ارسالها: 44
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
رتبه:
42
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2013-02-05 ساعت 17:53)yashim نوشته: (2012-12-27 ساعت 02:50)iranian1 نوشته: یکی از دوستانم حرف خوبی زد: ما درصورتی پیروز می شویم که همان احساس خوشحالی برنده شدن در لاتاری را حفظ کنیم... یک دربان امورپناهندگان میباشندو...
واي خدا. من كلير بشم بايد برم ويزا بگيرم. 100 در 100 پشيمونم. اين مطالب خوندم و با بسياري از دوستان و اشناياني كه در امريكا هستند صحبت كردم دقيقا همين حرفهارو ميزدن و همه پشيمون. بهتره اصلا ديگه جلو نرم مثل باتلاق هر چي دست و پا بزنم بيشتر فرو ميرم. من ترسيدم والا.تازه با 16 سال سن.
من نمی خوام منصرفت کنم ولی حتی شده برو و اشتباه کن و برگرد که فردا نگی که ای کاش حداقل امتحان میکردم فرصتمو بعضی وقتا انسان درست زمانی که خیلی نزدیک شده به موفقیت عقب نشینی میکنه.فوقش میری و برمیگردی دیگه یک تجربه ای میشه واست.موقعی که خدا یک فرصتی رو به آدم میده بی حکمت نیست.سن هم اتفاقا اصلا مهم نیست مهم پشتکار هست.هرجا هستی و میری موفق باشی.
از همه دنیا می گذرم میام و پیدات میکنم یک عمــــــر تماشات می کنم.
ارسالها: 1,426
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
75
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
2013-02-06 ساعت 12:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-06 ساعت 12:36 توسط soheilbadami.)
[/quote] واي خدا. من كلير بشم بايد برم ويزا بگيرم. 100 در 100 پشيمونم. اين مطالب خوندم و با بسياري از دوستان و اشناياني كه در امريكا هستند صحبت كردم دقيقا همين حرفهارو ميزدن و همه پشيمون. بهتره اصلا ديگه جلو نرم مثل باتلاق هر چي دست و پا بزنم بيشتر فرو ميرم. من ترسيدم والا.تازه با 16 سال سن.
[/quote]
من از منظر دیگه ای نگاه میکنم چون تقریبا همسن پسر من هستی (البته از اسم نمیتونم بفهمم که دختر یا پسر - این مشکل بیشتر ایدی های مهاجر سراست !- که فرقی البته نمیکنه) و اینکه خب من اگر جای خانواده تو بودم اصلا نمیگذاشتم که ثبت نام کنی ! چون در جایگاه یک دوست توصیه همه به رفتن هست ولی از جایگاه یک پدر و با توجه به تجربه و دید شخصی اصلا توصیه نمیکنم که نوجوانی به این سن بدور از خونواده مهاجرت کنه چون تبعات عاطفی احتمالی که میتونه داشته باشه با هیچ مزیتی جبران پذیر نیست. این مطلب رو خیلی کلی گفتم وگرنه چیزی از شرایط اختصاصی زندگی شما نمیدونم و هیچ نسخه ای هم نمیپیچم.
با اینحال اگر تصمیم به رفتن داشته باشی برایت ارزوی بهترین دارم و اینکه حتما سعی کن که نزد یک خانواده خوب پانسیون بشی.
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
ارسالها: 181
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Dec 2010
رتبه:
14
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-06 ساعت 19:17
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-06 ساعت 19:18 توسط sohi.)
yashim جان همچین میگی من 16 سالمه انگار هنوز خیلی بچه ای ! نخیر ! الان دیگه تو امریکا وقتی 16 سالشون میشه تقریبا زندگیشون به مستقل شدن پیش میره.
ببین بهر حال وقتی ثبت نام کردی ، یه انگیزه ای داشتی ، حتما با خودت گفتی ببینم قبول میشم یا نمیشم بعد تصمیم میگیرم .اگه از این زندگیت کاملا راضی بودی و هیچ مشکلی هم نداشتی هیچ وقت به فکر ثبت نام کردن نمی افتادی...
الان کسایی هستن که ارزو داشتن جای تو بودن...
این مشکل تنهایی تون هم به مرور زمان درست میشه ، البته شاید با اینجور حرف زدن که میگی تنها هستم و اینا ،اگه بری شاید تا اخر عمرت با خودت بگی چرا خانواده ام رو ترک کردم و اومدم اینجا.اما فکر کن ببین این احساساتت اینقدر با ارزشن که باعث شن از بهترین امکاناتی که برات داره به وجود میاد دست بکشی و همینجا بمونی و یه زمانی که دیگه خیلی دیر شده با خودت بگی کاش اون فرصت رو از دست نمیدادم ؟
ببین نمونش خواهر خودم !! تقریبا 10 ساله اونجاس،یه ادم فوق العاده احساساتی که تو این 18 سال عمرم نمونشو ندیدم، هر روز زنگ میزنه و اخرین حرفش قبل از خداحافظی اینه ک کاش برگردم، من نمیخوام اینجا باشم،دلم تنگ شده و .... من ک بهتر از خودش اونو میشناسم میدونم اگه برگرده ایران،2 ماه بیشتر دووم نمیاره و برمیگرده امریکا ... اینا احساساته که میگه برگرد ایران و پیش خانوادت باش اما منطق میگه تو که امکاناته اونجا رو دیدی و زندگی راحتی هم داری همونجا بمون دیگه !!
تا حالا تو تاریخ شده که تصمیمی با احساس گرفته بشه و اخرشم خوب تموم شه و طرف احساس پشیمونی نکنه ؟
یکی دیگه از دوستای صمیمیم،انقدر وابسته ی مامانش بود که شبا بغل مامانش میخوابید ! اما مامانش مجبورش کرد بره اونجا،هیچ کسی رو هم اونجا نداشت...فقط 2 ماه مامانش باهاش موند و بعد برگشت ایران.خوب اوایلش براش خیلی سخت بود،هر شب گریه میکرد موقع خواب.اما الان 3 ساله ک اونجاس و تو این مدت فقط یبار حاضر شده ک بیاد ایران.
تازه بعد از چند سال میتونی خانوادت رو ببری پیش خودت.
شما با همه راجع به پشیمون بودن یا نبودنشون بحث کن.دلایلی رو که میگن رو تجزیه تحلیل کن.ببین کی برای چی پشیمونه و کی برای چی پشیمون نیست.
یکی بود تو همین مهاجرسرا ،فقط اومده بود که ابراز پشیمونی کنه که رفته،اصلا 1 نکته ی مثبت من تو حرفاش نمیدیدم و اکثر حرفاشم بی منطق و بی دلیل بود،بعضی حرفاش اصلا با عقل جور در نمیومد.تو هم نرو از ادما سوال کن شما پشیمون هستین یا نه،برو سوال کن و پرس جو کن و ازشون بپرس برای چی پشیمونین و برای چی پشیمون نیستین،اونوقت ببین پشیمونی هاشون یا پشیمون نبودناشون با عقل جور در میاد یا نه،نه با احساسات !
موفق باشید
تونل ها نشان می دهند در دل سنگ ها هم میتوان راه ساخت.....
"اینجآ بجز دوری تــو چیزی به مــن نزدیک نیست"
ارسالها: 358
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
31
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-06 ساعت 20:59
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-06 ساعت 21:02 توسط wushu kung fu.)
نه میتونم به کسی بگم مهاجرت کنه نه میتونم بگم که نکنه
چون اولا مهاجرت یک کار کاملا شخصی و ربطی به من نداره و بعد این که قرارم نیست مهاجرت آسون باشه فکرکنم از این همه بچه های که توی سایت مهاجرسرا عضو هستن و قصد مهاجرت دارن اکثرا میدونن که مهاجرت کار کاملا سختی ولی خوب مهاجرت اگر به قصد فرار نباشه یعنی برای هدفی دنبال بشه کاملا مثبته و مطابقا کسی که برای هدفی اقدام به مهاجرت میکنه پشیمونی براش بی معنیه
شما دوست جوون عزیزم پیشنهاد میکنم اگر هدف خاصی از مهاجرت نداری و دنبال هدفی نیستی اصلان مهاجرت نکن و این که زمان ثبت نام باید به همه اینا فکر میکردی ( ای کاش مردم ما کمی بیشتر فکر کنن ) چون مهاجرت در ابتدا یه طوفان کاملا وحشتناک که اگه آماده نباشی تو رو از بین میبره ولی اگه آماده باشی و سختی هاش رو رد کنی اون وقت میفهمی مهاجرت یعنی چی !
و اما یه نکته هم بگم به دوستان آمریکانشین
بسه دیگه چرا همش خودتون رو مهاجر مینامید باید واژه ی مهاجر رو از خودتون دور کنید تا بیشتر وقف بشید
یه تصمیم یه هدف یا شکست یا پیروزی .... در جاده ی موفقیت دور زدن ممنوع
ارسالها: 184
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام . ممنون از همگي. حق با شماست . شايد من زياد بدبينم. يا زياد واقع بين.من زمان ثبت نام 15 سالم بود و اصلا نميدونستم زير 18 سال قبول ميكنن. اون زمان من مهاجر سرايي نميشناختم. و امريكا برام فقط امريكايي بود كه در فيلمها ميديدم اما الان ديدم با مطالعه مطالب مثبت و منفي بازتر شده و ميتونم عاقلانتر تصميم بگيرم. 100 در 100 من هدف مند هستم. و اميدوارم با تلاش بتونم به اهدافم برسم . من خيلي خيلي شمارو دوست دارم و مديون و ممنون شما هستم.
مصاحبه. 24 Jan,,,,,,;كليرنس صورتي .....كيس نامبرَas 2*** 2013 ........سفرنامه
ارسالها: 14
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2013
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
بچه ها من امروز از صفحه اول این تاپیک شروع کردم خوندم اومدم جلو. خیلی خیلی چیزهای جدید یاد گرفتم و نمیدونید چقدر خوشحالم که عضو این سایت هستم. از همه تون ممنونم. از تک تک کسانی که وقت گذاشتن و نوشتن و به من چیزهای نو یاد دادن بی نهایت سپاسگذارم. چه مثبت چه منفی. دست همه تونو می بوسم. تک تک دستهایی که توی این تاپیک تایپ کردن رو می بوسم. شما لیاقت اینو دارین که هر روز بهتون رز هدیه بشه.
کاش دنیا پر می شد از آدم هایی مثل شما.
خوشحال بودن را فراموش کرده ام. ای کاش دوباره آن را حس کنم.
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2011-10-10 ساعت 01:42)kavoshgarnet نوشته: دوستانی که از رفتن پشیمان شده اند احتمالا یا برگشته اند یا در حال برنامه ریزی برگشتن. از اینگونه دوستان متاسفانه هیچگونه نظری نخوانده ایم. شاید هم من ندیده ام.
یکی از دوستان نوشته بود در اینجا برای پنجاه دلار آدم می کشند یا بیست و چهار ساعته جون می کنن که از گشنگی نمیرن. ولی متاسفانه این آدرس خوبی نداره... کلمه اینجا آدرس خوبی نیست من پارسال هم در پستی نوشتم که به جای اینجا اسم ایالت و شهر را بنویسند ولی حتی الان نظرم این شده که شمال یا جنوب یا حتی محله هم نوشته بشه. مثل این است که من شما را که نمی شناسم دعوت کنم به خانه ام و بگم بیا آدرس خانه من اینجاست. اینجا کد خاصی نیست که بسیاری از دوستان استفاده می کنند. مثلا 60202 خیای بهتر از کلمه اینجا اطلاعات مکانی می ده البته برای دوستانی که با زیپ کد آشنایی دارند.
اینجا آمریکا شیکاگو سمت ساحل شمالی من زندگی می کنم. آخر شیکاگو و اول اوانستون . در اینجا اصلا نا امنی مفهومی نداره.
در جنوب حتی در منطقه ای که خلاف کارها تجمع دارن نا امنی مثل ایران نیست. نمونه:
در ایران من که یک مرد هستم را یک دزد به خاطر کیف پولم می خواست بدزده آنهم در مرکز شهر یعنی آدم ربایی آنهم در روز روشن. قبلا هم داستانش را نوشته ام. البته من از آقا دزده قوی تر بودم و ماشینش را متوقف کرده و کشاندمش بیرون و درگیر شدیم. این درگیری یکی دو ساعتی طول کشید و نه تنها هیچ پلیسی دخالت نکرد بلکه بسیاری مردم هم جمع شده بودند و فقط تماشا می کردند.
در شیکاگو روزهای اول ورود من گدایی که از من تقاضای پول کرده بود کمی بیشتر از معمول به من نزدیک شد که بلافاصله یک مامور به سرعت آمد و گدا را از من دور کرد و کل این قضیه شاید سی ثانیه هم طول نکشید.
من همین دو سه ساعت پیش در شهر ممفیس ایالت تنسی نزدیک هتل مریوت در یک ساب وی بسیار شلوغ لپ تاپ و کیفم را روی میز گذاشتم و رفتم بیرون سراغ یکی از دوستان و شاید بیش از بیست دقیقه هم بیرون بودم. و اصلا نگران هم نبودم. ممفیس یعنی شهری که شصت و پنج درصد سیاه پوست داره. و نزدیک هتل مریوت یعنی هتلی بزرگ که انواع و اقسام آدمها از گوشه و کنار کشور در اینجا هستند.
جان کندن:
اینجا مردم بخاطر اینکه از گرسنگی نمیرند سخت کار نیستند سخت کار کردن متعلق به فرهنگ جهان اولی هاست. اینجا کسی اگر قصد داشته باشه هیچوقت هم کار نکنه با کمکهای دولتی می تونه زندگی کنه. مسلما یه این شخص ویلای نزدیک خانه بیل گیتس را نمی دن یا هزینه خوردن در رستورنهای ایتالیایی مرکز نیویورک را تامین نمی کنند. ولی کسی در آمریکا از گرسنگی رنج نمی بره حتی کسانی که در طول سال یک دلار هم درآمد نداشته باشند گرسنه و بی سر پناه نیستند.
از همه اینها گذشته اگر دوستی که قصد مهاجرت داره و با خواندن یک پست منفی ته دلش خالی می شه بهتره که این شخص اصلا مهاجرت نکنه.
پستهای منفی اتفاقا برای دوستانی که قصد مهاجرت دارند بهتر از پستهای مثبت هستش. همه ما باید از دوستانی که نکات منفی آمریکا را می نوسند بسیار سپاسگزار باشیم. ولی دوستانی که قصد مهاجرت دارند حتما اطلاعات زیادی جمع آوری خواهند کردن و اطلاع از نکات مثبت و منفی باعث آمادگی بیشتر خواهد شد.
و نظر شخصی خودم: با وجود قرار گرفتن در شرایط بسیار دشوار، من تا به حال از آمدن به آمریکا پشیمان نشده ام. و هرچند که می دانم سالیان زیادی طول خواهد کشید که به سطح زندگی ام در ایران برسم اما آرامش و امنیت اینجا را ترجیح می دهم.
با پوزش از اینکه نوشته را تند و پراکنده و بدون ویرایش نوشتم و پست می کنم.
البته این 18 صفحه مطالب خوب و امیدوار کننده ای هم مثل همین پست بالا و پستهای آرش توش هست ..منتهی کسی که بخواد چیزی رو نبینه نمیبینه دیگه .
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
یاشیم جان شما از طریق لاتاری داری میری؟ مگه حداقل سن متقاضی اصلی بالای 18 سال نیست؟
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2013-02-07 ساعت 04:22)الهه سابق نوشته: یاشیم جان شما از طریق لاتاری داری میری؟ مگه حداقل سن متقاضی اصلی بالای 18 سال نیست؟
الهه جان لاتاری شرط سنی نداره فقط چون حداقل مدرک دیپلمه برای همین میگن 18 سال ..
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.