کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
انتظار برای مصاحبه برندگان لاتاری ۲۰۱۳
(2012-07-27 ساعت 20:29)sayeh_m نوشته:  ...من کسی رو میشناسم که دکتر بود و بعد از سالها زندگی در آلمان به ایران اومدن چون نمیتونست اونجا خوب پول دربیاره و پولی که اینجا بابت عمل میگیره و همینطور موقعیت اجتماعی که اینجا داره اصلا" قابل مقایسه با آلمان نیست و البته خونه شون رو اونجا دارن و دائما" رفت و آمد میکنن و این مشخصه که فقط میخوان اینجا پول جمع کنن ...
صد درصد درست می فرمایین. اونجا قسمت زیادی از درآمد هر فرد شاغل، بابت مالیات کسر میشه و پول درآوردن سخت تر از ایرانه. فرار مالیاتی برعکس ایران که افتخاره، یک جرم مهم با مجازات سنگینه. سیستم مالیشون دقیق و کم اشتباه است و شما با شانس، رانت، دلالی، انبار کردن و دست به دست کردن کالا نمی تونین پول در بیارین. فقط تخصص و ابتکار و قدرت رقابت شماست که معلوم می کنه طاقت میارین و موفق میشین یا نه. آمریکا کشور فرصت هاست ولی برای هر فرصتی باید با چند نفر رقیب گردن کلفت رقابت کنید. بهتره بگیم کشور فرصت ها برای قوی ترین رقبا.....
(2012-07-27 ساعت 21:40)sumya نوشته:  ...
آیا رشته, مهارت یا نمیدونم تخصص خاصی هست که اونجا بشه گفت قابلیت موفقیت بیشتری داره تا بشه به عنوان سرمایه گذاری روش نگاه کرد؟ پی نوشت: تنها رفتن این دردسرها رو هم داره؛ خودتی و خودت و ترس از اینکه اگه درآمدی نباشه, کسی به دادت نمیرسه

اینکه چه حرفه و تخصصی خوبه و مشاغل بیشتری براش هست، کاملا نسبیه و بسته به ایالت و شهر، کاملا فرق داره. آمریکا خیلی پهناوره و هر نقطه از این کشور قابلیتهای اقلیمی و فرهنگی و مذهبی و اجتماعی و ... برای ایجاد مشاغل گوناگون داره. باید به طور مشخص در خصوص شغل مورد علاقه خودتون تحقیق کنید و ببینید در چه شهرهایی رونق بیشتری داره.
زندگی واقعی اینه. یعنی همین که برای خودت کار کنی و از نظر اقتصادی متکی به شخص دیگری نباشی. متأسفانه ما ایرانیها کمتر با این نوع زندگی آشناییم. تنها نبودن تو غرب تنها مزیت اقتصادی که میتونه داشته باشه اینه که بعضی از مخارج مشترک بدلیل باهم زندگی کردن نصف میشه. مثل هزینه اسکان. در واقع در اکثر خانواده‌ها هم زن و هم مرد کار میکنند و تقریبا به یک اندازه درآمد دارند و اگر این کار رو نکنند، دچار مشکل میشن. مگر اینکه درآمد مرد خیلی خوب باشه و زن بتونه بیکار بمونه و فقط مصرف کننده باشه و یا خانه‌داری کنه.
در هر صورت سیستم زندگی تو آمریکا با این چیزی که ما تو ایران میبینیم و توقعاتی که ما داریم خیلی متفاوته. ولی بهتون اطمینان میدم این وابسته مالی نبودن برای خانمها کمک بزرگی بهشون میکنه که در انتخاب شریک زندگی، خودشون رو در تنگنا و فشار نبینند و از خیلی مسائل مهم چشم پوشی نکنند تا از زندگی بیشتر لذت ببرند و از موضع قدرت (قدرت برابر) با مردها برخورد کنند.
البته اگر اشتباه نکرده باشم و شما خانم باشید. Big Grin
(2012-07-27 ساعت 21:02)Saeedv13 نوشته:  
(2012-07-27 ساعت 20:29)sayeh_m نوشته:  ...من کسی رو میشناسم که دکتر بود و بعد از سالها زندگی در آلمان به ایران اومدن چون نمیتونست اونجا خوب پول دربیاره و پولی که اینجا بابت عمل میگیره و همینطور موقعیت اجتماعی که اینجا داره اصلا" قابل مقایسه با آلمان نیست و البته خونه شون رو اونجا دارن و دائما" رفت و آمد میکنن و این مشخصه که فقط میخوان اینجا پول جمع کنن ...
صد درصد درست می فرمایین. اونجا قسمت زیادی از درآمد هر فرد شاغل، بابت مالیات کسر میشه و پول درآوردن سخت تر از ایرانه. فرار مالیاتی برعکس ایران که افتخاره، یک جرم مهم با مجازات سنگینه. سیستم مالیشون دقیق و کم اشتباه است و شما با شانس، رانت، دلالی، انبار کردن و دست به دست کردن کالا نمی تونین پول در بیارین. فقط تخصص و ابتکار و قدرت رقابت شماست که معلوم می کنه طاقت میارین و موفق میشین یا نه. آمریکا کشور فرصت هاست ولی برای هر فرصتی باید با چند نفر رقیب گردن کلفت رقابت کنید. بهتره بگیم کشور فرصت ها برای قوی ترین رقبا.....
سعید آقا و سایه جان دقیقا درست گفتن ما هم دقیقا یک مورد مشابه داریم که از انگلیس آمدن اینجا راحت پول جمع میکنن و پاس انگلیسی هم دارن و به همه جا هم راحت سفر میکنن و خوش می گذرونن اما جالبه که همین آقای دکتر چند وقت پیش میگفتن اول که اومده بودیم ایران خیلی خوب بود همه چیزخیلی ارزان بود .قبض آب برق گاز -پول بنزین حالا همین ایران هم همه چیز گران شده ظاهرا از قبض گاز 200000 تومانی که براشون آمده بود شاکی بودند بعید نیست همین روزا دوباره رهسپار لندن بشن .منم مثل سایه خانم هرکی از اونجا میناله میگم تو رو خدا برگردین ایران ما راضی نیستیم تو دیار غربت انقدر زجر بکشین .Big Grin
سعید آقا هم درست میگن من هیچوقت فکر نکردم که اونجا برام فرش قرمز پهن کردن من هم میدونم که اونجا میدان تلاشو رقابته .
همگی شاد باشید

کیس نامبر :2013AS000068XX---تاریخ کارنت شدن :11 مارچ ---تاریخ مصاحبه :2 می ---محل مصاحبه :آنکارا -کلیرنس :2 می -تاریخ کلیر شدن : 18 june-مقصد :دالاس



(2012-07-27 ساعت 22:04)امیر مهاجر نوشته:  
(2012-07-27 ساعت 21:40)sumya نوشته:  ...
تنها رفتن این دردسرها رو هم داره؛ خودتی و خودت و ترس از اینکه اگه درآمدی نباشه, کسی به دادت نمیرسه

اینکه چه حرفه و تخصصی خوبه و مشاغل بیشتری براش هست، کاملا نسبیه و بسته به ایالت و شهر، کاملا فرق داره.

من با استقلال مالی و کار کردن مشکلی ندارم؛ کمااین که الان سالهاست کار میکنم و کاملا با نظر شما راجع به برابری شرایط و کار کردن خانمها موافقم؛ واقعیت اینه که اگه بدونم اونجا درآمد شغلی یا فاند تحصیلی در انتظارمه کلاهمو هوا هم میندازم! دیگه چی از این بهتر؛ منظورم از پی نوشت, مقایسه خودم بود-که بدون داشتن فامیل یا دوست نزدیکی, دارم کوله مو ور میدارم و میرم اون سر دنیا!- با کسانی که حالا در قالب خانواده میرن یا فامیل نزدیکی یا دوست صمیمی دارن؛ به هرحال شریک شدن یا شریک داشتن در سختیها شاید خیلی سودمندتر از شریک شدن در شادیها باشه؛ سرتونو درد نیارم, کلا بنده با هدف متعالی و الهی پول درآوردن دارم رهسپار میشم D: واسه همینم دارم راجع به رشته و اینا میپرسم؛ راستی اینی که گفتین تو هر ایالت جداگانه باید مراسم جستجو راه بندازم, از کجا میتونم شروع کنم؟ راهی داره؟
قایقی خواهم ساخت کیس نامبر: 2013AS00070xx سفارت: ابوظبی MAY ویزا: یکضرب مقصد:هرچه پیش آید خوش آید سفرنامه: http://goo.gl/jV9e2
تشکر کنندگان: sayeh_m ، امیر مهاجر ، Szsanazsz ، afs ، hamedhamed ، lilistar ، batis2010 ، zina s
(2012-07-27 ساعت 20:29)sayeh_m نوشته:  .من جدیدا" هر کدوم از آشناها که آمریکا یا کانادا و غیره زندگی میکنه از ایران تعریف میکنه و میگه خوش بحالتون خیلی رک بهش میگم خب چرا نمیایین همینجا زندگی کنین ؟ چرا بلیطهاتون رو بیشتر از 6 هفته نمیگیرین ؟؟؟؟

سايه جان بنظر من مهمترين فاکتور تجربست.ايشالا کارهای مهاجرتتون که انجام شد و چند سال اونجا زندگی کرديد خودتون جواب اين سوال رو ميفهميد
سوالی که صورت مسئلش اينه...چرا ايرانيهايی که از خارج مينالن ، به ايران بر نميگردن?

من نظر شخصيم رو ميگم ...چون نميتونن ديگه برگردن..چون راه ديگه اي ندارن...چون زندگيشون رو، وقتشون، سرمايشون و همه چيشون رو اونجا گذاشتن ..چون ديگه به اونجا عادت کردن و ايران برگردن حتی رانندگی نميتونن بکنن
مگه چند بار ميشه يه زندگی رو از صفر شروع کرد..مگه چند بار ميشه يه آينده رو در يک جای متفاوت ساخت...اگه کسی مهاجرت کرد و در سال اول و دوم مهاجرت فهميد که اشتباه کرده راه برگشتی براش هست..اما اگه دو سالش شد 5 سال، شد 10 سال ديگه راهی نداره...ديگه چاره اي نداره...ديگه اصلا نميتونه به برگشتن فکر کنه چون طرف ديگه در کشورش غريبست و اصلا مايند ستش عوض شده و البته اونور هم داره زجر ميکشه و حتی از اونجايی که داره زندگی ميکنه متنفره...البته بگم من خودم طرفدار سفت و سخت مهاجرتم گرچه هيچوقت به کسی نميگم شما مهاجرت بکن يا نکن اما ميخوام بگم اون دوستان شما دروغ نميگن..از يه جايی ببعد در مهاجرت راه برگشتی نيست...

اين اتفاق حتی برای آمريکايی که اروپا ميره يا اروپايی که مثلا استراليا ميره هم ميفته ديگه چه برسه به مايی که ايرانی هستيم و اصلا از يه دنيا به دنيای ديگه ميريم

سلامممممم
ما امروز دیگهههههههه تصمیم قطعییییی گرفتیم که برای مدیکال بریم استانبولSmile)))))))))))))))))))
حالا نگین چه جو گیر شدی از الان کو تا مدیکالSmile من عجولمممم

گفتم اینجا هم بگم شاید یه عده مثل من ندونن که میشه استانبول هم رفت برای مدیکال
(2012-07-28 ساعت 13:34)mahdokht777 نوشته:  سلام کسی میدونه از کی مصاحبه ها شروع میشه؟ میخوام بدونم تا کی باید منتظر بمونم؟ بعد راهی داره بفهمیم شمارمون اول یا اخر؟

سلامممممممممممممممم
ببخشید یه چیزی میگم ناراحت نشین ها
من همیشه از مخالفان 100 درصد کسایی هستم که تا یه سوال ازشون میپرسی زود مپرن بهت که برو تو تاپیک مربوطه یا صفحه های قبل و ...
ولی الان چند روزه میبنم با اینکه همه جا و همه تاپیکی هست نوشته شده که از اخر مرداد بولتنو چک کنین بازم این سوال تکراری برای 100000000000000ر پرسیده میشه

بازم ببخشید منظورم به شما نیست و کلی گفتم

بین 10 تا 15 اگوست که میشه 20 مرداد به بعد بولتن اعلام میشه
اين رو بخش صادرات فرودگاه امام گفت:
برای ارسال بار (فریت):
اولاً گفت زیر 100 کیلو هر کیلو 2.7 دلار + 6 دلار+5 درصد مالیات = 290 دلار * 2000 =580 هزار تومان برای 100 کیلو بار
بعد برای سه شهر لوس آنجلس ، نیویورک و فکر کنم سانفرانسیسکو یا واشنگتن هم ارسال دارند
1 هفته قبل از سفر بدید و 4 روز بعد از سفر اونجا تحویل بگیرید
کپی پاسپورت با ویزا+ کپی بلیط و آدرس و کد پستی دقیق رو هم می خوان
سفرنامه بعد از قبولی لاتاری

راهنمای اقدام برای سیتیزن شدن

تاریخ ورود و اخذ گرین کارت : June 2013
تاریخ اقدام برای سیتیزن شیپی: نوروز 97 (March 20)
تاریخ مصاحبه: 9 November
تاریخ سیتیزن شیپی:  November 15th Big Grin
نقل قول:من نظر شخصيم رو ميگم ...چون نميتونن ديگه برگردن..چون راه ديگه اي ندارن...چون زندگيشون رو، وقتشون، سرمايشون و همه چيشون رو اونجا گذاشتن ..چون ديگه به اونجا عادت کردن و ايران برگردن حتی رانندگی نميتونن بکنن
مگه چند بار ميشه يه زندگی رو از صفر شروع کرد..مگه چند بار ميشه يه آينده رو در يک جای متفاوت ساخت...اگه کسی مهاجرت کرد و در سال اول و دوم مهاجرت فهميد که اشتباه کرده راه برگشتی براش هست..اما اگه دو سالش شد 5 سال، شد 10 سال ديگه راهی نداره...ديگه چاره اي نداره...ديگه اصلا نميتونه به برگشتن فکر کنه چون طرف ديگه در کشورش غريبست و اصلا مايند ستش عوض شده و البته اونور هم داره زجر ميکشه و حتی از اونجايی که داره زندگی ميکنه متنفره...البته بگم من خودم طرفدار سفت و سخت مهاجرتم گرچه هيچوقت به کسی نميگم شما مهاجرت بکن يا نکن اما ميخوام بگم اون دوستان شما دروغ نميگن..از يه جايی ببعد در مهاجرت راه برگشتی نيست...

اين اتفاق حتی برای آمريکايی که اروپا ميره يا اروپايی که مثلا استراليا ميره هم ميفته ديگه چه برسه به مايی که ايرانی هستيم و اصلا از يه دنيا به دنيای ديگه ميريم

احسان جان حق با شماست ولی این بیشتر در مورد اروپا صدق میکنه تا آمریکا و یا استرالیا ...من چون خودم تجربه مهاجرت به اروپا رو دارم میدونم که چه مسائلی ممکنه برای آدم پیش بیاد و این که واقعا" نه راه پس دارین و نه راه پیش...اینو کاملا" لمس کردمSad ...در ضمن بیشتر کسانی که من از حسرت خوردن اونها تعجب میکنم آدمهای بسیار بسیار مرفهی هستن که حساب بانکی های بسیار پر دارن و حتی خونه ها و زمینها و حتی باور نمیکنین که ماشین هم توی ایران هنوز دارن و اگر همون لحظه هم تصمیم بگیرن که برگردن بهترین رفاه رو دارن ...من به اینها میگم که خب اگر اینجا بهشته چرا برنمیگردین ؟؟؟؟ حتی با یکی از اونها حدود یکماه پیش حسابی بحث کردم ...یعنی همیشه شنونده بودم ولی این بار ول کن نشدم تا یه جواب بهم بده ولی فقط نگاه میکنن بدون اینکه جوابی بدن ...Rolleyesبه هر حال به قول همسرم "هر چه پیش آید خوش آید , ما که خندان میرویم Wink

€€€ ღ 2013AS آنکارا ۳ نفر ღ آخر نوامبر ღ کلیرنس118 روز ღ سفرنامهاطلاعات کلیرنس منتظر سرا‫۱۱۸ مهاجرسرا
(2012-07-28 ساعت 21:42)ASALI نوشته:  خوش به حالتون که میدونین مقصدتون کجاست Sad ما که هنوز به نتیجه نرسیدیم ... رشته کاریمون که کشاورزیه ولی ما هم مثل مریم هر کاری از دستمون بر بیاد انجام میدیم ... شاید هر جا که بریم یک گلخونه کوچک احداث کنیم و محصولات ارگانیک تولید کنیم ... من خودم روانشناسی خوندم و همسرم کشاورزی ... هر دومون هم قصد داریم ادامه تحصیل بدیم از همون ابتدای ورود Smile ای بابا چی دارم مینویسم ... اینا رو میگم که از نگرانیم کم بشه و نمیشه ... میدونم اینجا هیچ کدوممون برناممون قطعی نیست ... حتی امیر هم شاید سر از لس آنجلس در بیاره و یک شبکه ماهواره ای را بندازه Big Grin اینقدر گرفتاری دارم که نمیتونم درست حسابی در مورد کار و دانشگاه خودمون و مدرسه دخترم تحقیق کنم و این رو اعصابمه ....Sad

یه جا خوندم توی Pike Place Market سیاتل صبح به صبح محصولات گیاهی تازه مستقیم از مزرعه‌ها میاد برای فروش. این معنی خوبی میتونه برا شما داشته باشه! یعنی اینکه حتما اون نزدیکا پر از گلخونه‌ها و مزرعه‌هاست. باور کنید بازار گرمی نیست! ولی خب دست خودم هم نیست دیگه، چه کنم؟! Big Grin
آگهی تبلیغات رادیولوژی مریم خانم تو دالاس و محصولات ارگانیک عسلی جان تو هرجا که باشه رو از الان قول میدم نصف قیمت تو شبکه خودم پخش میکنم. Wink
(2012-07-28 ساعت 21:42)m@ry@m75 نوشته:  پست موقت
آقا امیر داداش شما ما شا ا... دارین که استاد کامپیوترین راستش من چون شوهرم خیلی به کامپیوتر وارده همه کارهای کامپیوتر اعم از نصب برنامه ها و...همیشه به عهده اون بوده برا همین من در زمینه کامپیوتر شاگرد تنبلم .برا همین به امثال شما همیشه حسودیم میشه البته یه ناخنکی هم به مدارک کامپیوتر زدم ولی در برابر شماها مایه خجالته .
مهدی جان بلا دوره انشاا...زودتر خوب بشید .

به خدا بدترین شغل مهندسی، برنامه نویسیه. همین امروز یه دعوای مفصل داشتم با یکی از مشتریها. همه توقع دارن مفت و مجانی براشون کار کنی. نرم افزار براشون مینویسی. میگن تا ابد هرچی ما خواستیم باید رایگان اضافه کنی. میگم آخه با انصاف، نمیشه که. من اگه بابت خدماتی که میدم پول نگیرم از گشنگی میمیرم. میگه: "نه! نرم افزارتون باید ما رو راضی نگه داره!" خب آخه تا کی؟ تا ابد؟ مشتری که قرارداد پشتیبانی رو تمدید نکرده، توقع داره وقتی زنگ میزنه شرکت خدمات بگیره. ناراحت هم میشه، گله هم میکنه. میگه بقیه اینجوری خدمات میدن اینم شما! یعنی به همه چیز فکر میکنه جز اینکه اصلا قرارداد نداره با ما! آخه ما مهندسین نرم افزار رو چی فرض کردن؟ من چی بگم؟ یعنی مغازه آش فروشی میزدم وضع مالی و روحیم از اینی که هست خیلی بهتر بود. اقلا اعصاب داشتم! شاید بریم اونجا از این بدبختی نجات پیدا کنیم.
(2012-07-28 ساعت 22:26)mohamad_counter نوشته:  امیر خان شما مهندس نرم افزارید چه جالب،
من خیلی به برنامه نویسی علاقه دارم خیلی دوس دارم تو این زمینه کار کنم اونجا استعداد خوبیم دارم میدونم یه نمه راهنماییم میکنین واسه شروع ممنونم!

دوست عزیز، "برنامه نویسی" اگر عاشقش نباشی فقط برات زجره. غیر از اون یه چیز دیگه هم هست: فاکتور هوش رو بگذاریم کنار. حتی یه آدم نابغه که فرض کن سخت ترین مسائل ریاضی رو حل کنه، همونطور که ممکنه هیچوقت نقاش یا نوازنده خوبی نشه، ممکنه هیچوقت نتونه برنامه نویس خوبی بشه. یه جورایی من فکر میکنم میشه با هنر مقایسه اش کرد.
در کنار همه اینها یه برنامه نویس خوب باید خلاق باشه و قدرت تجسم قوی داشته باشه. قدرت تخیل و تجسم قوی میتونه پیچیده ترین مسائل رو حل کنه (پیچیده ترین الگوریتم ها رو خلق کنه). چجوری باید بفهمی؟ کاری نداره. یک زبان برنامه نویسی رو انتخاب کن. پیشنهاد من #C یا ++C هستش. یه دوره ببین. بعد ببین تو کلاس در چه سطحی هستی؟ تو نوشتن برنامه‌ها میمونی، یا بدون کمک و راحت برنامه‌ها رو مینویسی و تفاوت خودتو با بقیه احساس میکنی؟ از استادتم نپرس! خودت خودتو قضاوت کن. اگر دیدی راضی هستی، بدون موفق میشی.
درآمدشم تو آمریکا خیلی خوبه. ولی باید حرفه‌ای باشی. وگرنه با داشتن صد تا مدرک مایکروسافت و یه لیست نمرات درخشان، کار گیر نمیاری. کسی کار گیر میاره که بتونه کار حرفه‌ای نشون بده. خوشبختانه یا بدبختانه، محک زدن یه مهندس نرم افزار از هر کاری راحت تره. مهندس عمران و مکانیک و شیمی نیست که برای امتحان کردنش یه ساختمون، یه سایت واقعی یا یه آزمایشگاه آنچنانی بخواد. یه لپ تاپ جلوت باز میکنند. میگن یه برنامه بنویس که فلان کار رو بکنه. کمتر از دو ساعت میفهمن چیکاره‌ای و چقدر میتونند روت حساب باز کنند.
امیدوارم موفق باشی.
(2012-07-28 ساعت 22:24)afs نوشته:  دور از جون همتون، عمله، سیم کش، لوله بازکن، آشغال جمع کن، پیچ گوشتی، انبر دست، آچار فرانسه، آچار آلمان، آچار بورکینا فاسو، حمل کننده! آخرشم دیالوگ اینه، مهندس کاری نمی کنی که یک کپی پیسته فوقش چارتا کلید می زنی اون اگر چارتا بشه!

وای وای وای ... دست به دلم نذار افشین جون، خیلی خودمو کنترل کردم که اسم این کپی پیست رو نیارم.
نمیدونم چرا فکر میکنم برنامه نویس مغزش خیلی زودتر از مغز بقیه آدمها پیر میشه. همش از این میترسم دیگه یه روزی مخم نکشه و کاراییم بیاد پایین. با این وجود وقتی مهندسای پیر پاتال مایکروسافت رو میبینم که تو سمیناراشون با اون سرعت وحشتناک و تو مدت کوتاه و جلو 100 تا چشم کد مینویسند، یه کم انرژی میگیرم.
تشکر کنندگان: مهتاب - 2251 ، shimoda ، raham ، Saeedv13 ، sayeh_m ، hamedhamed ، m@ry@m75 ، afs ، zina s ، mehdiii ، ASALI ، homayoon13
(2012-07-29 ساعت 01:55)hamedhamed نوشته:  افشین جون اگه می‌تونستم بهت رتبه بدم شک نکن یه رتبه بهت میدادم تا زودی ۵ بشی‌ بعدش  بتونی‌ بهم رتبه بدیBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin

دستت دردنکنه. می دونی که اصفهانیا دست بگیر دارند، اما از دست بده جایی خبری نیست Wink

لیدیز اند جنتلمن این کوچولوی رفرش کن آماده شد

چند نکته:
- فقط برای مهاجرسرا کار می کنه و زورش به رفرش سایت های دیگه نمی رسه
- اگر توی یک تاپیک باشید و این رو روشن کنید با هربار رفرش صفحه می ره سراغ جدید ترین پست ها

طریقه فعال سازی:
صفحه زیر رو باز کنید
http://afsh.netai.net/assets/refreshit.html

اگر از مرورگری استفاده می کنید که Bookmark Bar داره خیلی ساده لینک داخل صفحه بالا رو با ماوس بگیرید و بیاندزیدش توی بوک مارک بار تا هرموقع خواستید ازش استفاده کنید به سادگی فقط یک کلیک روش بکنید

اگر هم نه، می تونید روی لینک داخل صفحه راست کلیک کنید و Add to favorites رو بزنید و هر موقع خواستید رفرش کن رو فعال کنید از توی favorites روش کلیک کنید.

راه دم دستی هم اینه که این کد زیر رو کپی کنید بعد توی آدرس بار (جایی که آدرس سایت ها رو می زنید) پیست و بعد اینتر کنید. دقت کنید توی آدرس بار اون جاوا اسکریپت: اومده باشه.

کد:
javascript:(function(){var u=document.location.href;var r=/thread\-(\d+)/;var tid=r.exec(u);if(tid) tid=tid[1];window.t=null;document.getElementsByTagName("html")[0].style.height=document.getElementsByTagName("body")[0].style.height="100%";document.body.style.margin="0px";document.body.scroll="no";document.body.innerHTML="<iframe id='nw' style='width:100%;height:100%' frameborder='0'></iframe>";window.nw=document.getElementById("nw");window.nu=(tid? "http://"+(u.indexOf("www")>-1? "www.":"")+"mohajersara.com/thread-"+tid+"-newpost.html":u);window.nu += (nu.indexOf("?")==-1? "?":"&");nw.src=nu+(new Date()).getTime();nw.onload=function(){if(u!=this.contentDocument.location.href)window.focus();u=this.contentDocument.location.href};var d=document.createElement("div");document.body.appendChild(d);with(d.style){position="absolute";width="60px";padding="5px";top=left="10px";background="yellow";font="13px Tahoma";color="black";}d.innerHTML="Refresh<br><a href='#' onclick=\"if(t){clearInterval(t);this.innerHTML='On';t=null;}else{t=setInterval('nw.contentWindow.document.location=window.nu+(new Date()).getTime()', 2*60*1000);this.innerHTML='Off';}\">On</a>";})();

طریقه استفاده:
بعد از فعال سازی روش کلیک کنید یک باکس زرد میاره اون بالا. با کلیک کردن بر روی On و Off می تونید بگید که این کوچولو هر دو دقیقه یک بار صفحه رو رفرش کنه یا نه. وقتی On نمایش داده بشه یعنی روی من کلیک کن تا رفرش روشن بشه وقتی هم که Off نشون می ده یعنی روی من کلیک کن تا رفرش خاموش بشه.


اگر رفرش کن به هر دلیلی روی مرورگر شما کار نکرد بهم اطلاع بدید، اگر فکر می کنید امکانات بیشتری هم می شه بهش اضافه کرد خوشحال می شم مطرحش کنید. نمی دونم چقدر به درد می خوره اما چون صحبتش شد آمادش کردم

رنگ زرد به دلیل علاقه نگارنده به اسپانج باب انتخاب شده!
امیدوارم همیشه فرش باشید و روی ماهتون هیچ وقت زرد نباشه.
2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
(2012-07-28 ساعت 13:40)مهتاب - 2251 نوشته:  ...ما امروز دیگهههههههه تصمیم قطعییییی گرفتیم که برای مدیکال بریم استانبولSmile)))))))))))))))))))
(2012-07-28 ساعت 14:18)امیر مهاجر نوشته:  ...پیش به سوی استانبول.
(2012-07-28 ساعت 21:02)m@ry@m75 نوشته:  سلام
منم ترجیحا واسه معاینات پزشکی میرم استانبول .فکر کنم در مطب بیچاره اونگان تخته بشه
(2012-07-28 ساعت 22:50)hamedhamed نوشته:  ما هم استانبول قطعی شدCoolCoolCoolCool
(2012-07-28 ساعت 23:55)sayeh_m نوشته:  سلام بر همگی دوستان
ما هم اگر قسمت شد تصمیم گرفتیم که به استانبول بریم Smile این اونگان بدجوری روی اعصاب منه Smile
(2012-07-28 ساعت 23:58)امیر مهاجر نوشته:  همین چند دقیقه پیش یک نفر تو تاپیک سفرنامه بعنوان یک پزشک کار دکتر اونگان رو از نظر حرفه‌ای به شدت رد کرده بود. فکر کنم هنوز آخرین ارسال باشه. من هم احساس خوبی ندارم که ایرانیها پولی رو که با هزار بدبختی تو این شرایط سخت بدست میارن بریزن تو جیب کسی که تر و خشک رو باهم میسوزونه. حداقل ما به تداوم این رفتار زشتش کمک نکنیم.
(2012-07-29 ساعت 00:33)afs نوشته:  ...متاهلین و متعهدین در استانبول ، مجردین فداکار در آنکارا
(2012-07-29 ساعت 00:01)sayeh_m نوشته:  منم همونو الان خوندم ...البته هر چه بیشتر میگذره رفتارش بدتر میشه ...تو سفرنامه های قبل تر اینقدر هم پررو نبود ولی الان دیگه زده به سیم آخر...
قطعاً در بیمارستان آمریکایی استانبول احترام بیشتری برای شما عزیزان و هموطنای دیگه قائل خواهند شد ولی اونها هم طبق مقررات هر واکسنی که صلاح بدونن تزریق می کنن. تا جایی که از خوندن سفرنامه ها یادم مونده از لحاظ هزینه حتی ممکنه از آنکارا بیشتر خرج کنین ولی جالبه که ملت به خاطر رفتار محترمانه شون با جون و دل پوله رو میدن و راضی میان بیرون. البته هزینه های پزشکی از فردی به فرد دیگه هم متفاوته و واقعاً نمیشه مقایسه کرد.
این که اونگان قاطی کرده یه مقدارم هموطنای عزیزمون مقصرند. حتماً شنیدین که یک شیر پاک خورده ای واکسن نزده، کارت واکسن مهر شده شو برده داده به دکتر و خوشمزگیش گل کرده و دسته گل به آب داده و جریانو براش تعریف کرده. چند ماه بعد هم باز یک نفر دیگه ایمیلی برای سفارت فرستاده بود و به رفتار اونگان اعتراض کرده بود. در مورد درستی یا نادرستی عمل نفر دوم نظری ندارم ولی همه ی اینها باعث میشه اونگان سختگیرتر بشه.
استانبول رفتن برای شما جوون ها که سرشار از انرژی هستین هم فاله هم تماشا. هم مدیکالتون رو انجام میدین هم استانبول رو که از آنکارا خیلی خوشگل تره می بینین. ولی برای من پیرمرد که سر پیری و معرکه گیری یک دختر 5 ماهه دارم عذاب علیمه. برای جابه جایی سرکار خانم تو فواصل طولانی این مسافرت، کالسکه یا آغوش (منظورم همون وسیله ای هست که به جلوی سینه و ایضاً شکم پاپا جان متصل میشه و بچه رو میذارن توش، به کانگورو هم معروفه!!) مد نظرم هست که هر کدوم یک سری مزایا و معایبی داره. میگن پیاده رو های آنکارا پستی بلندی زیاد داره و کالسکه روندن مثل شرکت دادن بچه در مسابقه آفرود (یه چیزی تو مایه های رالی پاریس- داکار) میمونه که خوب یه ذره براش زوده!! اشکال کانگورو هم اینه که جدیداً یاد گرفته وقتی بغلش می کنم دست می ندازه تو سبیل هام و عملیات هرس انجام میده!! یا می خواد از مکانیسم عمل اعصاب بینایی انسان ها سر در بیارهSad. برای جلوگیری از این کار میشه ماسک و عینک آفتابی زد یا از کاسکت موتورسواری استفاده کرد وگرنه روز مصاحبه سفارت، ممکنه مجبورم کنن عکس جدید بدون سبیل براشون ببرمBig Grin!!. خلاصه مشکلات ما بچه دارها یکی دوتا نیست.
گذشته از شوخی:
اگر رفتین استانبول که حتماً این کارو بکنین ضمن این که جای منم خالی می کنین، موقع پرواز به آنکارا حتماً حتماً مدارک مصاحبه تون رو با خودتون ببرین تو هواپیما و داخل چمدون به قسمت بار نسپرین. مثل این که فرودگاه استانبول خیلی شلوغ و بی نظمه. حداقل دو مورد دیدم که رفتن آنکارا ولی چمدونشون با پروازهای بعدی فرستاده شدن. کلی طرف استرس گرفته بوده. این نکته رو اونایی که می خوان پرواز غیر مستقیم تهران-استانبول-آنکارا هم بگیرن یادشون باشه. اگرم بچه 2 تا 14 ساله دارین ایمیل بزنین بیمارستان سئوال کنین تست توبرکولین ایران رو قبول دارن یا نه؟ اگر آره همینجا تست بچه رو بگیرین بهتره. البته اینها رو بعداً سر جمع می کردم و می گفتم ولی حالا گفتم یه چیزی بگم نگین طرف میاد پست ها رو می خونه صداشم در نمیادBig Grin!!!.

(2012-07-28 ساعت 04:50)afs نوشته:  
(2012-07-28 ساعت 04:18)ehsan99 نوشته:  ...البته بگم من خودم طرفدار سفت و سخت مهاجرتم گرچه هيچوقت به کسی نميگم شما مهاجرت بکن يا نکن اما ميخوام بگم اون دوستان شما دروغ نميگن..از يه جايی ببعد در مهاجرت راه برگشتی نيست...

اين اتفاق حتی برای آمريکايی که اروپا ميره يا اروپايی که مثلا استراليا ميره هم ميفته ديگه چه برسه به مايی که ايرانی هستيم و اصلا از يه دنيا به دنيای ديگه ميريم

اتفاقا من می خواستم یک پیشنهادی بدم. این جا چندتا از بچه ها هستند که یک جوری درحال حاضر مهاجر به حساب میاند، چقدر خوب می شد کمی از تجربیاتشون برامون می گفتند و اینکه ارزیابیشون از مهاجرت دومی که در راه دارند چیه؟

@ehsan99 احسان عزیز از لندن چه خبر. این روزها خیلی شلوغه. امشب تا همین الان داشتم مراسم افتتاحیه رو می دیدم. به نظرم سنگ تموم گذاشته بودند. پارسال همین موقع ها بود که لندن بودم توی یه مراسمی شبیه چیزی که امشب بود هم شرکت کردم برای همین خیلی حس و حال شروع المپیک من رو گرفت. یه جوری دلتنگ شدم.
کار چشم گیری که کرده بودند آوردن تیم برنرزلی پایه گذار و یه جوری مخترع وب بود که قشنگ هماهنگ کرده بودند و البته نمای تپه و تک درخت خیلی رویایی بود. اتکینسون هم که مثل همیشه جذاب!
پخش اکلیپس پینک فلوید بعد از روشن کردن مشعل خلاقانه این دوره و بعد از اون اجرای مک کارتی فوق العاده بود. یه جوری از اول مراسم همش منتظر هردوش بودم. انگلیسی ها توی نشون دادن برتری های خودشون از چیزی کم نمی گذارند.
خلاصه جای ما رو حسابی خالی کن Wink

افشين من لندن زندگی نميکنم و خيلی خوشحالم که اين روز ها لندن زندگی نميکنم چون روز و شبم تو ترافيک و اعصاب خوردی ميگذشت
راستش مراسم رو هم ديشب نديدم چون دير وقت خونه اومدم و گرفتم يه چرتی زدم. متاسفانه هميشه هر چی برنامه ريزی کنی و زمانت رو منيج کنی آخرش يه سری اتفاقات غير قابل پيش بينی ميفته که باعث ميشه قبل از هر اتفاق مهمی همش دچار استرس و کمبود وقت بشی. اين وضعيت اين روز های منه...يکی از دوستان ما که قرار بود توی سفری کاری به آمريکا ما رو همراهی کنه متاسفانه مشکلی براش پيش اومد و حالا همه کارهاش رو من بايد پرزنت کنم.من کارهای خودم هنوز مونده بايد بشينم کارهای اونم انجام بدمBig Grinي

البته يه خوبی اين اتفاقات غير منتظره برای من اينبود که اصلا اين جريان لاتاری و مصاحبه و اين حرفا رو از مخ من پروند و باعث شد روز ها عين برق و باد برام بگزرن Big Grin

تجربه مهاجرت.خوب من ميتونم يه کتاب در موردش بنويسم اما بيشتر بدرد کسی ممکنه بخوره که ميخواد انگليس بياد بهمين علت من خودم زياد رو تجربيات انگليسم مانور نميدم حتی تو تاپيکی که آرش از تجربياتش نوشته بعضی وقتا سوال هايی ميپرسم که خوب جوابشون رو ميدونم چون دارم برای يه کمپانی آمريکايی کار ميکنم و با بيزنسمن های آمريکايی زياد سر و کار داشتم اما باز ميپرسم شايد از تجربه ديگران چيز جديدی ياد بگيرم

ارزيابی از مهاجرت دوم، خوب مطمئنا تفاوت های زيادی با اون زمانی که صفر کليومتر از ايران بيرون اومدم خواهد داشت
ببين هر ايرانی که از ايران بيرون ميآد احتياج به آب بندی داره. اين سخت ترين قسمت مهاجرته.من آب بندی ملکه رو ديدم و فکر نميکنم در دنيا آب بندی از اين سخت تر و آموزنده تر وجود داشته باشهBig Grin.هر کسی که با انگليسی جماعت برخورد داشته مطمئنا ميفهمه که چرا همچين حرفی ميزنمBig Grin

خلاصه اينکه پله اول پرداشته شده و من با کليت سيستم آشنام .آمريکا که برم جزئياته که فرق ميکنه گرچه باز خيلی سخته. من اينجا جا افتادم و کلی لينک مختلف ميشناسم اما دورنمای کاريم در آمريکا روشن تره چون حاج خانوم تاچرBig Grin يه زمانی تصميم گرفت که انگليس رو تبديل به يه کشور مصرف کننده بکنه و هر چی کارخونه و دفتر دستک بود رو فرستاد خارج از انگليس. فعلا هم اميدی به بيرون اومدن از بحران اقتصادی نميشه داشت و عملا وارد دوره رياضت اقتصادی شديم. هوای انگليسم بد رو اعصابه و تازه از همه مهمتر حاج خانممون اونوره Big Grin
اينه که ديدم کاملا مثبته چنانچه از مدت ها قبل دنبال رفتن بودم اما مطمئنا خيلی چيز ها رو اينجا از دست ميدم و برعکس ايران فکر کنم دلم هم خيلی برای اينجا تنگ بشه
گرچه با همه اين حرف ها اينو قبلا هم گفتم..من بين خودم و آمريکا هزاران مايل به درازای اوقيانوس اطلس فاصله ميبينم و اصلا دلم نميخواد به خودم جوری تلقين کنم انگار که همه کارها انجام شده
Big Grin


حالا لندن چه مراسمی رفته بودی?


سايه جان باور کن وقتی ميگم زندگی و زمان و سرمايه، پول و ثروت و ملک و ماشين درجه آخر اهميت رو دارن.يعنی اصلا در مقابل فاکتور های ديگه هيچن .
آمريکا و استراليا و انگليس و اروپا هم نداره.مهاجرت مهاجرته
اگه هم ميگن ايران بهشته و اين حرفا فقط بخاطر دلخوشی خودشون و خاطره هاييست که از ايران داشتن
ميگم سخته توضيح دادنش.. واقعا بايد تجربش کرد..ايشالا که تجربه شما کاملا مثبت باشه















دوستان گرامی با درود فراوان و با سپاس بیکران از این همه پشتکار و همدلی شما . من در هیچ کجای دنیا ندیدم انسانهایی که در آغاز تنها در یک چیز ( مهاجرت به امریکا ) با هم همسو (مشترک) هستند این اندازه به هم یاری برسانند و این همه به فکر هم باشند . نمیدانم، ولی اگر سامه ها (شرایط) اینگونه به هم نمیریخت ،دنیا میبایست به احترام این همدلی و پشتکار کلاه از سر برمیداشت .. به امید روزگاری بهتر و شادتر از ایزد نیک آفرین برای همه شما آرزوی شادکامی و سرخوشی دارم .

2013as4xxx
رویت قبولی 1 jun
ارسال مدارک 6 jun
شماره کیس: 2013A47XX، تاریخ رویت قبولی: 1jun، تعداد :4، ارسال فرمهای سری اول: 5j مصاحبه نیمه اول اسفند برگه آبی کلیر 26 آپریل ،ورود 14 آگوست. فعلا در san clemente کالیفرنیا هستیم
دوستان با عرض معذرت که پا برهنه‌ پریدم وسط بحثتون ولی‌ امشب خوابم نمیبره و گفتم تراوشاتِ ذهنیم را اینجا بنویسم و با شما کمی‌ درد و دل‌ کنمRolleyes....تا چند وقت پیش همش استرس اینو داشتم که کی‌ کارنت میشم و چقدر انتظار سخته و همش روز شماری می‌کردم که چقدر مونده تا اولین سری کا رنتیها ..خلاصه یک روز داشتم با خودم فکر می‌کردم که بابا جون این که نشد زندگی‌، تک تکِ این روزها ،عمرِ منه که همینطور دارم با انتظار کشیدن و نگرانی بی‌ مورد تلفش می‌کنم..کلا این که عادت کردیم با غصهٔ گذشته را خوردن و نگران آینده بودن هر روزمان را سپری کنیم و از در لحظه زندگی‌ کردن غافلیم اصلا خوب نیست... و اگه بخوایم دائم با فکر کردن به زمان گذشته یا آینده روزها مونو سپری کنیم یه روز به خودمون میایم و میبینیم چند دهه از عمرمون گذشته و ما هیچ وقت از زمان حالمون لذت نبردیم و از کسانی‌ که دوسشون داشتیم و کنارمون بودن و خیلی‌ از کارهایی که در آن موقع میتوانستیم انجام بدیم غافل بودیم... درسته که انسان باید آینده نگر باشه و هدف داشته باشه و برای رسیدن بهش تلاش کنه ولی‌ نه اینکه دیگه همه زندگیمون باشه اینکه نگرانش باشیم و هرروزمون را با نگرانی بگذرونیم همین که ما وقت میذاریم میریم کلاس‌های مختلف بنا بر نیازمون همین نشون میده که ما هدفمون برامون مهمه و داریم براش تلاش می‌کنیم و دیگه باقیش را باید بسپاریم دست خدا.من که تصمیم گرفتم که دیگه سعی‌ کنم در زمان حال زندگی‌ کنم و از زندگیم تا جایی که می‌تونم لذت ببرم و هدفم را دنبال کنم ..فکر کنم اینجوری سپری کردن روزهای انتظار یا بهتره بگیم روزهای زندگیمون شیرین‌تر می‌شه.CoolShy
2013AS63xx*کارنت:March *مصاحبه: 23اپريلYerevan*كلير 14 JUN*دريافت ويزا 26 JUN




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان