ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
متاسفانه اوضاع نامساعد اقتصاد امریکا باعث شده است که عزیزانی که تازه به این کشور پا می گذارند متحمل سختی های بیشتری از افرادی شوند که سالهای قبل به امریکا آمده اند. من در اواخر سال 2006 به امریکا آمدم و در آن زمان هنوز وضع اقتصادی خوب بود و شرکت های زیادی به دنبال نیروی کار می گشتند. ولی پس از گذشت چند سال از آن زمان تعداد زیادی از امریکایی ها شغل و به دنبال آن خانه و زندگی خودشان را از دست دادند. شاید من هم شانس آوردم که در آن دوران بی کار نشدم اگرنه چاره ای به جز برگشتن به ایران نداشتم. شرکتی که در آن کار می کنم در مجموع هفتاد نفر را بازخرید کرده است و همین دیروز نیز هفده نفر دیگر را جواب کرد. آنها همه نیروهای متخصص امریکای هستند و زمانی که بسیاری از آنها هنوز کار مناسب خودشان را پیدا نکرده اند چگونه می شود از یک فردی که تازه به امریکا مهاجرت کرده است انتظار داشت که خیلی زود کار مناسبی را پیدا کند. البته در ایران هم شرایط زندگی و کسب و کار از شش سال پیش تا کنون بسیار تغییر کرده است و ظاهرا این اوضاع خراب اقتصادی گریبان همه مردم دنیا را گرفته است. با این حال به عزیزانی که تازه به امریکا آمده اند توصیه می کنم که ناامید نشوند و سعی کنند از کارهای پایین تری شروع کنند تا بتوانند برای خودشان زمان بخرند. خوشبختانه من توانستم برای یکی از بچه های مهاجرسرا در پیش خودم کار پیدا کنم و در این وانفسا او را از دربدری و کارهای نامربوط در طول یک سال گذشته برای ادامه بقا برهانم. الآن او تازه می تواند طعم زندگی کردن در امریکا را بچشد و برای خودش برنامه ریزی کند. شاید چنین شانسی هم برای شما در جایی وجود داشته باشد و فقط باید زمان آن برسد تا شما بتوانید شغل مورد نظر خودتان را پیدا کنید. برای همه شما آرزوی موفقیت دارم.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
فروزن عزیز، همسرتون تونستن خودشونو با شرایط جدید وفق بدن؟
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
من کلا شبا تا صبح بیدارم. توی نت خیلی سرک میکشم و وسط هاشم تند تند مهاجرسرا رو چک میکنم. معمولا تا عصر پیدام نمیشه
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-10-26 ساعت 00:52)wushu kung fu نوشته: بعد از خوندن چند پست این تاپیک به این فکر اومدم که منم نوشته ی رو صادر کنم که خیلی وقت پیش میخواستم صادر بشه و این اینه که >>>>
یه برنده ی لاتاری اصلا یه مهاجر نیست
به خاطر این میگم که برنده ی یه لاتاری اصلا مهاجر نیست چون یه مهاجر هرگز منتظر یه شانس نمیشینه ! و خودش دنبال اینه که شانسش رو بدست بیاره !
ای بابا...پس ما الکی تا الان فکر میکردیم مهاجریم ؟؟؟
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 348
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
خیلی خلاصه بهتون بگم که من ۱۰ سال در آلمان زندگی کردم، اونجا ویزای دانشجویی داشتم و هر ترم باید ویزایم را تمدید میکردم، تا اینکه لاتاری گرین کارت برنده شدم و اوباما بهم گفت، بفرمایید تشریف بیارید به آمریکا !! من هم خیلی تندی اومدم آمریکا. و اینک که این پست را مینویسم، ۴ ماه میشه که به آمریکا آمدهام.
خیلی هم راضی هستم، تازگیها کار پیدا کردهام، در رشته خودم که مهندسی ساختمان هست، کار پیدا نشده هنوز برام، اما با حقوق این کار ، اجاره و خرج خونه و بنزین ماشینم را میدم. گاهی اوقات میگم، کاش زودتر برنده میشدم و به آمریکا میآمدم، تازه خیلی هم انرژی گرفتهام، از اینکه در کالیفرنیا زندگی میکنم. هر روز هم با انرژی به کلاس زبان و سر کار میروم.
خلاصه احساس میکنم که زندگی دوباره پیدا کردهام.
به سختیهای مهاجرت دیگه عادت کردهام، اتفاقا چون زندگی در اینجا سختیش بیشتره، آدم قدرش را بیشتر میدونه، وقتی که خسته و کوفته توی اتوبان ، مسیر ۴۰ کیلومتری تا خونه را، رانندگی میکنم، نمیدونم چرا خستگیم در میره، از اینکه فکر میکنم دارم تو آمریکا زندگی میکنم.
نمیخوام بگم، آمریکا کعبه آمال من بود، اما خیلی از زندگیم راضیم !!
2012AS35xxx
مصاحبه در اوایل ماه می ۲۰۱۲ در فرانکفورت
ورود به آمریکا، اواخر ماه می همان سال
۲۰ روز بعدش هم گرین کارت
تجربههای من در اینجا و آنجا
کار هر بز نیست خرمن کوفتن ، گاو نر میخواهد و مرد کهن !
ارسالها: 358
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2011
رتبه:
7
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-10-30 ساعت 03:23)Shezem نوشته: خیلی خلاصه بهتون بگم که من ۱۰ سال در آلمان زندگی کردم، اونجا ویزای دانشجویی داشتم و هر ترم باید ویزایم را تمدید میکردم، تا اینکه لاتاری گرین کارت برنده شدم و اوباما بهم گفت، بفرمایید تشریف بیارید به آمریکا !! من هم خیلی تندی اومدم آمریکا. و اینک که این پست را مینویسم، ۴ ماه میشه که به آمریکا آمدهام.
خیلی هم راضی هستم، تازگیها کار پیدا کردهام، در رشته خودم که مهندسی ساختمان هست، کار پیدا نشده هنوز برام، اما با حقوق این کار ، اجاره و خرج خونه و بنزین ماشینم را میدم. گاهی اوقات میگم، کاش زودتر برنده میشدم و به آمریکا میآمدم، تازه خیلی هم انرژی گرفتهام، از اینکه در کالیفرنیا زندگی میکنم. هر روز هم با انرژی به کلاس زبان و سر کار میروم.
خلاصه احساس میکنم که زندگی دوباره پیدا کردهام.
به سختیهای مهاجرت دیگه عادت کردهام، اتفاقا چون زندگی در اینجا سختیش بیشتره، آدم قدرش را بیشتر میدونه، وقتی که خسته و کوفته توی اتوبان ، مسیر ۴۰ کیلومتری تا خونه را، رانندگی میکنم، نمیدونم چرا خستگیم در میره، از اینکه فکر میکنم دارم تو آمریکا زندگی میکنم.
نمیخوام بگم، آمریکا کعبه آمال من بود، اما خیلی از زندگیم راضیم !!
می توانم بپرسم کارتان چیست؟ چون من هم هم رشته شما هستم و مشکل در پیدا کردن کار دارم
شماره کيس: 2012AS00027xxx
کنسولگري: آنکارا
تاريخ ارسال فرمهاي اوليه: 2011
تاريخ دريافت فرمها توسط Kcc :
تاريخ اعلام کارنت شدن کيس: April
تاريخ مصاحبه:
تاريخ دريافت کليرنس:
تاريخ دريافت ويزا:
تعداد نفرات کيس : 3 نفر
جمع تقريبي هزينه ها:7000عکس،50500 DHL،ترجمه مدارک 180
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2012-10-31 ساعت 03:53
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-10-31 ساعت 03:59 توسط soheilbadami.)
(2012-10-26 ساعت 04:34)frozen mind نوشته: کلا کاش شرایط طوری بود که مجبور نمی شدیم مهاجرت کنیم.
من قصد دارم 5 سال اینجا بمونم تا سیتیزن بشم. بعد اگر دلم خواست بمونم یا برگردم ایران سر کار و زندگی قبلی. البته اون موقع ممکنه مثل آرش جان ترجیح بدم همین جا بمونم. به هر حال دیدم بهتره هدف کوتاه مدت بذارم.
فروزن جان منم از این نقشه ها داشتم ! ولی بچه ها رو دیگه سخت بشه جابجا کرد یا برگردوند
(2012-10-29 ساعت 20:28)laili نوشته: (2012-10-26 ساعت 00:52)wushu kung fu نوشته: به خاطر این میگم که برنده ی یه لاتاری اصلا مهاجر نیست چون یه مهاجر هرگز منتظر یه شانس نمیشینه ! و خودش دنبال اینه که شانسش رو بدست بیاره !
ای بابا...پس ما الکی تا الان فکر میکردیم مهاجریم ؟؟؟
نشد دیگه خانم مدیره محترم !
ما اولش جزو مهاجرین بودیم حالا دیگه "انصار" حساب میشیم . ایشالا پاسپورت رو که گرفتید به سلامتی میرید در گروه "خ و ا ر ج "
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند