبت نام نکنن تا بلکه شانس شما بیشتر بشه. اینطور فکر نمیکنین؟
امیدوارم که این حرف های من هم شما رو ناراحت نکرده باشه. اینجا به نظرم یه محل برای همدردیه کسانیه که به هر حال خواسته یا ناخواسته اومدن و دچاد غربت شدن. با گفتن حرفاشون و شنیدن مشکلات و موفقیت های دیگران امید بگیرن و غیره نه اینکه توضیح بدن چرا بدون انگیزه برای مهاجرت لاتاری ثبت نام کردن!

من فکر نمیکنم جای گفته باشم ثبت نام نکنید بلکه گفتم اگر واقعا میخواهید برید ثبت نام کنید ( کار ندارم خدمت داری نداری پول داری نداری چون اگه بخوای انشالله جور میشه ) بله فقط گفتم اگه واقعا آماده هستید و میدونید که میتونید برید ثبت نام کنید نه این که ثبت نام نکنید تا بله آقای ف مثلا قبول شه بلکه این کاملا خودخواهی.
شما خودتون میگید از روی کنجکاوی و بیکاری ثبت نام کردید !!
اما در مورد اون استخری که گفتید من کاملا نگرفتم ولی فکر کنم منظورتون این بود که من که شنا بلدم به دیگران که شنا بلد نیستن میگم نیای توی آب درسته ؟؟ ولی من خواهم گفت دوست عزیز شما که شنا بلد نیستید وارد 4 متری نشید و به همون 1 متری قانع باشید و گر نه غرق میشید
دوست من حرف های شما من ناراحت نمیکنه و این خیلی خوبه که حداقل شما اومدید و گفتید من پشیمونم

سلام. ممنون ار پاسختون. راستش این آخرین پاسخ منه که نمیخوام این موضوع کش پیدا کنه. من فقط بحثم اینه که کسی قصد مهاجرت داره باید اول از همه الفبای مهاجرت رو بدونه. کسی که میخواد سفر کنه به کشور دمکراتیک به نظرم اول از همه باید الفبای دمکراسی رو بدونه. و این رو بدونه که هر کسی هر کاری رو که میتونه و دوست داره انجام میده . ثبت نام در لاتاری هم جزو همون موارده که من چه فکر کنم قبلش چه نکنم٬ چه آماده باشم چه نباشم٬ چه از روی بیکاری باشه یا کنجکاوی یا هر برچسبی که شما میخواید روش بذاری٬ میتونم که ثبت نام کنم و جایی منو منع نکرده و این نباید کسی رو آزار بده و به نظرم بهش میکن حقوق بشر. یا کسی که شنا بلد نیست به خودش مربوطه که بره تو ۱ متری یا ۴ متری. عواقبش هم با خودشه. به همون مقدار که شما حق داری استفاده کنی اون همحق داره. اون دسته از افرادی که این موضوع رو قبول ندارن همونایی هستن که میان اینجا و میگن چرا همه جا چینی و مکزیکیه و چرا همه فرصت های شغلی IT رو هندی ها گرفتن و برای من جا نیست و ....
در هر حال من معذرت میخوام از همه دوستان اگه بحث تاپیک منحرف شد.
بیایم به نظرات و حقوق دیگران احترام بذاریم.
شماره کیس: 2011as00020000
کنسولگری: آنکارا
مصاحبه: MAY 3
کلیرنس: 25 JULY
ويزا: 4 AUG
جمع هزینه ها: فعلا 7.320.000 تومان برای ۲ نفر
پاسخ
تشکر کنندگان: ali234
دوست من من نمیتونه مانع شما بشم که برید 1 متری یا 4 متری هرکسی خودش میدونه و اما در آخر

براتون آرزو میکنم هر کجا که هستید موفق باشید
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
پاسخ
تشکر کنندگان: SH1A2R3 ، farshad_sh ، houmanes
منم هیچوقت پشیمون نشدم ..با وجود مشکلات و سختیهائی که مهاجرت داره من هم مثل bita-p احساس آرامش میکنم ..با علاقه کالج میرم و با وجودی که سالها از لیسانسم گذشته دارم باز با عشق درس میخونم ..گاهی نگران میشم ..تو زبان کم میارم ..نشناختن فرهنگ سختیهای خودش و برام میاره ولی هیچوقت اعتماد به نفسم و از دست ندادم..همیشه امیدوارم .مردم اینجا رو خیلی دوست دارم .سیستم زندگیشون و خیلی میپسندم .همسرم روزی تقریبا 15 ساعت کار میکنه ولی باز از زندگی لذت میبریم . درسته یه چیزهائی رو از دست دادم بابتش مبلغ زیادی هم پرداختم ولی در عوض احساس خوبی دارم .وقتی به گذشته نیگاه میکنم میبینم مهاجرتم باعث شد خیلی چیزها یاد بگیرم و کلا طرز تفکرم و نگاهم به دنیا تغییر کرده و این برام لذت بخشه ..توی این سه سال فقط نزدیک عید یا ماه رمضون که میشد دلم میخواست ایران بودم ولی امسال ماه رمضون اصلا حتی دلم هم نخواست که اونجا باشم ..
شاید منم اگه شرایط توی کشورم مثل همه جای دیگه بود این کار رو نمیکردم ولی متاسفانه نبود .من با همه چی اونجا اذیت میشدم و به بن بست میرسیدم ..از رانندگی مردم و رفتن بانک ..رفتن ادارات ..مادی بودن آدمها ..طرز نگاهشون به زن ..همه ی اینها اذیتم میکرد ..ولی اینجا اون چیزهائی رو که میخواستم بهم داده ..منم مثل همه ی شما گاهی آینده نگرانم میکنه ولی فعلا دارم سعی میکنم زیاد بهش فکر نکنم چون مطمئنا وقتی به آینده برسیم حتما راههائی هم هست که بشه باز زندگی کرد Smile
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
دوستان عزیز اون طرف آب
بگید اگه بده ما نیایم
1. آیا اون جا هم این قدر خیابوناش دست انداز داره
2. وقتی تو کنار خیابون یا جاده میرید پر از اشغال هست
3. امیدی به خرید خونه (نه آپارتمان) برای یه کارگر هست
4. مدرسش فقط مدرک میده
خلاصه مثل من مشکلاتو بگن -شب که میخام بخوابم یه نیسان تو خیابون دستشو میزاره رو بوق 10 .11 بچم از خواب بیدار می شه صبح با صدای یه موتور که اگزوزش خالی شده بیدار می شم در پارکینگ و که میدم بالا پر پوست تخمه پاکت بستنی هست را می افتم تو اتوبان یه موتوری از روبرو میاد باید برم کنار و وووووووووووووووو
مشکلات اونجا چیه
پاسخ
تشکر کنندگان: مير منصور
(2012-10-23 ساعت 06:43)frozen mind نوشته:  
(2012-10-22 ساعت 22:00)vahid605 نوشته:  دوستان عزیز اون طرف آب
بگید اگه بده ما نیایم ...
مشکلات اونجا چیه
کار و درآمد مکفی.
همین!

به نظر من در اين مملكت هيچ مشكلي وجود نداره
اگر هم مشكلي باشه برخلاف كشور ما و خيلي جاهاي دنيا راه حل هاي متفاوت و زيادي براي حل اون مشكل هست
اينجا سرزمين علم و كار و خلاقيت هست اينجا جاي بيسواد و تنبل و روز مره گي نيست
اينجا بايد هوشمندانه كار كرد و پشتكار داشت بدون اينها اينجا حكم مرگ براي مهاجر دارد
من در اين مملكت مشكل لاينحلي نديدم كسي به من نگفت اين مشكل شما راه حل نداره و امكان حلش نيست
کیس نامبر: 2012as2xxxx
کنسولگری:انکارا
مصاحبه: فبريوري ٢٠١٢
کلیرنس: مارچ ٢٠١٢
دريافت ويزا: آپريل ٢٠١٢
تاریخ ورود به آمريكا: جون ٢٠١٢
تعداد افراد در این کیس نامبر: 3 نفر
پاسخ
تشکر کنندگان: marjani ، ASALI ، frozen mind ، saher ، kasrafo ، amir0_0amir
سلام دوستان خوبم ،

راستش خیلی وقت بود که دنبال یه همچین تاپیک توپی میگشتم !! خداییش امسال مثل اینکه مهاجرسرا داره مهاجرسرایی تر میشه ها !!!!!! .
من اینطوری شروع میکنم ؛
1 - آیا شما هرگز به مهاجرت فکر کرده بودین ؟
2 - آیا به عواقبش هم فکر کرده بودین ؟
3 - آیا مجرد بودین یا متاهل ؟
4 - دوست داشتین یا میخواستین ؟
5 - آیا فقط توی لاتاری دنبالش میگشتین ؟
6 - حالا چطور !! ؟ نظرتون عوض شده ؟
خب من از اولی شروع میکنم .

آیا شما هرگز به مهاجرت فکر کرده بودین ؟
دوستان خوبم ، مهاجرت عوامل خیلی زیادی رو در برمیگیره . به صرف نارضایتی از وضعیت کشور و یا عوامل دیگه ، هیچ کس دست به مهاجرت نمیزنه . خیلی از هموطنان ما هستن که شرایط خوبی دارن ، ولی مهاجرت نمی کنن !!! میدونید چرا ؟ چون پیش خودشون یه فکرایی دارن که از نظر منطقی هم جور درمیاد !! لااقل از نقطه نظر ذهنی خودشون . به نظر من این دسته آدما خوب کاری میکنن که مهاجرت نمی کنن . چون در خودشون اون حس ، مقاومت و یا شروع تازه رو احساس نمیکن در نتیجه میگن بی خیال !! هرچه به سر مردم رفت ماهم جزو اوناییم . و یا میگن آدم عاقل زندگیش رو صفر نمیکنه . خب دمشون گرم لااقل خیال خودشون رو راحت کردن .

آیا به عواقبش هم فکر کرده بودین ؟
حالا فرض کنیم که شما به فکرش هم بودین و همتش رو هم داشتین !! خب وارد فاز بعدی شدین و حالا دیگه باید فکر کنید که چرا میخواید مهاجرت کنید و چه چیزهایی رو ممکنه در این راه از دست بدین و چه چیزایی رو هم ممکنه بدست بیارید . اما واقعاً خودتون رو توی اون فضا قرار بدین و حسش کنید !! . و مهمتر از اون اینکه سنگاتون رو با خودتون واقعاً و واقعاً وا بکنید . حالا اگه این مرحله رو هم پشت سر بگذارید و قبولش کنید و با واقعیتهاش کنار بیاین !! بسم الله مرحله بعدی شروع میشه .

3 - آیا مجرد بودین یا متاهل ؟
اگه شما مجرد بوده باشید ، یه پله جلوترید !! یعنی میرید مرحله بعد . اما اگر شما متاهلید ، هی وای من !!!! موضوع فرق میکنه و این دیگه شما نیستید که به تنهایی با اون قضایای ذکر شده بالا تصمیم بگیرید !! حالا طرف دیگه ای هم وجود داره که باید با شما همسنگ و هم بازی باشه !! اگه اینطور باشه که خوبه و اگه نباشه دو راه بیشتر ندارین یا قانعش کنید و یا دست از این فکرتون بردارید . حالا اگه جمیع جهات مثبت باشه و سرکار خانوم و یا جناب آقا راضی باشن خب میرید به مرحله بعد و سعی میکنید که بعد بعدی رو در نظر بگیرید و تجزیه تحلیلش کنید .

4 - دوست داشتین یا میخواستین ؟
بین دوست داشتن و خواستن تفاوت زیادی وجود داره !!! همه دوست دارن برن به کشوری که یا فیلماشو دیدن و یا خودشون رو در اون فضا و بجای آدمای اونجا احساس کنن !! . اما پای حقیقت که وسط بیاد ، هی وای من !!! آدم کمی از جدیت دست میکشه !! با اینکه مراحل قبلی رو بصورت ذهنی و فنی حل کرده ، اما هنوزم در فضایی مجازی سیر میکنه و هنوز قدرت پاک کردن ذهنش رو داره و مثل یه خواب میتونه بیدار بشه و فراموشش کنه . اما اگه کسی واقعاً خواسته باشه که مهاجرت کنه خب تمام این مراحل رو کنار میزنه و یکراست میره سراغ امر مقدس مهاجرت !!!! . اصلاً نیازی به این مراحل نداره . مثل خود من که اصلاً به اینجور چیزا فکر هم نکردم . ده سال دنبالش بودم و کلی پول خرج شد و انرژی . اما لحظه ای از فکرش خارج نشدم . آدم اینطوری مهاجرت رو بهتر میتونه حضم کنه . اما این دلیلی نیست بر اینکه فشارهای مهاجرت اونو سرگردون و گاهی هم پشیمان نکنه !! البته پشیمانی که منجر به برگشت باشه درش وجود نداره !! فقط به جهت تسکین خودش ، و کاهش فشارهای ناشی از مشکلات اونم بصورت مجازی توی ذهنش میاره .

5 - آیا فقط توی لاتاری دنبالش میگشتین ؟
اگه فقط سالیانه و تنها راه حل مهاجرت رو در لاتاری جستجو میکردین !!! خیلی شرمنده ام ها !! خودتون رو سرکار گذاشتین . چون احتمالش آنقدر کم هستش که نشه از نظر آماری هم روش حساب کرد . مثلاً یکی از کاربران عزیز همین سایت برای من یه پیغام خصوصی فرستاد که نظرم رو در مورد مهاجرت از طریق لاتاری خدمتشون عرض کنم . بنده تصور کردم که ایشون برنده هستن و کلی هم براشون صغرا ، کبری چیدم !!! بعد ایشون فرمودن که من برنده نیستم و میخوام در 2014 شرکت کنم و میدونم که حتماً حتماً قبول میشم ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! . بنده هم متعجب شدم . گفتم احسن به این روحیه . ولی خب از کجا انقدر اطمینان داری که قبول میشی . بنده 4 سال شرکت کردم و آخر توی پنالتی باطل شدن دور اول لاتاری و قرعه کشی دوم برنده شدم !! آخه شما چطور اطمینان داری که این اتفاق میافته ؟ و خلاصه ................................... بگذریم . عزیزان اگه کسی دنبال مهاجرت باشه ، اطمینان دارم که لااقل دو تا کشور دیگه رو هم به غیر از آمریکا در نظر میگیره و این امر هم با یکسال و دوسال حل نمیشه !! . خود بنده برای کانادا ، سوئد ، نروژ ، استرالیا ، آمریکا ، دانمارک و اونم چند بار اقدام کردم و نشد !!! البته قسمتم همین لاتاری بود ولی باید در نظر داشت که با یه گل بهار نمیشه !!! . پس تا اینجا هم حل شد .

6 - حالا چطور !! ؟ نظرتون عوض شده ؟
اگه تمام این خانها رو پشت سر گذاشتین و با خودتون کنار اومدین و همراهتون رو هم همراه کردین ، و سر آخر اومدین به یه کشوری که یا زبانش رو نمیدونید و یا اگر میدونید ، کفاف نمیده !! ، خب حالا تازه اول بسم اللهِ عزیزم !!! . مشکلات زبان ، کار ، فرزند و ........................... همه اینا یا با هم سرتون میریزه و یا یواش یواش میاد سراغتون . اینه که اگه اون خانها رو رد نکرده باشید و مثلاً مثل یه آدم خوش شانس اولین بار لاتاری برنده شده باشید و قبلاً هم بهش فکر نکرده باشید و حالا متاهل هم بوده باشید و تجربه هم نداشته باشید !!! آره میاید و برمیگردین و اصلاً هم روی خوشی به مهاجرت نشون نمیدین . و اگر هم برگردین کلی روحیه دیگران رو خراب میکنید و میگید مهاجرت چیه !!؟؟؟ من برنده شدم و رفتم ، دیدم اصلاً اونی که در نظر بود ، نبود . ول کن بابا !! مگه ممکلت خودمون خراب شده ؟ اصلاً فکر میکنیم که رفتیم مسافرت و اومدیم !! نه ؟ بعد هم کلی توجیهات الکی در جهت راضی کردن ذهنمون میسازیم و هیچ !!!! . اما اگه اون خانها رو رد کرده باشید !!! قضیه کمی فرق میکنه . شما حق ندارید برگردید !! میدونید چرا ؟ چون شما سهم اون همراهتون رو هم از اصل مهاجرت ضایع میکنید !! . شما یه زندگی رو از هم پاشوندین ، اومدین ، دختر یا پسر مردم رو آواره و همراه کردین ، حالا میخواید برگردین ؟ مگه میشه ؟ مگه الکیه که خودتون ببرید و بدوزید و تن کنید ؟ نه !! اینطوری هم که فکر میکنید نیست . باید بمونید و تحمل کنید . این همه سرمایه مادی و معنوی گذاشتین که حالا در مقابلش بگید نه ؟ خیر عزیزم شما باید فکرش رو که کرده بودین ، سنگش هم درست و حسابی وا میکندین که به اینجا نرسید . به نظر من اگه کسی این مراحل رو طی کرده باشه و پشیمون بشه !!! نه اینجا و نه در کشور خودش آدم موفقی نخواهد بود و اثر اون روی سایر اعضای خانواده خودش و حتی خانواده پدری و مادری و همسری هم تا ابد باقی خواهند موند . اما اگه عظم خودشون رو بر این بگذارن که میخوان دوباره و از اول شروع کنن !! خب موفق خواهند بود و تجربه هم اینو ثابت کرده . نمونه اون ایرانیان مقیم کشورهای مختلفن که من حداقل تعداد زیادیشون رو سراغ دارم که وضع خیلی خوبی دارن و جالب اینجاست که به هر طریقی که اومده باشن ، همه دارای شرایطی مشابه بودن . همه تحمل کردن و همه موفق شدن .
عزیزان من ، مهاجرت اگه سختی نداشته باشه که مهاجرت نیست . مهاجرت یعنی عین سختی و تحمل !! . ذات مهاجرت با سختی و مشکلات آمیخته شده . اگر خدایی ناکرده بدون در نظر گرفتن این مسائل و یا به شوخی پنداشتنشون ، دست به مهاجرت زدین ، زندگی خودتون و دیگری رو تباه کردین . خواهش میکنم اگه اومدین دیگه به گذشته خودتون که چی بودین و چی داشتین فکر نکنید . به هر چه فکر میکنید ، فکری جدید و امروزی باشه ، نه دیروزی و من این بودم و اون بودم . همه ، همه چیز داشتن و گذاشتن و اومدن ، شما هم مثل بقیه . با امید به موفقیت و پیروزی روز افزون شما عزیزان . Wink

سر فدای قدم نادره مردانی باد ،
که نگردند کم و بیش به هر بیش و کمی .

ارادتمند شما - afshin4749
ایالت میشیگان
پاسخ
آقا افشین عزیز, نمی دونین چقدر این حرفهاتون به دلم نشست. ما هنوز مهاجرت نکردم, ولی مثل خیلیهای دیگه با اتفاقات اخیر که بر سر طلای سبز و بی ارزش شدن دارایی هامون اومد خیلی به شک افتادیم که آیا کار درستیه مهاجرت و دست کشیدن از زندگی که این جا ساختیم یا نه. راستش من و همسرم از شروع زندگی مشترکمون خواهان تغییر و مهاجرت بودیم و آرزوهامون رو تو این مملکت دست نیافتنی میدیدیم. البته من خودم به شخصه شغلم رو دوست دارم (منهای محیطی که توش کار می کنم و بقیه مسائل که گمونم خیلی از شما حسش میکنید) ولی واسه همسرم وضع کاملا برعکسه. سرتون رو درد نیارم.....
ما از شروع زندگی مشترکمون در فکر مهاجرت بودیم ولی به خاطر بعضی موانع نتونستیم اقدام کنیم. تا سه سال پیش که تقریبا مشکل اصلی حل شد و ما هم شروع کردیم به تحقیق و تحفص و دنبال مدرک زبان و مشورت با وکیل و ..... تا زد و در اوج ناامیدی لاتاری امریکا برنده شدیم.... دو سه ماه اول تو پوستمون نمگنجیدیم ولی یواش یواش بقیه مسائل پر رنگ و پر رنگ تر شدن و مشکلات اقتصادی و ت ح ر ی م ها هم که اضافه شد به اظهار نظرهای اطرافیان در مورد وضعیت اقتصادی و بیکاری موجود در کشور مقصد....
من خیلی تو این سایت به دنبال این بودم که یه نفر واقعیت بیاد صادقانه واقعیت رو بگه ولی راستش هرچی بیشتر گشتم کمتر دیدم.... البته از حق نگذریم که بعضی دوستان هم بود که تجربیات خودشون رو صادقانه مطرح کنن.
حرفهای شما خیلی منطقی و صادقانه است. برای من و خانوادم هم این تصمیمی که گرفتیم توش برگشتی نداره. امیدوارم خدا اونقدر صبر و بردباری بهمون بده که بتونم تا تهش بریم.
از شما متشکرم چون یه جورایی برای من حکم مهر تائیدی بود بر تصمیماتم.
2013AS19$$/سه نفر/دریافت ویزا13مارچ/ ورود به امریکا 7 می/ مقصد پورتلند اورگان
سفرنامه
پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان