کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
انتظار برای مصاحبه برندگان لاتاری ۲۰۱۳
(2012-07-20 ساعت 21:39)ehsan99 نوشته:  ..
آقا دنور تو اين ليست ها و نمودار ها وضعيت امنيتش چه جوری بودBig Grin .فهميدين که 12 نفر شهيد راه بتمن شدن
..

واقعا خبر تاسف باری بود. اگرچه انگار از 2007 تا الان حمله به این شکل در امریکا سابقه نداشته ولی ای کاش همین ها هم وجود نداشته باشه نه اونجا نه اینجا.

جدا از این خبر بد، در مورد فیلم بتمن باید فیلم خیلی خوبی باشه. فیلم قبلی این سری یعنی شوالیه تاریکی (The Dark Knight) یکی از فیلم های مورد علاقه من بود و البته کاراکتر جوکر (روح هنرپیشش شاد) فکر می کنم یک شخصیت به یادماندی در سینمای چند سال اخیر باشه.

فیلم، فیلم اکشن هست که چاشنی داراما رو هم داره، فروش خوبی داشته و نکته جالبی که به نظر من اون رو برتر از شروع بتمن (شماره قبلی همین سری) کرده پیام های اخلاقی قوی هست که توش قراردادن. برای همین شاید بهش فیلم فلسفی هم بشه گفت.

خیلی از فیلم های هالیوودی هست که مستقیم یا غیر مستقیم سعی به معرفی یا حتی القای فرهنگ امریکایی دارند که بحث من الان این است، می خوام از یکی از بخش هایی از این فیلم که روی من خیلی تاثیر گذار بود بگم.

در یکی از بخش های این فیلم وقتی مردم درحال فرار با دو کشتی از شهر هستند (شهر به نظر شیکاگو هست) ، در بین راه جوکر مدعی می شه که توی دو کشتی بمب گذاشته و کلید منفجر کردن هرکدوم از کشتی ها در کشتی دیگه هست و هرکشتی که اون یکی رو منفجر کنه می تونه نجات پیدا کنه.
حالا تصور کنید داخل کشتی یک سری آدم عادی که دارند سعی می کنند جون خودشون رو نجات بدند با یک انتخاب روبه رو می شند، اینکه کشتی دیگه رو منفجر کنند و خودشون رو نجات بدند یا اینکه با مرگشون اسباب نجات عده دیگه ای بشند.

توی یکی از این کشتی ها اون آدم ها خیلی متمدنانه تصمیم می گیرند رای گیری کنند و ادامه ماجرا ...

جدا از فیکشن بودن ماجرا بعد از این فیلم گاه و بی گاه به این فکر می کنم آیا مردم جامعه ما هم در چنین وضعی چنین رفتاری می کردند؟ آیا اگر ما در وضعیت مشابهی قرار بگیریم چه طور رفتار می کنیم. منظورم از ما نه عده ای از قشر متوسط جامعه بلکه یک مجموعه ای از مردم تحصیل کرده و نه کرده، پیر جوون، پولدار و فقیر همه درکنار هم هست، گروهی که جامعه بزرگ یک کشور رو می سازند.

البته این فقط یک فیلمه و قاتل امروز با تیراندازی و کشت و کشتاری که راه انداخته ثابت کرده همیشه جوکرهایی وجود دارند که از دل خود جامعه بیرون میاند. مطمئن باشید این کارش به موضوع فیلم بی ارتباط نیست.

راستی می دونستید وقتی گرین کارت بگیرید به عنوان یک مقیم می تونید اسلحه داشته باشید؟
فکر می کنید یکی بگیرید؟
2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
تشکر کنندگان: امیر مهاجر ، sayeh_m ، m@ry@m75 ، ASALI ، hamedhamed ، Saeedv13 ، shimoda ، mehdiii ، mahdi/sh ، zina s ، mrr777 ، ehsan99 ، r_ent ، Hedieh20 ، t_arian_n
(2012-07-20 ساعت 21:39)ehsan99 نوشته:  ...
امير جان البته يه خوبی که دانشگاه داره اينه که پره از کاره های دانشجويی برای دانشجوهای فوق و دکتری..البته هزينه زندگی از اينکارا در نمياد اما هم فانه ، هم کمک خرجه.هم بقول معروف easy money هست
کارهايی مثل استاد ياری يا teaching assistant ، کارهای demonstrating و ....
هيچ جوره هم به درس آدم صدمه اي نميزنه چه بسا کمک هم ميکنه چون mentoring از اون چيز هاييست که اينها خيلی دوست دارن
باز يه خوبی ديگه دانشگاه اينه که..اگه طرف نتونه بعد از فارغ التحصيلی کار پيدا کنه معمولا گرفتن شغل پست داک از دانشگاهی که درس خونده کار سختی نيست چون استاد ها رو ميشناسه و اونها هم اونرو ميشناسن
...
احسان جان، منظورم کارهای off campus بود. مثلا دوستم که برای Ph.D دانشگاه UBC قبول شده بود به توصیه استادهای اونجا کار تدریس IELTS رو در کالج با ساعتی 21 دلار رها کرد ولی الان بعد از یکسال درس خوندن TA شده و برای شروع سه ساعت در هفته بهش تدریس دادند برای مقطع لیسانس ساعتی 100 دلار. قبول دارم این کارها اتفاقا خوب هم هست. mentoring هم که شما فرمودید از جمله فعالیتهایی هستش که این خارجکیها خیلی باهاش حال میکنند. اتفاقا من توی رزومه تحصیلی دوران لیسانسم سابقه mentoring خوبی دارم. حتی در پروژه فارق التحصیلی مهندسین صنایع، اگر یک نرم افزار باید طراحی میشد، داوطلبانه کدنویسیش رو براشون انجام میدادم و یک ریال هم دریافت نمیکردم. کاملا باهات موافقم.
تشکر کنندگان: sayeh_m ، afs ، hamedhamed ، Saeedv13 ، shimoda ، mehdiii ، mahdi/sh ، zina s ، ehsan99 ، Ali DV-2013 ، Hedieh20 ، t_arian_n
(2012-07-20 ساعت 05:21)ehsan99 نوشته:  اون نکته رو هم نميدونستم در مورد دانشگاه های آمريکا..اما حتما سال اول،دوم اينجوريه که بنظر من سيستم انگليسی خيلی بهتره.آخه ريسرچر کلاس رفتن و امتحان دادنش ديگه چه صيغيه.فقط دوره رو طولانی ميکنه
(2012-07-20 ساعت 11:34)امیر مهاجر نوشته:  در کل مدارک دکترای آمریکای شمالی دقیقا به همین دلیل یه سر و گردن از مدارک جاهای دیگه دنیا معتبر ترند....
سعید خان، برام جالبه که شما چنین روحیه ای داری، من که سه سال از شما کوچیکترم و بچه هم ندارم، همش با خودم فکر میکنم یعنی امکانش هست تو این شرایط، بشه درس هم خوند؟! بعد به خودم میگم، بی خیال دیگه، بهش فکر نکن. شاید اگر تنها بودم حتما هدفم میشد فقط درس خوندن. اما وقتی شما رو میبینم ازتون روحیه میگیرم!
خوب من نمی خوام پر حرفی کنم ولی شما دوتا نمی ذارین آدم ساکت بمونه. هی آدمو تحریک می کنین!!! (منظورم به حرف زدنه). مجبورم کردین ماجرای یک قسمت از زندگیمو براتون بنویسم. به نظرم آدمها تو زندگیشون دو جور آرزو دارند: یک جور از آرزوها حالت عمومی دارن...این که مثلاً سلامت باشیم... عروسی بچه هامونو ببینیم... به دنیا اومدن نوه هامون... و ... . یک سری از آرزوها هم خیلی شخصین. باید اعتراف کنم که تنها آرزوی شخصی من این بوده که یه روز برم یو اس، ببینم اینقدر ازش بد میگن یا تعریف می کنن واقعاً همونجوریه یا نه؟ (فضولی هم حد و حساب دارهTongue!!). من در کنکور فوق لیسانس سنه ی 75 در دانشگاه شیراز قبول شدم. استاد راهنمای مرحومم فارغ التحصیل دانشگاه کرنل بود. نمی دونم دقت کردین که تو دوران فوق لیسانس دانشجوها از لحاظ اخلاق و رفتار به شدت از استاد راهنماشون الگوبرداری و پیروی می کنن یا نه؟ ما هم که کلاً سه نفر بودیم عبد و عبید استادمون بودیم. اگر می گفت ماست سیاهه مثل سه تا جوجه ی تازه از تخم در اومده همون حرف ها رو تکرار می کردیم. حضرت استاد نه تنها دانشگاه های اروپا و استرالیا رو قبول نداشت که حتی تو ایالات متحده هم هر دانشگاهی مقبولش نمی افتاد. خلاصه اینقدر گفت و گفت که سه تا غربزده ی آمریکایی از خودش به یادگارگذاشتBig Grin!!. البته من آتیشم از اون دوتا همکلاسیم تندتر بود. تحقیقاتم رو از همون موقع شروع کردم. دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز خارج شهر و مقابل یک روستایی به نام باجگاه هست. او سال ها فقط دانشکده مهندسی به اینترنت وصل بود. دانشکده کشاورزی به علت بعد مسافت تا شهر جزو آخرین دانشکده هایی بود که به اینترنت وصل شد. خوب حالا اینترنت نداریم چه جوری اپلای کنیم؟ یک متنی نوشتم دادم به استادم که شخمش زد بدجور. رفتم کتابخونه از داخل یک کتاب قطور مرجع در مورد تمام دانشگاه های دنیا اسم و آدرس تمام دانشگاه های ایالتی و دانشگاه های اسم و رسم دار رو پیدا کردم. 120 تا نامه برای Graduate School دانشگاه های مختلف انگلیسی زبان فرستادم که حدود شصت درصدشون مربوط به ایالات متحده بودن. از حدود دو هفته بعد شروع کردن به فرستادن Application forms، فرم های توصیه نامه و کاتالوگ Graduate Studies. هر وقت فرصت میشد با بروبچ می نشستیم دور هم به نگاه کردن کاتالوگ ها و افسوس خوردن. اون موقع چون تکلیف کار و سربازیم معلوم نبود کارم از افسوس و حسرت خوردن جلوتر نرفت!. 5 سال پیش بعد از جا افتادن در محل کارم یک سی وی انگلیسی درست کردم و شروع کردم به ایمیل زدن. نمی دونم چند تا ایمیل فرستادم. خیلی ها مودبانه جواب میدادن که به علت های مختلف مثل نداشتن گرنت، بازنشسته شدن و ... نمی تونن دانشجو بگیرن. تعداد کمی هم اصلاً زحمت جواب دادن به خودشون نمی دادن. یه روز بالاخره بختم باز شد. یک نفر از Virginia Tech گفت سی ویمو دیده و فکر می کنه می تونیم با هم کار کنیم. پروژه اش پول داشت ولی خیلی زود تافل و GRE می خواست. تافل (iBt) 80 می خواست. رفتم دانشگاه شمال بابل امتحان دادم و همون 80 رو آوردم ولی بیشتر نمره ام مربوط به Reading و Writing بود. گفتن اگر بیای اینجا نتونی صحبت کنی باید بری کلاس. تو دلم گفتم بذارین پای من به اون مرز پر گوهر برسه مثل بلبل انگلیسی بلغور می کنم البته با لهجه ی مشهدی Tongue(چه شود!!!). GRE رو سازمان سنجش برگزار می کرد. از تو سایت Applayabroad یک سری منابع آشنایی با GRE رو گرفتم تا بدونم حدوداً قراره با چی مواجه بشم!. عجله عجله ثبت نام کردم و رفتم سر امتحان. امتحان که چه عرض کنم؟! مسلمان نشنود کافر نبیندSad. خفن تر از اون چیزی بود که همینطوری دم دستی و سرسرکی بشه نمره آورد. تو حیص و بیص دوباره امتحان دادن بودم. در ضمن بطور مرتب با استاد آینده ام ایمیلی در تماس بودیم. از دستم در رفت گفتم government employee هستم. بهانه گیری شروع شد. نمی دونم چرا گیر داده بود که اینجا باید بتونی با نژادهای مختلف کار کنی. کلی به گوشش خوندم که مملکت ما هم یکدست نیست و تنوع نژادی داره بابا جان. گفت به کسایی که توصیه نامه برات می نویسن بگو اینو حتما قید کنن که تو با همه جور آدمی از هر نژاد و رنگی می تونی کار کنی. نمی دونم چرا فکر می کرد که من نژاد پرستمSad. فرم های ثبت نام، goals statement، نمره تافل، ترجمه مدارک لیسانس و فوق لیسانس، ریز نمرات، توصیه نامه ها و خلاصه همه مدارک مورد نیاز به جز GRE رو برای تحصیلات تکمیلی شون فرستادم. با مکافات یک نفر رو پیدا کردم تا 45 دلار هزینه بررسی مدارک رو پرداخت کنه و من معادلشو اینجا ریختم به حسابش. خلاصه سرتون رو درد نیارم بعد نه ماه انتظار و مشغولیت فکری آخرشم به بن بست خوردم. اوایل جواب ایمیل هامو دیر به دیر می داد. یک روز هم گفت ما با بحران اقتصادی بدی مواجهیم و مثل سابق برای تحقیقاتمون پول نداریمSad!!!. ددیت خوب... مامیت خوب... بعد این همه صرف انرژی و پول بی زبون حالا می گی با بحران مواجهینSad؟! خلاصه دیگه هم جواب ایمیلامو نداد. حتی این سری که نتایج لاتاری اومد بهش ایمیل زدم و ازش در مورد کارهایی مثل مثلاً کار در آزمایشگاه یا شرکت در نمونه برداری های مزرعه ای پرسیدم ولی بازم جوابمو ندادهSad.
بعله دوستان. غرض از این داستان این بود که هم سرتون یه خرده گرم بشه و حال و هواتون عوض شه. هم بدونین که جریان دلدادگی من و یو اس یه داستان 15 ساله است که اگر خدا بخواد و راهمون دادن بعد این همه مدت به نتیجه خواهد رسید.
از من پیرمرد به شما نصیحت. اونور رفتین بچسبین به درس. تا جوون و فرش هستین باید درس بخونین. نه مثل من سر پیری و معرکه گیریBig Grin!!!. ایرانی ها جزو باهوش ترین ملل دنیا هستن. هر چی شما با هوشید، چینی ها خنگ و کند ذهنن. میگین نه؟ از اونایی که همکلاسی چینی داشتن سئوال کنین (جدی گفتما...).
امیدوارم شما هم به هر چی آرزوتونه برسین. قصه ما به سر رسید.....شب همگی بخیر.
[/quote]
وای نه 5 ساله درسو بوسیدم گذاشتم کنار خیلی سخته برگشت به درس
استاد راهنمام همیشه میگفت تو باید بری بیفتی تو بازار بعد که سرت به سنگ خورد باز بیخ ریش خودمیTongue
حالا من زیاد از وضعیت تحصیل در آمریکا اطلاعی ندارم واسه کانادا که چند ماهی به صرافت افتاده بودم اقدام کنم جیک و پیکش رو در آورده بودم
فقط اگه بشه Teacher Assistance خوبی گیر اورد که با پولش زنگیمون بگذره عالیه
چون مطمئنم اگه بخوام روی تجربه کارهای مقطعی که تو ایران داشتم حساب کنم و به امید کار پیدا کردن تو اون زمینه ها باشم ول معطلم
(من تازگی هر چی دیدگاه های آرش درمورد ایران رو میخونم بعضی وقت ها واقعاً ناامید میشم که کار سخت و نایابه آمریکاSadSad)
به هرحال این شانسی هست که نمیخوام از دستش بدم و حتماً میخوام برم یه مملکت دیگه و امتحانش کنم
تا ببنیم تقیدر تاس زندگیمون رو چه جوری میریزه...........
2013AS57##-مصاحبه 4 اپریل ایروان- مدت زمان کلیر شدن 46 روز

سفرنامه+آماده سازی! قبل از سفر
تشکر کنندگان: afs ، Saeedv13 ، ensan ، mehdiii ، امیر مهاجر ، zina s ، shimoda ، sayeh_m ، soruosh ، shani89 ، t_arian_n
اینم لینک های مستقیم America’s Got Talent برای اوندسته از دوستانی که طالبن برای دانلودش:
http://dl.mybaxkavir.org/sasan/new%20pos...%20%5D.mkv
http://dl.mybaxkavir.org/sasan/new%20pos...%20%5D.mkv
http://dl.mybaxkavir.org/sasan/new%20pos...%20%5D.mkv
http://dl.mybaxkavir.org/sasan/new%20pos...%20%5D.mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mp4
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mp4
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mp4
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mp4
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
http://dl3.mybaxkavir.org/Serial/America...MUSIC).mkv
شماره کیس: 2013AS2xxx مصاحبه:dec(ابوظبی) دریافت ویزا:13 مارچ مقصد:LA
اموزش زبان با استفاده از Goenglish
بگذارید بگم داستان چیه.
مهاجرسرا پر از مطلب هست. خوندن همش مرد کهن می خواد وکلی وقت. بخواهیم یا نخواهیم خیلی از پست ها پاسخ های تکراری به سوالات تکراری هستند. در این بین بعضی از پست ها خیلی کاملند و مطالعه اون ها اطلاعات بسیار با ارزشی برای خواننده به ارمغان میاره.
فکر کردم اگر بشه از لابه لای این همه پست اون هایی که مفیدتر هست رو بشه یک جایی جمع کرد خیلی به کار میاد. روی همین حساب فرض کردم، ارسال هایی دارای تعداد تشکر بیشتر هستند که به احتمال زیاد برجسته تر از بقیه بودند و تونستند توجه عمومی رو جلب کنند. از اون جایی که خرد جمعی خطای کمتری داره می شه تصور کرد که این پست ها همون هایی هستند که دنبالشون هستیم.
خوب برای همین یک برنامه کوچیک نوشتم که بتونه پست های مهاجرسرا رو بر اساس موضوع و تعداد تشکر استخراج کنه. تا گفتید سرعت کم شده به این موضوع مشکوک شدم که این برنامه روی عملکرد سایت تاثیر گذاشته. اما این خیلی بده یک برنامه خیلی ساده که صفحات رو یکی یکی باز می کنه اون هم با یک اینترنت خونگی، تازه با یک کانکشن بتونه سایت رو بخوابونه. هرچند تصور می کنم از شانس بد من این طوری شده چون انگار الان هم که این برنامه کار نمی کنه مهاجرسرا سریع نیست.

خلاصه الان فقط 6 تاپیک رو حدودی انتخاب کردم و پست هاشون رو درآوردم. جمع پست ها شده 14317 مورد که از هرموضوع 5 پستی که بیشتر تشکر شده رو می گذارم.

سوالات مطرح شده برندگان ۲۰۱۳
81 تشکر - لینک
33 تشکر - لینک
33 تشکر - لینک
31 تشکر - لینک
31 تشکر - لینک

2013- بحث و تبادل نظر درباره تکمیل فرم DS-230 - 2013
65 تشکر - [پست حذف شده]
35 تشکر - لینک
17 تشکر - لینک
15 تشکر - لینک
10 تشکر - لینک

2011 - اولین سفر برای فعال سازی گرین کارت به آمریک...
101 تشکر - لینک
75 تشکر - لینک
67 تشکر - لینک
65 تشکر - لینک
53 تشکر - لینک

2010 - سفر به ترکیه برای مصاحبه: تور، هتل، بلیط و ...
28 تشکر - لینک
27 تشکر - لینک
24 تشکر - لینک
23 تشکر - لینک
22 تشکر - لینک

2010 - اولین سفر برای فعال سازی گرین کارت به آمریک...
49 تشکر - لینک
49 تشکر - لینک
47 تشکر - لینک
43 تشکر - لینک
43 تشکر - لینک

کلیرنس برندگان 2010
69 تشکر - لینک
68 تشکر - لینک
66 تشکر - لینک
60 تشکر - لینک
58 تشکر - لینک


اگر فکر می کنید این کار مفید هست، موضوعاتی که فکر می کنید مطالب بهتری دارند رو پیشنهاد بدید تا پست هاشون رو دربیاریم می شه یک سایت کوچیک هم درست کرد که هرکسی بنا به نیازش بتونه پست ها رو سورت و جستجو کنه، اگر هم فکر می کنید کار مناسبی نیست که دیگه ادامه نمی دیم.

2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
این هم یک سایت هستش شبیه مهاجر سرا اما به زبان انگلیسی‌ که میتوانید در مورد ایالت مورد نظرتون کلی‌ اطلاعات و عکس پیدا کنید ،گفتم اینجا معرفیش کنم شاید بدرد بعضی‌ از دوستان بخوره.Wink
2013AS63xx*کارنت:March *مصاحبه: 23اپريلYerevan*كلير 14 JUN*دريافت ويزا 26 JUN
سلام به همگی
بالاخره ورژن اولیه جدول اطلاعات هتل های آنکارا با بررسی سفرنامه حدود 80 برنده 2012 بازگشته از مصاحبه آماده شد. هدف از این کار جمع بندی اطلاعات جسته و گریخته در لا به لای سفرنامه ها و کمک به تصمیم گیری دوستان در زمینه انتخاب هتل بوده است. همانطور که خواهید دید هتل های ددمان، اوزیلهان و الیت پالس به ترتیب با 14، 10 و 7 مورد مراجعه، بیشترین طرفدار را داشته اند.
توضیحات زیر در مورد جدول ضروری هستند:
1- تمام اطلاعات مندرج در جدول برگرفته از پست های کاربران است و هیچ گونه اطلاعات اضافی توسط اینجانب به جدول وارد نشده است. در صورت داشتن هر گونه سئوال در مورد وضعیت هتل ها،
لطفاً توسط پیام خصوصی یا ایمیل با کاربر مربوطه تماس بگیرید.
2- ستون سوم از سمت راست: عدد 12 به معنی سفرنامه 2012 و عدد داخل پرانتز به معنی صفحه ای است که سفرنامه مزبور تا تاریخ حاضر در تاپیک مربوطه قرار داشته است. متاسفانه اگر پستی توسط مدیر تاپیک حذف شود نظم تمام صفحات به هم خورده و برای پیدا کردن سفرنامه باید پست های کاربر را سرچ نمایید.
3- در ستون چهارم و پنجم از سمت راست (هزینه هر شب اقامت): T= تومان، D= دلار، L= لیر، Eu= یورو هستند.
4- در ستون ششم از سمت راست (ارتباط با کارکنان): += امکان پذیر با زبان فارسی یا انگلیسی، - = عدم امکان برقرای ارتباط مناسب.
5- در ستون های هفتم و هشتم از سمت راست (رفتن به دکتر و سفارت): W= (to) walk= قدم زدن= پیاده رفتن، T= رفتن با تاکسی. البته قرار بود افشین عزیز از روی گوگل مپ فاصله هتل ها تا مطب دکتر و سفارت را استخراج کنند و در اختیار دوستان قرار دهند. این دو ستون از این لحاظ مهمند که شاید شما بتوانید برای یک هتل بهتر و نزدیک سفارت و دکتر هزینه بیشتری متحمل بشید و در عوض در هزینه رفت و آمد با تاکسی صرفه جویی کنید. همچنین برای کسانی که بچه کوچک دارند اهمیت زیادی دارد.
6- در ستون های نهم تا سیزدهم از سمت راست: += رضایتبخش، وجود دارد، - = عدم رضایت، وجود ندارد. گرمایش به معنی تنظیم رضایت بخش دما توسط تجهیزات گرمایشی و سرمایشی است. تجهیزات اضافه شامل وسایل تهیه چای، اتو، سشوار و ... هستند که ظاهرا در بعضی هتل ها وجود ندارند.
7- ستون چهاردهم از سمت راست شامل موارد ریزی است که در سایر ستون ها طبقه بندی نمی شده است.
8- ستون پانزدهم از سمت راست وبسایت هتل به نقل از کاربر مربوطه است. اینجانب از جستجوی وبسایت ها و درج آن در جدول خودداری کردم تا کلیه اطلاعات آن نقل شده از کاربران باشد.
9- محل های خالی نشاندهنده عدم ارائه اطلاعات توسط کاربر هست. انشاءالله در زمان مقرر و مناسب بچه های 2013 طوری برنامه ریزی خواهند کرد که هنگام نوشتن سفرنامه برای هر قسمت از سفر مثلاً نوع پرواز و قیمت، اقامت هتل، مدیکال، سفارت، اماکن گردشگری و رستورانها، یو پی اس و غیره از یک فرمت یکسان و توافقی استفاده کنند. در صورت موافقت و اجرای چنین طرحی کاملترین نوع سفرنامه از ابتدا تا کنون نوشته خواهد شد و برای استفاده آیندگان به یادگار خواهد ماند.
10- مصاحبه های بچه های 2012 همچنان ادامه دارد و این جدول طبق سفرنامه های ایشان به روز خواهد شد.
یک جمله کلیشه ای حال به هم زن در آخرBig Grin: در صورت داشتن هر گونه انتقاد یا پیشنهادی لطفاً از طریق ایمیل یا پیام خصوصی اینجانب را مطلع کنید. همچنین است اگر بنا به هر دلیلی قادر به دانلود جدول نیستید که در اینصورت برایتان ایمیل خواهم نمود.
همچنان در حال گشت و گذار در سفر نامه ها وجمع آوری نکات ریز و کاربردی هستم تا انشاءالله پس از اتمام پروسه 2012 به صورت یکجا و دسته بندی شده در اختیار دوستان علاقمند قرار دهم. به امید کارنت شدن هر چه سریعتر همه.
ارادتمند همیشگی: سعید

لینک دانلود 1
لینک دانلود 2
(2012-07-25 ساعت 10:51)saeid-ss نوشته:  سلام و خسته نباشيد آيا براي ابوظبي هم همچين لينكي وجود داره؟

دوستان میتونید برای پیدا کردن هتل هر جای دنیا از این سایت کمک بگیرید
من هم ابوظبی رو گشتم هم نیویورک رو (واسه هفته اول اقامتم Big Grin )

http://www.booking.com
کیس:**2013AS17 ، ابوظبی، مصاحبه: هفته اول نوامبر ، کلیر: 17دسامبر 39 روزه
مقصد: TX or NY یک نفر ، هزینه ها:پروفایل سفرنامه
(2012-07-27 ساعت 00:59)مهتاب - 2251 نوشته:  ...
من خودم از الان فکر هر کاری رو کردم حتی به قول شما تو رستوران ... چون دلم نمی خواد دخترم جایی که ما بزرگ شدیم و .. بزرگ بشه

چقدر واقعا بچه‌ها انگیزه میدن برای عزم آدمها به مهاجرت. حتی من که بچه ندارم یک انگیزه بزرگم برای رفتن، بچه‌ام است. بچه‌ای که شاید یک روزی به این دنیا قدم بگذاره! دوست ندارم قدمش رو تو این خاک بگذاره.
(2012-07-27 ساعت 01:06)shraya نوشته:  سلام دوستان
من دیر متوجه قبولی ام شدم با کیس نامبر 23xxx ... میدونم بسته ام 22 جولای رسیده چون از طریق پست دنبال می کردم ، اما هیچ نامه ای دریافت نکردم .
گمونم دیگه زمانو از دست داده ام بنظر شما با توجه به تجربه تون آیا نوبت به من میرسه یا نه ؟؟؟؟ ... بیخود منتظر نباشم . اگه فکر میکنین میرسه حدودا کی میشه؟؟؟
فامیلمون تو آمریکا قراره فردا بهشون زنگ بزنه ... اصلا اثر داره؟
اگه زنگ زد چی باید بگه؟
جوابای شما هر چی باشه برام مفیده ... ممنونم

دوست عزیز من فکر میکنم شما بیشتر به دلداری نیاز دارید تا کمک!
آنچه مسلمه اگر قرار بود وقت به اندازه کافی نباشه، امکان نداشت با شما تماس بگیرند و از شما بخواهند که ببینید برنده شدید یا نه! در واقع اونها به تمام ابعاد این قضیه فکر کرده‌اند، بعد تصمیم گرفته‌اند با برندگان جا مانده تماس بگیرند. قطعا به زمان از دست رفته و باقی مانده فکر کرده‌اند. قطعا این احتمال حداقل از دید اونها بالای 90% بوده که به تمام مراحل مهاجرتی برسید که اقدام به آگاه‌سازی کردند. درسته که هیچ چیز صد در صد نیست. اما مطمئن باشید اونها هم برای فرمالیته کردن چنین کاری نکرده‌اند. اصلا قرار نبوده از طریق ایمیل قبولی‌ها رو اطلاع بدهند، ولی این کار رو کردند! پس حساب و کتاب توش بوده، نه سر کار گذاشتن. شما هم امیدوار باشید. تماس هم بگیرید برای آرامش دل خودتون، چون اونها خودشون میدونند که کیسهای 2012 کی وقتشون تمام میشه و شما رو در اولویت میگذارند. تماس هم که میگیرید، از نگرانیهاتون بپرسید. از اینکه آیا با توجه به فرصت اندکی که مانده، کار شما رو در اولویت قرار میدهند که به بقیه مراحل برسید؟ و هر سؤال دیگری که لازمه. مثلا کی منتظر باشید که تاریخ مصاحبه تعیین بشه و کی ممکنه تاریخ مصاحبه شما باشه ...
به امید اینکه شما رو تا چند ماه دیگه تو آمریکا ببینیم. Cool
در ادامه صحبت دوستان عزیز باید بگم خیلی ها ممکنه اینجا موقعیت های شغلی خوبی داشته باشن که صد البته واضحه که اونجا به این زودی ها به اون مرحله نمیرسن .اما دوستان متاسفانه در ایران اگر در کاری رتبه بالا هم داشته باشید ولی متاسفانه میبینیم که به هیچ وجه دخل و خرج با هم جور در نمی یاد مثلا یک مهندس نفت با اون همه کلاسش خیلی حقوق بگیره 700 الی 800 تومنه حالا همین آقای مهندس اگه خونه نداشته باشه در همین شیراز ما برا یه محل خوب حداقل باید ماهی 500 الی 600 اجاره بده حالا حساب کنید چجوری با باقیمانده پولش خرج خورد و خوراک و پوشاک و درمان و... غیره را جور میکند بقول دوستی ایرانی ها واقعا با شعبده بازی زندگی میکنند .
اما در آمریکا مهم اینه که کار داشته باشید حالا اگه اول کار به خودتون بقبولانید که عجالتا هر کاری را قبول کنید تا روز به روز پیشرفت کنید مطمئن باشید خرج و دخلتان جوره مثلا یکی از دوستان ما در دالاس در یک فروشگاه کار میکنه حدود ماهی 2500دلار حقوق میگیره و ماهی 700دلار اجاره میده خوب خودتون می تونید تفاوت درآمدو هزینه را ببینید .
من هم مثل سایر دوستان ترجیح می دم اونجا برای پسرم دغدغه کمتری داشته باشم .
کیس نامبر :2013AS000068XX---تاریخ کارنت شدن :11 مارچ ---تاریخ مصاحبه :2 می ---محل مصاحبه :آنکارا -کلیرنس :2 می -تاریخ کلیر شدن : 18 june-مقصد :دالاس



نمی دونم چیزی در مورد هرم مازلو شنیدید یا نه. آدم ها در مراحل مختلف زندگیشون نیازمندی های مختلفی دارند. این ربطی به سن و سال نداره.
اینجا خیلی از نیازهای اولیه ادم برآورده می شه (البته شاید تا چند وقت دیگه اون هم نشه) اما برای داشتن یک زندگی با استانداردهای اولیه آیا فقط اون طبقات پایین هرم باید فراهم باشه؟ قطعا نه این دیگه اسمش زندگی نیست. زنده بودنه. چیزی که ما توی ایران هرروز بیشتر داریم درش فرو می ریم روزمرگی و افسردگی عمومیه. دارا و ندار هم نداره. خیلی ساده شما مراسم های شادی و عزای الان رو با چند سال پیش مقایسه کنید هیچ کدوم اون رنگ و بو رو ندارند.
خیلی دلم می خواد می تونستم یکم در مورد پارامترهایی که من از مهاجرت توی سرم دارم براتون بگم اما جاش نیست. من 18 سالم بود باپول خودم ماشین خریدم. به خاطرشانسی که داشتم و وضعیت کاریم خیلی زود سر از کلی وزارت خونه و شرکت و سازمان گنده درآوردم. چند سال گذشت، تمام اون چیزهایی که شاید خیلی ها همین الان هم آرزوشونه برای من رنگ باخت. الان بعد از 9 سال هنوز همون ماشین رو دارم بهتر بگم آهن پاره اما هیچ جور نمی تونم به خودم بقبولونم که داشتن یک ماشین دیگه اون چیزیه که حس خوبی بهم می ده.
الان فقط حسرت این رو دارم که وقتی توی صف میاستم یکم احترام دریافت کنم. صاف یک نفر نیاد تنه ای بزنه و بعد ادعا که شما اینجا بودیـــــــد؟!. این اعتماد به نفس ماست. یا وقتی برای یک کار اداری به دانشگاه با فضای علمی! می رم حس توپ پینگ پنگی که دو نفر آماتور دارند باهاش تمرین می کنند بهم دست نده. وقتی توی بانک می رم و به مدیر بانک میگم یک سطل زباله بگذارید اینجا مردم این کاغذها رو نریزن جلوی باجه نگه برو بابا شهرداری بیرون سطل گذاشته! غصه می خورم وقتی برای یک بنزین زدن ساده که دیگه یارانه ای هم نداره، باید 1 ساعت وقتم رو لابه لای ماشین ها توی این آلودگی تلف کنم. دردآوره که محل تفریح شمالی ما شده معدن پلاستیک. اون روز نیومده که خبرهای داخلی رو مرورکنی و چیزی بخونی که با واقعیت یکم شبیه باشه و این اخلاق ماست.
این ها مسائلی نیست که خدای پول یا محمد سالم هم اگر باشی بتونی توی ایران ازشون فرار کنی. واقعا این حق ما نیست مثل آدم جدیدترین فیلم روز دنیا رو بریم سینما ببینیم؟ شده یک دختر 18 ساله ایرانی بتونه تنهایی سفرکنه؟ درجایی که یک جای دیگه توی دنیا همین دختر تنهایی کل اقیانوس رو طی می کنه و رکورد ثبت می کنه.
این چیزها این جا پیدا نمی شه. به جاش مرغ و گوشت حتی اگرنباشه با پول نفت بالاخره وارد می شه، با هزارتا گشت ارشاد کننده و دنبال کننده و ... آخر می شه رفت سولقون یک حالی کرد یا لابه لای درخت های ناژوون یک بسطی چسبوند.

آدم هرجا و هرجور خواست می تونه زندگی کنه اما تهش اینه که چقدر می خواد سطح نیازهاش رو توی این هرم بالا ببره...

(2012-07-27 ساعت 02:06)shiraz mamali نوشته:  این حرف درستی نیست داداش...اینجا هرچی هم باشه سرزمین مادریمون هست.پس جوری نگید که انگار ایران مایع ننگه.من به ایرانی بودنم افتخار میکنم هرجای این کره ی خاکی که باشم.

جسارتا دوست ندارم خیلی رادیکال باشم و نظر شما هم محترمه اما به نظر من ملیت، مذهب، زبان، سرزمین یا هرچیزی با پسوند مادری و پدری که آدم توی داشتنشون انتخابی نداشته نمی تونند ارزش هایی برای داشتن تعصب و افتخار کردن آگاهانه باشند. همون طور که نمی تونند مایه ننگ باشند.

2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
به نظرم این سوال جا و زمان پرسیدنش اینجاست: زمان انتظار: من اینجا حقوق خوندم که متأسفانه یا خوشبختانه به هیچ کار من در خارج از مرزهای پرگهر نمیاد! وکالت و این قسم مشاغل هم برای کسی که زبان مادریش انگلیسی نیست دشواره و احتمال موفقیت, کم؛ با توجه به اینکه قوم و خویشی ندارم اونجا که بخوام با دلی قرص! بکنم و برم, به فکر رشته جدید و کاریابی جدید افتادم؛ ولی خب از این ور دنیا تحقیق و تفحص کامل امکان پذیر نیست؛ کسی هست که به من ایده بده؛ به ویژه بچه هایی که اونجا هستن؛ که کلا اگه بخوام با هدف داشتن درآمد و شغل و بدوا تحصیل بخوام برم چه شاخه ای رو توصیه می کنن؛ این که من به محیط زیست, حقوق بشر یا چه میدونم عکاسی مثلا علاقه دارم کمکی بهم میکنه که درسی بخونم و درآمدی داشته باشم یا کلا فضای بی ربطی در انتظارم خواهد بود. ممنون میشم کمک کنین.
قایقی خواهم ساخت کیس نامبر: 2013AS00070xx سفارت: ابوظبی MAY ویزا: یکضرب مقصد:هرچه پیش آید خوش آید سفرنامه: http://goo.gl/jV9e2
تشکر کنندگان: امیر مهاجر ، Szsanazsz ، hamedhamed ، zina s
(2012-07-27 ساعت 20:05)sumya نوشته:  به نظرم این سوال جا و زمان پرسیدنش اینجاست: زمان انتظار: من اینجا حقوق خوندم که متأسفانه یا خوشبختانه به هیچ کار من در خارج از مرزهای پرگهر نمیاد! وکالت و این قسم مشاغل هم برای کسی که زبان مادریش انگلیسی نیست دشواره و احتمال موفقیت, کم؛ با توجه به اینکه قوم و خویشی ندارم اونجا که بخوام با دلی قرص! بکنم و برم, به فکر رشته جدید و کاریابی جدید افتادم؛ ولی خب از این ور دنیا تحقیق و تفحص کامل امکان پذیر نیست؛ کسی هست که به من ایده بده؛ به ویژه بچه هایی که اونجا هستن؛ که کلا اگه بخوام با هدف داشتن درآمد و شغل و بدوا تحصیل بخوام برم چه شاخه ای رو توصیه می کنن؛ این که من به محیط زیست, حقوق بشر یا چه میدونم عکاسی مثلا علاقه دارم کمکی بهم میکنه که درسی بخونم و درآمدی داشته باشم یا کلا فضای بی ربطی در انتظارم خواهد بود. ممنون میشم کمک کنین.

اونجا میتونید هر دوره‌ای رو که دوست دارید و اکثرا تو کالج‌ها و دانشگاه‌ها برگزار میشه، بگیرید و بعد از پایان دوره: مثلا دو هفته، 6 هفته، 6 ماه، مدرک اون حرفه رو بگیرید و مشغول به کار بشید. دوستی در تاپیک سیاتل از دوره کاشت ناخن صحبت کردند. من خانمی رو میشناسم (البته در کانادا) که با وجود داشتن تخصص زبان انگلیسی، یک دوره 6 هفته‌ای تور لیدری دیدند و بعد از گرفتن مدرک، مجوز فروش بلیط و ارائه تور رو هم گرفتند و هم در یک آژانس مسافرتی مشغول به کار شدند و هم به طور مستقل اقدام به فروش بلیط میکردند. خیلی هم از درآمدشون راضی هستند. خلاصه اگر انگیزه داشته باشید، پشتکار داشته باشید و به خاطر دوری و تنهایی کم نیارید، مطمئنا سیستم درست کار میکنه و پشتیبان شماست و پیشرفت میکنید. فقط به هزینه‌ها دقت کنید. گذروندن این دوره‌ها هزینه داره (البته نه زیاد) ولی مهمتر اینه که وقتتون رو میگیره و تو مدت آموزش نمیتونید کار کنید و باید از جیب مخارج خودتون رو بپردازید. دوره‌های زیادی هست. میتونید شهرتون رو انتخاب کنید و با مراجعه به وبسایت کالج‌ها و دانشگاه‌های اون شهر از برنامه‌ها و دوره‌هاشون مطلع بشید و از اینجا تصمیم بگیرید. این یک پیشنهاد بود.




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان