کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
انتظار برای مصاحبه برندگان لاتاری ۲۰۱۳
بخش هایی از نامه فروغ به فریدون:
مگر من اینجا چه شدم که تو میخواهی بشوی؟ دو سال است به آلمانی شعر میگوئی و برای خودت آدمی شده ای. من 10 سال است که شعر میگویم و هنوز وقتی احتیاج به 50 تومان دارم باید سر خودم را بگیرم و از بدبختی گریه کنم.
وقتی میخواهم یک کتاب چاپ کنم ناشرها بزور دست توی جیبشان میکنند و هزار تومان حق التالیف میدهند و آن کتاب را هم با هزار غرولند چاپ میکنند، و تازه وقتی کتابت چاپ شد با تیراژ حداکثر 2هزار، سالها توی ویترین مغازه ها میماند تا 50 جلدش بفروش برود و بعد چهارتا آدم احمق بی سواد و بی شعور توی چهارتا مجله مبتذل که سرتاپایش صحبت از لنگ و پاچه و خورشت قرمه سبزی و جنایت های مخوف است بر میدارند و بعنوان انتقاد هنری!! ترا مسخره میکنند. همین.
چرا میخواهی بیایی ومیان یک عده احمق شهرت پیدا کنی؟ این برای تو چه ارزشی دارد؟

اینها هیچ هستند، هیچ هستند. آنهایی که امروز صد دفعه عکس تو را توی مجلاتشان چاپ می کنند و به زور به خورد آن بقیه می دهند و فردا هیچ کاری ندارند غیر از آنکه هرجا می نشینند از تو بد بگویند و هرجا می نویسند از تو بد بنویسند.
تو از سادگیت و از احساسات پاک و بچه گانه ات زندگی می کنی و این ها با مسخره کردن همین احساسات تو نان خواهند خورد. من به این عادت کرده ام و این دلقک ها را خوب می شناسم تو هم بیا تا آنها را بهتر بشناسی.بهرجهت اولین کسی که در فامیل ما می میرد من هستم و بعد از من نوبت تو است. من این را می دانم.
2013AS6xxx /٢ نفر مادر و پدرم
کنسولگری: تغيير از آنكارا به ايروان March10 تاييد دريافت March1
كلييرنس ٤٣ روز
سفرنامه
(2012-08-07 ساعت 03:28)afs نوشته:  
(2012-08-07 ساعت 02:24)Saeedv13 نوشته:  {پست موقت}
(2012-08-07 ساعت 02:14)afs نوشته:  ...وای که کلی حرف دارم، ولی ...
خوب یه پست موقت بذار حرفاتو بزن باباجان. اینجوری تو دلت میریزی کار دست خودت میدی هاTongue. ساعت دو و بیست دقیقه است. همه ی مسئولین امر خوابنBig Grin. مجلس بی ریاست. تا بیان بفهمن و تاپیک قفل شه پستتو پاک می کنی. قفل هم کردن میدونی که عمو سعید دست به معذرت خواهیش حرف نداره. به قول آبجی عسلی جزو مرامم شدهBig GrinBig Grin. یه معذرت خواهی به جات می کنم قفلش باز میشه دوبارهWink. حالا زودتر بگو تا خوابمون نبرده...

سعید جان یه چیزی می گی
باور نمی کنی هزار و یک درد و مرض گرفتم که همش هم در ناحیه شکم جمع شده و آقایون اطبا هم فقط می گند عصبیه، عصبی است جانم، عصبیس.
آخه ایراد هم اینه که تا حرف بزنی رگ های گردن باد می کنه از بچه ای که توی مهدکودک تحت مدیریت هیئت مذهبی موخش رو دستکاری می کنند تا به اصطلاح تحصیل کرده هایی که فارسی وان دیدنشون لحظه ای هم دیر نمی شه اما نمی گذارند دختر درس خوندشون بیرون کار کنه.
روزهای جمعه، صبح یک برنامه ای شبکه تلویزیونی اصفهان پخش می کرد به اسم زنده رود. برای خودش طرفدارهایی داشت، از هنرپیشه ها و این جور آدم ها دعوت می کرد توی برنامه. توی یکی از برنامه ها دختر کوچیکه این هنر پیشه رو که رفتارش اصلا با اسمش سازشی نداره و فامیلش شریفیه با یدونه نــــــیا پشتش، آورده بودن. مجری ازش پرسید آیا عرق ملی داری، دختره هم صاف وسط برنامه زنده گفت، من به خودم که نگاه می کنم هیچ عرق ملی نمی بینم و همچین حسی ندارم.
خنده داره تا ته برنامه کار مجری شده بود ماست مالی کردن این گاف و از هفته بعد هم در برنامه رو گل گرفتن. هیچ وقت نگفتن چرا اما خوب دیگه برنامه ای که یکی بیاد توش بگه عرق ملی ندارم معلومه تکلیفش چیه. یعنی اصولا مگه می شه کسی عرق ملی نداشته باشه؟ شاید دشمنان ما به کشورهاشون عَرَق ملی داشته باشند اما امت ما از وقتی بندنافشون هنوز متصله تا ابد یه چیزهایی دارند که بقیه ندارند. مگه می شه لوگوی پپسی تو ماه نباشه؟! مگه لباس فاخر پادشاه رو نمی بینید؟! حالا هی بگو لخته.

خلاصه کلام اینکه من هیچ جوری نمی تونم در خودم ببینم به ملیتی که رسانه ملیش، صحنه دست دادن قهرمان ملیش با خانمی که داره ازش تقدیر می کنه رو سانسور می کنه ببالم! حالا جالبیش اینه که پارسال همین موقع دقیقا و دقیقا من توی همین اکسل که این مسابقات کشتی داره برگزار می شه نماینده کشورم! بودم و قاعدتا می دونم باید چقدر افتخار آمیز باشه. اما افسوس که اساسا ما توی یک تیکه خاک روی کره زمین زندگی می کنیم که داره به گل و بلبل ترین شکل ممکن اداره می شه اسمش رو هم گذاشتیم مهد علم و هنر. خاصیت گل و بلبل هم که می دونید چیه، فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش، گل در اندیشه که چون عشوه ای آن چنانی کند در کارش.

راستش بعید می دونم دلم برای هیچ چیز اینجا تنگ بشه. فقط شاید غصه روزهای از دست رفته زندگیم رو توی این بل بشو بازار بخورم و جالب و احمقانه اینکه اگر توی لاتاری به قول کارما «انتخاب» نمی شدم شاید به فرو رفتن توی این باتلاق ادامه می دادم و همچنان به دست آوردهای عظیم هسته ای که توی زیرزمین خونمون خلق کرده بودم افتخار می کردم.

چیزی که این جا برام مهمه فقط یک خونواده 4 نفریه که ترجیح می دم به جای دلتنگ شدن یک راهی پیدا کنم برای نجاتشون که هر روز به خاطر زندگی کردن لابه لای دود و پارازیت و بگیر و بالاببر و صفیش کن و آزادش کن و کارتیش کن و اخبار عجیب، لحظه به لحظه از زندگیشون کم نشه و جایی زندگی کنند که احساس مفید بودن و مورد احترام بودن رو تجربه کنند.

والا Wink
افشین جان من از اولش حس میکردم باهات یه شباهت هایی دارم.
بد جوری باهات موافقم.
به چی ببالیم. تاریخ که گذشته آره ما باستانی هستیم اما چی به ارث بردیم؟ عدالت انوشیروان یا عقل کوروش یا مرام رستم یا مردونگی سهراب؟ چی؟ چی؟ ببخشید ما ایرانی ها چی هستیم. وقتی توی صف ماشینها جلوی دیگران می پیچیم تا زودتر برسیم خونه.هممون سر هم کلاه می زاریم. از کارمون تو محل کار دولتی می زنیم. اینا نتیجه چیه؟ نارضایتی از شرایط موجود. اما من با تجربه چند ماه زندگی کردن خارج از کشور بهتون می گم:چرا به این فکر نمی کنید با رفتنتو می تونید برای مادر،پدر ،خواهر، برادر و بچه هاشون هم یه زندگی بهتری فراهم کنید.یه شروع و بدعتی باشه برای خاندانتون.
اون دوستامون که عاشق جاده چالوسن می دونید تو یکسال گذشته چندتا جسد تو این جاده پیدا کردن که زن و مرد یا پسر دختر با هم رفتن لذت ببرن؟
اونجا هم داره خیابونای قشنگ و با امنیت تر.نمی گم اونجا مدینه فاضله است اما...
این نظرات شخصی من که می خوام بچه ام اینجا بزرگ نشه.جایی بزرگ شه که حقوق زن و مرد مساویه.نه اینکه طبق قانون جدید مرد می تونه زنش رو طلاق بده و هر وقت پول داشت مهریه رو بده آخه دیگه عندالمطالبه نیست عندالاستطاعه شده...
سفرنامه بعد از قبولی لاتاری

راهنمای اقدام برای سیتیزن شدن

تاریخ ورود و اخذ گرین کارت : June 2013
تاریخ اقدام برای سیتیزن شیپی: نوروز 97 (March 20)
تاریخ مصاحبه: 9 November
تاریخ سیتیزن شیپی:  November 15th Big Grin
تشکر کنندگان: barmak ، ensan ، امیر مهاجر ، afs ، zina s ، rira1982 ، el333 ، Kate.S ، Saeedv13 ، Szsanazsz ، sayeh_m
(2012-08-07 ساعت 09:56)bayat_r نوشته:  
(2012-08-07 ساعت 03:28)afs نوشته:  سعید جان یه چیزی می گی
باور نمی کنی هزار و یک درد و مرض گرفتم که همش هم در ناحیه شکم جمع شده و آقایون اطبا هم فقط می گند عصبیه، عصبی است جانم، عصبیس.
آخه ایراد هم اینه که تا حرف بزنی رگ های گردن باد می کنه از بچه ای که توی مهدکودک تحت مدیریت هیئت مذهبی موخش رو دستکاری می کنند تا به اصطلاح تحصیل کرده هایی که فارسی وان دیدنشون لحظه ای هم دیر نمی شه اما نمی گذارند دختر درس خوندشون بیرون کار کنه.
روزهای جمعه، صبح یک برنامه ای شبکه تلویزیونی اصفهان پخش می کرد به اسم زنده رود. برای خودش طرفدارهایی داشت، از هنرپیشه ها و این جور آدم ها دعوت می کرد توی برنامه. توی یکی از برنامه ها دختر کوچیکه این هنر پیشه رو که رفتارش اصلا با اسمش سازشی نداره و فامیلش شریفیه با یدونه نــــــیا پشتش، آورده بودن. مجری ازش پرسید آیا عرق ملی داری، دختره هم صاف وسط برنامه زنده گفت، من به خودم که نگاه می کنم هیچ عرق ملی نمی بینم و همچین حسی ندارم.
خنده داره تا ته برنامه کار مجری شده بود ماست مالی کردن این گاف و از هفته بعد هم در برنامه رو گل گرفتن. هیچ وقت نگفتن چرا اما خوب دیگه برنامه ای که یکی بیاد توش بگه عرق ملی ندارم معلومه تکلیفش چیه. یعنی اصولا مگه می شه کسی عرق ملی نداشته باشه؟ شاید دشمنان ما به کشورهاشون عَرَق ملی داشته باشند اما امت ما از وقتی بندنافشون هنوز متصله تا ابد یه چیزهایی دارند که بقیه ندارند. مگه می شه لوگوی پپسی تو ماه نباشه؟! مگه لباس فاخر پادشاه رو نمی بینید؟! حالا هی بگو لخته.

خلاصه کلام اینکه من هیچ جوری نمی تونم در خودم ببینم به ملیتی که رسانه ملیش، صحنه دست دادن قهرمان ملیش با خانمی که داره ازش تقدیر می کنه رو سانسور می کنه ببالم! حالا جالبیش اینه که پارسال همین موقع دقیقا و دقیقا من توی همین اکسل که این مسابقات کشتی داره برگزار می شه نماینده کشورم! بودم و قاعدتا می دونم باید چقدر افتخار آمیز باشه. اما افسوس که اساسا ما توی یک تیکه خاک روی کره زمین زندگی می کنیم که داره به گل و بلبل ترین شکل ممکن اداره می شه اسمش رو هم گذاشتیم مهد علم و هنر. خاصیت گل و بلبل هم که می دونید چیه، فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش، گل در اندیشه که چون عشوه ای آن چنانی کند در کارش.

راستش بعید می دونم دلم برای هیچ چیز اینجا تنگ بشه. فقط شاید غصه روزهای از دست رفته زندگیم رو توی این بل بشو بازار بخورم و جالب و احمقانه اینکه اگر توی لاتاری به قول کارما «انتخاب» نمی شدم شاید به فرو رفتن توی این باتلاق ادامه می دادم و همچنان به دست آوردهای عظیم هسته ای که توی زیرزمین خونمون خلق کرده بودم افتخار می کردم.

چیزی که این جا برام مهمه فقط یک خونواده 4 نفریه که ترجیح می دم به جای دلتنگ شدن یک راهی پیدا کنم برای نجاتشون که هر روز به خاطر زندگی کردن لابه لای دود و پارازیت و بگیر و بالاببر و صفیش کن و آزادش کن و کارتیش کن و اخبار عجیب، لحظه به لحظه از زندگیشون کم نشه و جایی زندگی کنند که احساس مفید بودن و مورد احترام بودن رو تجربه کنند.

والا Wink
افشین جان من از اولش حس میکردم باهات یه شباهت هایی دارم.
بد جوری باهات موافقم.
به چی ببالیم. تاریخ که گذشته آره ما باستانی هستیم اما چی به ارث بردیم؟ عدالت انوشیروان یا عقل کوروش یا مرام رستم یا مردونگی سهراب؟ چی؟ چی؟ ببخشید ما ایرانی ها چی هستیم. وقتی توی صف ماشینها جلوی دیگران می پیچیم تا زودتر برسیم خونه.هممون سر هم کلاه می زاریم. از کارمون تو محل کار دولتی می زنیم. اینا نتیجه چیه؟ نارضایتی از شرایط موجود. اما من با تجربه چند ماه زندگی کردن خارج از کشور بهتون می گم:چرا به این فکر نمی کنید با رفتنتو می تونید برای مادر،پدر ،خواهر، برادر و بچه هاشون هم یه زندگی بهتری فراهم کنید.یه شروع و بدعتی باشه برای خاندانتون.
اون دوستامون که عاشق جاده چالوسن می دونید تو یکسال گذشته چندتا جسد تو این جاده پیدا کردن که زن و مرد یا پسر دختر با هم رفتن لذت ببرن؟
اونجا هم داره خیابونای قشنگ و با امنیت تر.نمی گم اونجا مدینه فاضله است اما...
این نظرات شخصی من که می خوام بچه ام اینجا بزرگ نشه.جایی بزرگ شه که حقوق زن و مرد مساویه.نه اینکه طبق قانون جدید مرد می تونه زنش رو طلاق بده و هر وقت پول داشت مهریه رو بده آخه دیگه عندالمطالبه نیست عندالاستطاعه شده...

عقیده بنده اینه که عرق ملی و وطن پرستی و "افتخار کردن" به تاریخ مملکت، یک سری تعصبات بی ارزشه که گریبانگیر اکثریت شده. وقتی ما از خاک وطن حرف میزینم؟ منظورمون چیه واقعا؟ اگر منظور حفط مالکیت این خاک و جلوگیری از تعدی بیگانگان باشه که خب وظیفه هر انسانیه که از تمامیت ارضی کشورش دفاع کنه. ولی اگر این وظیفه در برابر خاک وطن تبدیل بشه به بوسیدن و بوییدن این خاک و پرستش اون، وای به حال و روز ما و فرزندانمون.
اگر در ایران هم مثل خیلی از کشورهای دیگه، پر از خارجی بود و افراد زیادی رو با ملیتها و فرهنگها و (خاک و وطن‌های) مختلفشون پذیرا بودیم. اینجا زندگی میکردند، کار میکردند و درس میخوندند. اونوقت میفهمیدیم تو این دنیای بزرگ، آدمهای دیگری هم هستند که اگر همه بخوان چنین تعصب رقت انگیزی داشته باشند، دیگه جایی برای همزیستی و معنایی برای دهکده جهانی باقی نمیمونه. پشت بندش میشه اینکه از صبح تا شب به عرب‌ها پسوند "موش خور" و "ملخ خور" و مارمولک خور" بچسبونیم. یا به چینی‌ها و کره‌ای‌ها بگیم "سوسک خور" یا به ژاپنی ها بگیم وحشی و خونخوار و به آمریکاییها بگیم نژاد برتر. افتخارمون بشه تنفر هرچه بیشتر از نژاد عرب و راه‌اندازی انواع و اقسام پتیشن‌ها برای کل انداختن با عرب‌ها و گوگل و ... کاری که وظیفه ما نیست. کاری که اگر متولیان قدرت جذبه و جایگاه مستحکم جهانی داشتند، کسی جرأت جیک زدن و خطا کردن نداشت که ما نخوایم گندی رو که از جانب خودمونه با پتیشن و رأی دادن و شلوغ کاری درستش کنیم. همینه. نتیجه این تعصبات بهتر از این نمیشه.
ایشالا وقتی هممون رفتیم آمریکا و یک سیاهپوست آفریقایی، یک عرب، یک هندی، یک افغانی و آدمهایی با ملیتهای مختلف رو از نزدیک دیدیم، هر روز بهشون دست دادیم و خوش و بش کردیم. باهاشون رفیق شدیم و به رستوران رفتیم و زیر یه سقف کار کردیم. وقتی هرجایی که رفتیم و هر کاری که کردیم دیدیم همه باهم برابرند، یاد میگیریم به ملیت دیگران و به خاک وطنشون احترام بگذاریم. تازه سکه مون میفته که ای بابا، یه عمر، دنیا ندیده، تو اون قفسی که زندگی کردیم و بزرگ شدیم و پیر شدیم، چه افکار پوسیده‌ای داشتیم. چقدر دنیامون کوچیک بوده! چقدر از اون موقع خودمون خجالت میکشیم.
دیدم حرف از درد و دل شد، منم حرفم رو گفتم. یکبار اشاره‌ای کردم و مورد حمله یک بچه کم سن و سال قرار گرفتم. اون بچه هم بزرگ میشه. من هم چنین دورانی رو گذروندم. اگر همه این حرفها رو زدم. دلیلش اینه که یک روزی من هم کم و بیش همین عقاید خجالت آور رو داشتم. و خودمو از بقیه جدا نمیدونم.
(2012-08-07 ساعت 12:25)javid737 نوشته:  سلام دوستان
می خواستم بدونم گرین کارت چه مزیت هایی برای دارنده اون خواهد داشت ؟
ممنون میشم هرچقدر کامل تر بهم جواب بدید
مرسی
- اجازه اقامت دائم در آمریکا
- اجازه کار در آمریکا
- اجازه تحصیل در آمریکا در هر زمان و هر مدت که بخواهید، (بدون نیاز به ویزای تحصیلی) و با هزینه کمتر نسبت به دانشجویان خارجی و امکان استفاده از وامها و تسهیلات تحصیلی.
- امکان دریافت ویزای خیلی از کشورهایی که به خواب هم نمیدیدید، عین آب خوردن (با وجود پاسپورت ایرانی)
- بعد از 5 سال، میتونید برای سیتیزن شدن درخواست بدید که پاس آمریکایی بهتون میدن و میتونید رأی بدید، به خیلی از کشورها بدون ویزا سفر کنید و هر مدت که بخواهید خارج از آمریکا بمونید و نگران باطل شدن گرین کارتتون هم نباشید.
بقیه دوستان مزایای دیگری میدونند اضافه کنند.
(2012-08-07 ساعت 11:41)امیر مهاجر نوشته:  
(2012-08-07 ساعت 09:56)bayat_r نوشته:  
(2012-08-07 ساعت 03:28)afs نوشته:  سعید جان یه چیزی می گی
باور نمی کنی هزار و یک درد و مرض گرفتم که همش هم در ناحیه شکم جمع شده و آقایون اطبا هم فقط می گند عصبیه، عصبی است جانم، عصبیس.
آخه ایراد هم اینه که تا حرف بزنی رگ های گردن باد می کنه از بچه ای که توی مهدکودک تحت مدیریت هیئت مذهبی موخش رو دستکاری می کنند تا به اصطلاح تحصیل کرده هایی که فارسی وان دیدنشون لحظه ای هم دیر نمی شه اما نمی گذارند دختر درس خوندشون بیرون کار کنه.
روزهای جمعه، صبح یک برنامه ای شبکه تلویزیونی اصفهان پخش می کرد به اسم زنده رود. برای خودش طرفدارهایی داشت، از هنرپیشه ها و این جور آدم ها دعوت می کرد توی برنامه. توی یکی از برنامه ها دختر کوچیکه این هنر پیشه رو که رفتارش اصلا با اسمش سازشی نداره و فامیلش شریفیه با یدونه نــــــیا پشتش، آورده بودن. مجری ازش پرسید آیا عرق ملی داری، دختره هم صاف وسط برنامه زنده گفت، من به خودم که نگاه می کنم هیچ عرق ملی نمی بینم و همچین حسی ندارم.
خنده داره تا ته برنامه کار مجری شده بود ماست مالی کردن این گاف و از هفته بعد هم در برنامه رو گل گرفتن. هیچ وقت نگفتن چرا اما خوب دیگه برنامه ای که یکی بیاد توش بگه عرق ملی ندارم معلومه تکلیفش چیه. یعنی اصولا مگه می شه کسی عرق ملی نداشته باشه؟ شاید دشمنان ما به کشورهاشون عَرَق ملی داشته باشند اما امت ما از وقتی بندنافشون هنوز متصله تا ابد یه چیزهایی دارند که بقیه ندارند. مگه می شه لوگوی پپسی تو ماه نباشه؟! مگه لباس فاخر پادشاه رو نمی بینید؟! حالا هی بگو لخته.

خلاصه کلام اینکه من هیچ جوری نمی تونم در خودم ببینم به ملیتی که رسانه ملیش، صحنه دست دادن قهرمان ملیش با خانمی که داره ازش تقدیر می کنه رو سانسور می کنه ببالم! حالا جالبیش اینه که پارسال همین موقع دقیقا و دقیقا من توی همین اکسل که این مسابقات کشتی داره برگزار می شه نماینده کشورم! بودم و قاعدتا می دونم باید چقدر افتخار آمیز باشه. اما افسوس که اساسا ما توی یک تیکه خاک روی کره زمین زندگی می کنیم که داره به گل و بلبل ترین شکل ممکن اداره می شه اسمش رو هم گذاشتیم مهد علم و هنر. خاصیت گل و بلبل هم که می دونید چیه، فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش، گل در اندیشه که چون عشوه ای آن چنانی کند در کارش.

راستش بعید می دونم دلم برای هیچ چیز اینجا تنگ بشه. فقط شاید غصه روزهای از دست رفته زندگیم رو توی این بل بشو بازار بخورم و جالب و احمقانه اینکه اگر توی لاتاری به قول کارما «انتخاب» نمی شدم شاید به فرو رفتن توی این باتلاق ادامه می دادم و همچنان به دست آوردهای عظیم هسته ای که توی زیرزمین خونمون خلق کرده بودم افتخار می کردم.

چیزی که این جا برام مهمه فقط یک خونواده 4 نفریه که ترجیح می دم به جای دلتنگ شدن یک راهی پیدا کنم برای نجاتشون که هر روز به خاطر زندگی کردن لابه لای دود و پارازیت و بگیر و بالاببر و صفیش کن و آزادش کن و کارتیش کن و اخبار عجیب، لحظه به لحظه از زندگیشون کم نشه و جایی زندگی کنند که احساس مفید بودن و مورد احترام بودن رو تجربه کنند.

والا Wink
افشین جان من از اولش حس میکردم باهات یه شباهت هایی دارم.
بد جوری باهات موافقم.
به چی ببالیم. تاریخ که گذشته آره ما باستانی هستیم اما چی به ارث بردیم؟ عدالت انوشیروان یا عقل کوروش یا مرام رستم یا مردونگی سهراب؟ چی؟ چی؟ ببخشید ما ایرانی ها چی هستیم. وقتی توی صف ماشینها جلوی دیگران می پیچیم تا زودتر برسیم خونه.هممون سر هم کلاه می زاریم. از کارمون تو محل کار دولتی می زنیم. اینا نتیجه چیه؟ نارضایتی از شرایط موجود. اما من با تجربه چند ماه زندگی کردن خارج از کشور بهتون می گم:چرا به این فکر نمی کنید با رفتنتو می تونید برای مادر،پدر ،خواهر، برادر و بچه هاشون هم یه زندگی بهتری فراهم کنید.یه شروع و بدعتی باشه برای خاندانتون.
اون دوستامون که عاشق جاده چالوسن می دونید تو یکسال گذشته چندتا جسد تو این جاده پیدا کردن که زن و مرد یا پسر دختر با هم رفتن لذت ببرن؟
اونجا هم داره خیابونای قشنگ و با امنیت تر.نمی گم اونجا مدینه فاضله است اما...
این نظرات شخصی من که می خوام بچه ام اینجا بزرگ نشه.جایی بزرگ شه که حقوق زن و مرد مساویه.نه اینکه طبق قانون جدید مرد می تونه زنش رو طلاق بده و هر وقت پول داشت مهریه رو بده آخه دیگه عندالمطالبه نیست عندالاستطاعه شده...

عقیده بنده اینه که عرق ملی و وطن پرستی و "افتخار کردن" به تاریخ مملکت، یک سری تعصبات بی ارزشه که گریبانگیر اکثریت شده. وقتی ما از خاک وطن حرف میزینم؟ منظورمون چیه واقعا؟ اگر منظور حفط مالکیت این خاک و جلوگیری از تعدی بیگانگان باشه که خب وظیفه هر انسانیه که از تمامیت ارضی کشورش دفاع کنه. ولی اگر این وظیفه در برابر خاک وطن تبدیل بشه به بوسیدن و بوییدن این خاک و پرستش اون، وای به حال و روز ما و فرزندانمون.
اگر در ایران هم مثل خیلی از کشورهای دیگه، پر از خارجی بود و افراد زیادی رو با ملیتها و فرهنگها و (خاک و وطن‌های) مختلفشون پذیرا بودیم. اینجا زندگی میکردند، کار میکردند و درس میخوندند. اونوقت میفهمیدیم تو این دنیای بزرگ، آدمهای دیگری هم هستند که اگر همه بخوان چنین تعصب رقت انگیزی داشته باشند، دیگه جایی برای همزیستی و معنایی برای دهکده جهانی باقی نمیمونه. پشت بندش میشه اینکه از صبح تا شب به عرب‌ها پسوند "موش خور" و "ملخ خور" و مارمولک خور" بچسبونیم. یا به چینی‌ها و کره‌ای‌ها بگیم "سوسک خور" یا به ژاپنی ها بگیم وحشی و خونخوار و به آمریکاییها بگیم نژاد برتر. افتخارمون بشه تنفر هرچه بیشتر از نژاد عرب و راه‌اندازی انواع و اقسام پتیشن‌ها برای کل انداختن با عرب‌ها و گوگل و ... کاری که وظیفه ما نیست. کاری که اگر متولیان قدرت جذبه و جایگاه مستحکم جهانی داشتند، کسی جرأت جیک زدن و خطا کردن نداشت که ما نخوایم گندی رو که از جانب خودمونه با پتیشن و رأی دادن و شلوغ کاری درستش کنیم. همینه. نتیجه این تعصبات بهتر از این نمیشه.
ایشالا وقتی هممون رفتیم آمریکا و یک سیاهپوست آفریقایی، یک عرب، یک هندی، یک افغانی و آدمهایی با ملیتهای مختلف رو از نزدیک دیدیم، هر روز بهشون دست دادیم و خوش و بش کردیم. باهاشون رفیق شدیم و به رستوران رفتیم و زیر یه سقف کار کردیم. وقتی هرجایی که رفتیم و هر کاری که کردیم دیدیم همه باهم برابرند، یاد میگیریم به ملیت دیگران و به خاک وطنشون احترام بگذاریم. تازه سکه مون میفته که ای بابا، یه عمر، دنیا ندیده، تو اون قفسی که زندگی کردیم و بزرگ شدیم و پیر شدیم، چه افکار پوسیده‌ای داشتیم. چقدر دنیامون کوچیک بوده! چقدر از اون موقع خودمون خجالت میکشیم.
دیدم حرف از درد و دل شد، منم حرفم رو گفتم. یکبار اشاره‌ای کردم و مورد حمله یک بچه کم سن و سال قرار گرفتم. اون بچه هم بزرگ میشه. من هم چنین دورانی رو گذروندم. اگر همه این حرفها رو زدم. دلیلش اینه که یک روزی من هم کم و بیش همین عقاید خجالت آور رو داشتم. و خودمو از بقیه جدا نمیدونم.

امیر جان با نظرت موافقم. این احساس وطن دوستی‌ اگه در حد علاقهٔ آدم به زادگاهش و دلبستگی ای که به اون پیدا کرده باشه خیلی‌ خوبه اما اگه رنگ و بوی نژاد پرستی‌ بگیره واقعا زنندس...

متاسفانه این طرز فکر اینقدر بطور سازمان یافته بین اکثر ایرانیها پخش شده که به این زودیها نمی‌شه عوضش کرد.

اینکه میگم سازمان یافته نه که بخوام چیز عجیب و غریب بگم، شما خودتون برنامه های‌ صدا و سیما و خیلی‌ از رسانه‌های حکومتی رو می‌بینید و قضاوت می‌کنید، آیا اینا باعث به وجود اومدن توهم خود برتر بینی‌ نمی‌شه؟! چندین ساله که یکسری از جملات بی‌ ماخذ رو اینقدر بهمون گفتن که یواش یواش خیلیها باورشون شده! چند تا مثال سادش : ۱. ایرانیها باهوشترین آدمای‌ دنیان! ۲. سرعت پیشرفت علم توی ایران خیلی‌ بالاتر از متوسط جهانی! ۳. سطح فوتبال ما خیلی‌ بالاتر از سطح آسیاس! ۴. ...

اینا جملاتیه که ما هر روز و هر روز می‌شنویم و ممکنه خیلی خوشمون بیاد، اما واقعا اینجوریه؟! کسی‌ به فکر عواقب این حرفا هم هست؟!

آیا این برخوردی که ما با پناهندگان افغان انجام میدیم کسی‌ با حیوان خونگیش می‌کنه؟! نه امکان زندگی‌، نه حق تحصیل، نه بیمه، نه تسهیلات درمانی، نه هیچی‌ و هیچی‌ ! بد میگیم چرا جرم انجام میدن!!

آیا این حرفایی‌ که ما در مورد عربها می‌زنیم معنیش "نژاد پرستی حاد" نیست؟!

بهار حال دلتنگی‌ واسه جای که آدم بهش وابستگی داره بد نیست ولی‌ خوب با چشم باز باشه...

ببخشید که منبر رفتم Wink
کیس:2013AS3xxx ، مصاحبه:ایروان ، یکضربWink , سفرنامه ارمنستان
تشکر کنندگان: zina s ، امیر مهاجر ، afs ، sweety.alireza ، Kate.S ، ASALI ، barmak ، Szsanazsz ، sayeh_m ، m@ry@m75 ، sumya ، Hedieh20
(2012-08-07 ساعت 12:25)javid737 نوشته:  سلام دوستان
می خواستم بدونم گرین کارت چه مزیت هایی برای دارنده اون خواهد داشت ؟
ممنون میشم هرچقدر کامل تر بهم جواب بدید
مرسی

من یه مقداری از اطلاعات رو ترجمه می‌کنم. متن انگلیسیش رو میتونید از لینک پایینه این پست ببینید. امیدوارم که به همون کاملی که دوست داری باشه ؛-)

۱) خود کارت پلاستیکی اعتبارش ۱۰ ساله که باید تمدید بشه. منتها خود گرین کارت تا ابد أعتبار داره. شما هروقت دوست داشتید میتونید وارد خاک آمریکا بشوید بدون اینکه هردفعه درخواست ویزا بکنید. البته نگاه داشتن گرین کارت یک سری شرایط داره مثلا در سال یه مدتی‌ رو حتما باید در آمریکا حضور داشته باشید.

۲) حق اینرو پیدا می‌کنید که از کمک هزینه‌های تحصیلی دولت آمریکا برای ادامه تحصیل استفاده کنید. [نظر خودم] ممکن که اگه اسپانسر داشته باشید این قابلیت رو نداشته باشید دیگه. چون طبقه فرم I-۱۳۴ شما از دولت نباید درخواست کمک برای تامین نیازهای اوولیتون بکنید. اگه این اتفاق بیفته دولت بشما کمک می‌کنه منتها با سپنسرتون حساب می‌کنه ؛-) البته اینرو میدونم که این قضیه در رابطه با تامین نیازهای اولیه هست. ولی‌ شاید برای کمک هزینهٔ تحصیلی‌ هم صدق کنه. حالا خودتون زحمت تحقیق اینو بکشید اگه براتون مهمه.

۳) دارنده گرین کارت هزینهٔ تحصیلی کمتری رو برای تحصیل در دانشگاه‌های آمریکا میپردازد. در اکثر مواقع این هزینه ۱/۳ یا ۱/۴ هزینه ایست که دانشجوی بین‌ مللیه بدون گرین کارت پرداخت می‌کنه. [نظر شخصی‌] البته بعضی‌ از دانشگاه‌ها هم هستند که هزینشون برای همه یکسان مثلا دانشگاه Harvard در MA. به این طریق کلی‌ پول پس‌انداز می‌کنید در حقیقت.

۴) اجازه کار در هر شرکتی که در آمریکا باشه، حالا هرجای آمریکا که هست. البته بعضی‌ از شرکت‌ها هستن که فقط شهروند آمریکایی‌ استخدام می‌کنن یعنی‌ کسانی‌ که پاسپورتِ آمریکا رو دارن.

۵) بعضی‌ از کارها نیاز به police clearance دارن که فقط کسانی‌ که گرین کارت یا پاسپورت آمریکا رو دارن می‌تونن بگیرن. این به شما گزینه‌های بیشتری در پیدا کردن کار میده.

۶) اجازه ثبت و راه اندازی شرکت در آمریکا

۷) دارندگان گرین کارت بعد از باز نشستگی شامل مزیت‌های Social Security میشن . بازنشستگی یعنی‌ اینکه ۱۰ سال کار کرده باشید (دقیقا ۴۰ فصل).

۸) میتونید برای همسر و فرزند زیر ۲۱ سالتون ویزای اقامت دائم بگیرید

۹) اگر برای همسر و فرزندانتون از طریقه گرین کارت خودتون ویزای اقامت بگیرید، حتا اگه شما به هر دلیلی‌ گرین کارتتون رو از دست بدید، هیچ تاثیری برای بقیهٔ‌ افراد خانواده نداره. [نظر شخصی‌] این خیلی‌ مزیت مهممی چون خیلی‌ از کشورها اینطور نیستن.

۱۰) اگر در آینده هر گونه تغییری در سازمان و قوانین مهاجرتی آمریکا پیش بیاد، هیچ تاثیری در اقامت و ویزای شما نخواهد داشت و شما از هر گونه تغیراتی‌ مصون خواهید ماند.

۱۱) از شرّ یک سری از قوانین دستو پاگیر صادرات راحت میشید ؛-) خیلی‌ خودمونی ترجمه کردم این یکیرو.

۱۲) اکثر حقوق شهروندان آمریکایی‌ رو خواهید داشت به غیر از حق رأی که مختص شهروندان آمریکایی‌ می‌باشد. [نظر شخصی‌] البته وقتی‌ پاسپورت گرفتید دیگه شما هم شهروندید و دیگه این محدودیت‌ها رو نخواهید داشت.

۱۳) اگه دوست داشتید میتونید اقدام کنید برای دریافت پاسپورت آمریکایی‌ بعد از چند وقت. نظر شخصی‌ یک سری شرایط داره البته، تا اونجایی که من میدونم تو ۵ سال باید ۳ سالش رو تو آمریکا واقعا زندگی‌ کرده باشید و علیات‌هاتون رو سر موقع پرداخت کرده باشید. البته این بایدی نیست، میتونید برای همیشه فقط گرین کارت داشته باشید.

۱۴) شاید یکم شرایط دریافت وام برای خرید خونه سهل تر باشه تا کسی‌ که گرین کارت نداره. اکثر بانک‌ها یا گرین کارت میخوان یا ویزاهای طولانی‌ مدت که شمارو واجد شرایط بدونن.

۱۵) بعضی‌ از ایالت‌ها از شما گرین کارت میخوان در خیلی‌ از مواردی که نیاز به یک مجوز حرفه خاصی‌ رو لازم داشته باشید مثل جوایز بنگاه املاک.

۱۶) بسیاری از شرکت‌های بیمه‌ برای صادر کردن بیمه عمر یا درمانی نیاز به گرین کارت شما دارن.

۱۷) دارنده گرین کارت میتون به صورت دائم در هر کدام از ۵۰ ایالت آمریکا زندگی‌ کنه.

۱۸) میتونید قانوناً صاحب خونه و ماشین باشید.

لینک وبسایت: /http://www.immihelp.com/greencard/benefits-of-permanent-resident-card.html
قیمت دلار بازار آزاد(باورنکردنیه!!!!Sad ....تا سال 1400 یعنی چقدر میخوادددددددد بشه؟؟SadSad )

سال تومان
1357 10
1358 14
1359 20
1360 27
1361 35
1362 45
1363 58
1364 61
1365 74
1366 99
1367 96
1368 120
1369 141
1370 142
1371 149
1372 180
1373 263
1374 403
1375 444
1376 478
1377 646
1378 863
1379 813
1380 792
1381 799
1382 832
1383 874
1384 904
1385 922
1386 935
1387 966
1388 1000
1389 1100
1390 1980
1391 2100

2013AS63xx*کارنت:March *مصاحبه: 23اپريلYerevan*كلير 14 JUN*دريافت ويزا 26 JUN
(2012-08-07 ساعت 11:41)امیر مهاجر نوشته:  
(2012-08-07 ساعت 09:56)bayat_r نوشته:  
(2012-08-07 ساعت 03:28)afs نوشته:  سعید جان یه چیزی می گی
باور نمی کنی هزار و یک درد و مرض گرفتم که همش هم در ناحیه شکم جمع شده و آقایون اطبا هم فقط می گند عصبیه، عصبی است جانم، عصبیس.
آخه ایراد هم اینه که تا حرف بزنی رگ های گردن باد می کنه از بچه ای که توی مهدکودک تحت مدیریت هیئت مذهبی موخش رو دستکاری می کنند تا به اصطلاح تحصیل کرده هایی که فارسی وان دیدنشون لحظه ای هم دیر نمی شه اما نمی گذارند دختر درس خوندشون بیرون کار کنه.
روزهای جمعه، صبح یک برنامه ای شبکه تلویزیونی اصفهان پخش می کرد به اسم زنده رود. برای خودش طرفدارهایی داشت، از هنرپیشه ها و این جور آدم ها دعوت می کرد توی برنامه. توی یکی از برنامه ها دختر کوچیکه این هنر پیشه رو که رفتارش اصلا با اسمش سازشی نداره و فامیلش شریفیه با یدونه نــــــیا پشتش، آورده بودن. مجری ازش پرسید آیا عرق ملی داری، دختره هم صاف وسط برنامه زنده گفت، من به خودم که نگاه می کنم هیچ عرق ملی نمی بینم و همچین حسی ندارم.
خنده داره تا ته برنامه کار مجری شده بود ماست مالی کردن این گاف و از هفته بعد هم در برنامه رو گل گرفتن. هیچ وقت نگفتن چرا اما خوب دیگه برنامه ای که یکی بیاد توش بگه عرق ملی ندارم معلومه تکلیفش چیه. یعنی اصولا مگه می شه کسی عرق ملی نداشته باشه؟ شاید دشمنان ما به کشورهاشون عَرَق ملی داشته باشند اما امت ما از وقتی بندنافشون هنوز متصله تا ابد یه چیزهایی دارند که بقیه ندارند. مگه می شه لوگوی پپسی تو ماه نباشه؟! مگه لباس فاخر پادشاه رو نمی بینید؟! حالا هی بگو لخته.

خلاصه کلام اینکه من هیچ جوری نمی تونم در خودم ببینم به ملیتی که رسانه ملیش، صحنه دست دادن قهرمان ملیش با خانمی که داره ازش تقدیر می کنه رو سانسور می کنه ببالم! حالا جالبیش اینه که پارسال همین موقع دقیقا و دقیقا من توی همین اکسل که این مسابقات کشتی داره برگزار می شه نماینده کشورم! بودم و قاعدتا می دونم باید چقدر افتخار آمیز باشه. اما افسوس که اساسا ما توی یک تیکه خاک روی کره زمین زندگی می کنیم که داره به گل و بلبل ترین شکل ممکن اداره می شه اسمش رو هم گذاشتیم مهد علم و هنر. خاصیت گل و بلبل هم که می دونید چیه، فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش، گل در اندیشه که چون عشوه ای آن چنانی کند در کارش.

راستش بعید می دونم دلم برای هیچ چیز اینجا تنگ بشه. فقط شاید غصه روزهای از دست رفته زندگیم رو توی این بل بشو بازار بخورم و جالب و احمقانه اینکه اگر توی لاتاری به قول کارما «انتخاب» نمی شدم شاید به فرو رفتن توی این باتلاق ادامه می دادم و همچنان به دست آوردهای عظیم هسته ای که توی زیرزمین خونمون خلق کرده بودم افتخار می کردم.

چیزی که این جا برام مهمه فقط یک خونواده 4 نفریه که ترجیح می دم به جای دلتنگ شدن یک راهی پیدا کنم برای نجاتشون که هر روز به خاطر زندگی کردن لابه لای دود و پارازیت و بگیر و بالاببر و صفیش کن و آزادش کن و کارتیش کن و اخبار عجیب، لحظه به لحظه از زندگیشون کم نشه و جایی زندگی کنند که احساس مفید بودن و مورد احترام بودن رو تجربه کنند.

والا Wink
افشین جان من از اولش حس میکردم باهات یه شباهت هایی دارم.
بد جوری باهات موافقم.
به چی ببالیم. تاریخ که گذشته آره ما باستانی هستیم اما چی به ارث بردیم؟ عدالت انوشیروان یا عقل کوروش یا مرام رستم یا مردونگی سهراب؟ چی؟ چی؟ ببخشید ما ایرانی ها چی هستیم. وقتی توی صف ماشینها جلوی دیگران می پیچیم تا زودتر برسیم خونه.هممون سر هم کلاه می زاریم. از کارمون تو محل کار دولتی می زنیم. اینا نتیجه چیه؟ نارضایتی از شرایط موجود. اما من با تجربه چند ماه زندگی کردن خارج از کشور بهتون می گم:چرا به این فکر نمی کنید با رفتنتو می تونید برای مادر،پدر ،خواهر، برادر و بچه هاشون هم یه زندگی بهتری فراهم کنید.یه شروع و بدعتی باشه برای خاندانتون.
اون دوستامون که عاشق جاده چالوسن می دونید تو یکسال گذشته چندتا جسد تو این جاده پیدا کردن که زن و مرد یا پسر دختر با هم رفتن لذت ببرن؟
اونجا هم داره خیابونای قشنگ و با امنیت تر.نمی گم اونجا مدینه فاضله است اما...
این نظرات شخصی من که می خوام بچه ام اینجا بزرگ نشه.جایی بزرگ شه که حقوق زن و مرد مساویه.نه اینکه طبق قانون جدید مرد می تونه زنش رو طلاق بده و هر وقت پول داشت مهریه رو بده آخه دیگه عندالمطالبه نیست عندالاستطاعه شده...

عقیده بنده اینه که عرق ملی و وطن پرستی و "افتخار کردن" به تاریخ مملکت، یک سری تعصبات بی ارزشه که گریبانگیر اکثریت شده. وقتی ما از خاک وطن حرف میزینم؟ منظورمون چیه واقعا؟ اگر منظور حفط مالکیت این خاک و جلوگیری از تعدی بیگانگان باشه که خب وظیفه هر انسانیه که از تمامیت ارضی کشورش دفاع کنه. ولی اگر این وظیفه در برابر خاک وطن تبدیل بشه به بوسیدن و بوییدن این خاک و پرستش اون، وای به حال و روز ما و فرزندانمون.
اگر در ایران هم مثل خیلی از کشورهای دیگه، پر از خارجی بود و افراد زیادی رو با ملیتها و فرهنگها و (خاک و وطن‌های) مختلفشون پذیرا بودیم. اینجا زندگی میکردند، کار میکردند و درس میخوندند. اونوقت میفهمیدیم تو این دنیای بزرگ، آدمهای دیگری هم هستند که اگر همه بخوان چنین تعصب رقت انگیزی داشته باشند، دیگه جایی برای همزیستی و معنایی برای دهکده جهانی باقی نمیمونه. پشت بندش میشه اینکه از صبح تا شب به عرب‌ها پسوند "موش خور" و "ملخ خور" و مارمولک خور" بچسبونیم. یا به چینی‌ها و کره‌ای‌ها بگیم "سوسک خور" یا به ژاپنی ها بگیم وحشی و خونخوار و به آمریکاییها بگیم نژاد برتر. افتخارمون بشه تنفر هرچه بیشتر از نژاد عرب و راه‌اندازی انواع و اقسام پتیشن‌ها برای کل انداختن با عرب‌ها و گوگل و ... کاری که وظیفه ما نیست. کاری که اگر متولیان قدرت جذبه و جایگاه مستحکم جهانی داشتند، کسی جرأت جیک زدن و خطا کردن نداشت که ما نخوایم گندی رو که از جانب خودمونه با پتیشن و رأی دادن و شلوغ کاری درستش کنیم. همینه. نتیجه این تعصبات بهتر از این نمیشه.
ایشالا وقتی هممون رفتیم آمریکا و یک سیاهپوست آفریقایی، یک عرب، یک هندی، یک افغانی و آدمهایی با ملیتهای مختلف رو از نزدیک دیدیم، هر روز بهشون دست دادیم و خوش و بش کردیم. باهاشون رفیق شدیم و به رستوران رفتیم و زیر یه سقف کار کردیم. وقتی هرجایی که رفتیم و هر کاری که کردیم دیدیم همه باهم برابرند، یاد میگیریم به ملیت دیگران و به خاک وطنشون احترام بگذاریم. تازه سکه مون میفته که ای بابا، یه عمر، دنیا ندیده، تو اون قفسی که زندگی کردیم و بزرگ شدیم و پیر شدیم، چه افکار پوسیده‌ای داشتیم. چقدر دنیامون کوچیک بوده! چقدر از اون موقع خودمون خجالت میکشیم.
دیدم حرف از درد و دل شد، منم حرفم رو گفتم. یکبار اشاره‌ای کردم و مورد حمله یک بچه کم سن و سال قرار گرفتم. اون بچه هم بزرگ میشه. من هم چنین دورانی رو گذروندم. اگر همه این حرفها رو زدم. دلیلش اینه که یک روزی من هم کم و بیش همین عقاید خجالت آور رو داشتم. و خودمو از بقیه جدا نمیدونم.

امیر جان آرتور شوپنهاور هم جمله ای در مورد "غرور ملی" داره که شنیدنیه اما چون یه مقدار تند گفته جالب ندیدم اینجا بیارمش ولی سرچ کن بخونش ؛ آرومت میکنه Wink
2013ASxxx فقط خودم / آنکارا
مصاحبه: NOV 2012 فرم 9 سوالی
کلیرنس: ژانویه 2013 / 80 روز آزگار!
ورود: آپریل 2013 واشینگتن
سوشال 17 و گرین کارت 20 روز پس از رسیدن Cool
کار: آگوست 2013 نفت و گاز
Project Planner/Scheduler Engineer
هیوستون تگزاس
تشکر کنندگان: امیر مهاجر ، lilistar ، afs ، Szsanazsz ، sayeh_m ، sepand88 ، zina s
ما باید زودتر ازاینجا بریم........
ما به اندازه کافی اینجا موندیم............


اینو وقتی میری بیرون یک کار اداری انجام بدی
یا وقتی میری خرید(نخرید!)
یا وقتی نفس میکشی تو خیابون
یا وقتی حتی مدال طلای المپیکم شادت نمیکنه برای این وطن
یا وقتی تو ترافیک گیر کردی
یا وقتی تو خیابونهای شلوغ یک استرس مزمنی توی تنته که حالا یا کیفمو میزنن یا میزنن بهم یا میگیرنم یا میدزدنم یا....
یا وقتی به چهره نگران پر از بغض پدرت نگاه میکنی که شاهد ه که هر لحظه حاصل یک عمر کار و تلاش و زندگیش ارزشش نصف تر! میشه.....
یا وقتی.... یا وقتی .....یا وقتی.....
یا اکثر وقتا.....
با تمام وجودت احساس میکنی........

ما باید زودتر ازاینجا بریم........
ما به اندازه کافی اینجا موندیم............

اینجا Windows 8، صدای امیر مهاجر
I LOVE YOU PMC

تشکر کنندگان: hassan1358arab ، mehdiii ، Omidooo ، mrr777 ، ASALI ، sayeh_m ، achi686 ، Given ، Saeedv13 ، amir82 ، farmiz ، soroush253 ، barmak ، bayat_r ، payam62 ، zina s ، hamedhamed ، homayoon13 ، Hedieh20
حالا بهتر شد امیر مهاجر!
2010AS3xxx
تشکر کنندگان: امیر مهاجر ، mehdiii ، sayeh_m ، achi686 ، ASALI ، farmiz ، Omidooo ، zina s ، hamedhamed
(2012-08-08 ساعت 19:52)ASALI نوشته:  یک سایت فارسی در مورد :
ایالات متحده آمریکا
اماکن دیدنی آمریکا
زندگی در آمریکا
دانشگاه های آمریکا
تحصیل در آمریکا

http://usa.ir/fa/Home[url=]لینک سایت [/url]

متشکر از شما بابت معرفی سایت

سایت زیر هم به نظرم منبع سریع و سرراستی برای به دست آوردن برخی از اطلاعات به دردبخوره، به خصوص بخش Life in USA و توضیحاتش در مورد انواع حساب بانکی و Credit

http://immigrationroad.com
2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
تشکر کنندگان: امیر مهاجر ، ehsan_ati ، mk_2002ir ، payam62 ، achi686 ، ASALI ، barmak ، Saeedv13 ، hamedhamed ، بازگشت
(2012-08-08 ساعت 23:16)omidooo نوشته:  
(2012-08-08 ساعت 23:04)امیر مهاجر نوشته:  با تغییرات ظاهری کوچولوی مهاجرسرا حال میکنید؟ من که خوشم اومده. دست مدیران درد نکنه.

دستشون درد نکنه . خدا خیرشون بده.
امیرجان من که نفهمیدم کدوم تغییرات ظاهری کوچیک رو میگی ولی اگه منظورت این ستاره ها است باید عرض کنم که اینا پارسال هم بودن و یه دفعه ای ناپدید شدن تا اینکه دوباره برگشتن.
در هر صورت منم به نوبه ی خودم از مدیران سایت تشکر میکنم .
موفق باشید

بله یکیش ستاره های کلانتر (اگه میتونستم آی دیمو میکردم کلانتر)
یکیشم عددای اون زیره که دیگه اشتباهی روشون کلیک نمیکنی. به خصوص با گوشی.
تشکر کنندگان: sayeh_m ، Omidooo ، mrr777 ، ASALI ، mehdiii ، bayat_r ، Saeedv13 ، achi686 ، hamedhamed ، homayoon13
اگر میشد آی دی رو عوض کنیم منم میشدم معاون کلانترSmile))))))
€€€ ღ 2013AS آنکارا ۳ نفر ღ آخر نوامبر ღ کلیرنس118 روز ღ سفرنامهاطلاعات کلیرنس منتظر سرا‫۱۱۸ مهاجرسرا
تشکر کنندگان: Omidooo ، امیر مهاجر ، ASALI ، mehdiii ، barmak ، SOROUSHSOFT ، bayat_r ، Saeedv13 ، achi686 ، hamedhamed
اینم یک پست ثابت و پر و پیمون برای این که حوصله ی مامان سایه و بقیه منتظران یه کمی بیاد سر جاش.
خلاصه سفرنامه های 2012 (قسمت دوم)
فرودگاه امام
- برای اطمینان خاطر می توان خروج از کشور را 2-3 روز قبل از پرواز از اداره گذرنامه استعلام کرد.
- حتما قبل از رفتن به فرودگاه ساعت پرواز رو چك كنيد چون بعضي از تاخيرها از قبل اعلام می شود و لازم نيست تو فرودگاه معطل شوید.
- قبل از عزیمت به فرودگاه نسبت به تهیه دلار مورد نیاز خود اقدام نمایید. قیمت دلار در فرودگاه بیشتر از صرافی های سطح شهر است.
- برای رفتن به فرودگاه امام:
1- استفاده از اتومبیل شخصی و گذاشتن آن در پارکینگ فرودگاه
2- استفاده از تاکسی سرویس 1833 (هزینه 25000 تومان)
- 2 تا 3 ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حضور داشته باشید. مخصوصاً پنج شنبه ها که به دلیل ازدحام جمعیت کارها بیشتر از حد معمول طول می کشد.
- عوارض خروج پس از چک این از طریق شعبه ی 24 ساعته بانک ملی قابل پرداخت است.
- در بعضی موارد کارت معافی یا پایان خدمت از آقایان درخواست کرده اند. کارت خود را دم دست بگذارید تا در صورت نیاز به مامور مربوطه نشان دهید.
فرودگاه آنکارا
برای برقراری ارتباط با مردم، خرید و استفاده از یک کتاب «ترکی در سفر» کمک خوبی خواهد بود.
پیشنهاد: یک دفترچه جیبی همراه داشته باشید. نشانی مورد نظر (مثل آدرس مطب)را به زبان ترکی بر روی آن نوشته و از مردم کمک بگیرید.
- سعی کنید در فرودگاه از تبدیل دلار به لیر خودداری کنید. صرافی ها (Doviz) و بانک های داخل شهر با نرخ بهتری عمل تبدیل را انجام می دهند. بانک ها برای تبدیل، گذرنامه طلب می کنند.
برای عزیمت از فرودگاه به داخل شهر روش های زیر قابل استفاده اند:
1- استفاده از تور لیدرهای ایرانی (نفری 20 لیر): باید منتظر بمونید تا ظرفیت اتومبیل آنها تکمیل شود.
2- استفاده از اتوبوس های هاواش (Havas): محل استقرار اتوبوس ها سمت راست خروجی فرودگاه 300 متر پایین تر، کرایه نفری 10 لیر و عزیمت به ترمینال و متروی Ulus- ادامه مسیر تا هتل با تاکسی (کرایه تاکسی حدود 10 لیر)
3- استفاده از اتوبوس های اگو (Ego): خط شماره 442، کرایه نفری 5 لیر و عزیمت به میدان کیزیلای (Kizilay)- ادامه مسیر تا هتل با تاکسی
4- استفاده از تاکسی های فرودگاه: کرایه 60 تا 80 لیر، برای کیس های شلوغ و بچه دار گزینه ی مناسب تری است.
- در صورت استفاده از پرواز غیر مستقیم تهران- استانبول- آنکارا و احیاناً مفقودی چمدان یک برگه ی مفقودی بار از فرودگاه می گیرید و به رسپشن هتل تحویل می دهید. چمدان را برای شما ارسال خواهند کرد. محض احتیاط مدارک مهم را داخل چمدان به قسمت بار تحویل ندهید و با خود به داخل هواپیما ببرید.
معاینات پزشکی دکتر معتمد سفارت
توجه مهم: تمامی موارد جمع آوری و ارائه شده، نقل قول غیر مستقیم و نتیجه گیری حاصل از سفرنامه های 2012 است. تکرار این مطلب در این قسمت به علت اشاره به موارد پزشکی از قول افراد غیر متخصص است که ممکن است با سلامتی افراد در ارتباط باشد. از دوستان پزشک تقاضا می شود در صورت مشاهده ی موارد نادرست و نامفهوم مراتب را سریعاً تذکر دهند تا نسبت به تصحیح فوری و آپدیت پست اقدام شود.

دکتر معتمد سفارت (دکتر اونگان در آنکارا و بیمارستان آمریکایی استانبول) بر اساس سن متقاضیان ورود به آمریکا و جداول موجود در این زمینه موظف به تزریق چندین واکسن مختلف به مراجعین است. به دو علت توصیه می شود تزریق واکسن ها در داخل کشور انجام شود:
1- هزینه ی واکسن ها و معاینات پزشکی در ترکیه به دلار محاسبه می شود. اکثر هموطنان سعی می کنند با تزریق واکسن ها در داخل کشور در هزینه های مربوطه صرفه جویی کنند.
2- تزریق بعضی از واکسن ها ممکن است باعث بیماری جزیی فرد شوند. در این صورت زمان کافی برای بهبودی فرد تا زمان مصاحبه وجود دارد.
روال کار در بزرگسالان به این صورت بوده که پس از تزریق واکسن مربوطه در مراکز بهداشت، بیمارستان ها و کلینیک های خصوصی و هلال احمر، مستندات مربوطه به همراه پاسپورت ها به انستیتو پاستور (http://fa.pasteur.ac.ir) برده شده و کارت واکسن بین الملل زرد رنگ برای آنها صادر می شده است (نمونه کارت زرد). در کودکان ترجمه ی کارت واکسن کافی بوده و برای آنها کارت بین المللی صادر نمی شود.
متاسفانه عملکرد نامطلوب تعدادی از هموطنان در گذشته باعث بی اعتمادی دکتر معتمد سفارت در آنکارا به کارت های واکسیناسیون صادره توسط انستیتو پاستور شده و علیرغم واکسیناسیون کامل، بعضی از دوستان متحمل تزریق اضافی و هزینه های مربوط به آن شده اند. لذا توصیه می شود:
- درصورت امکان کارت واکسن خود را ترجیحاً در مکانی غیر از انستیتو پاستور مثلاً نزد یک پزشک متخصص عفونی که اجازه صدورکارت بین المللی داشته باشه کامل کنید.
- در صورت امکان لیبل واکسن خود را جدا کرده و بر روی کارت زرد الصاق نمایید.
نام فارسی و دفعات تزریق بعضی واکسن ها در بزرگسالان به شرح زیر است:
MMR (Rubella=R= سرخک، Measles= M= سرخچه، Mumps=M= اوریون)- دفعات تزریق: دو بار به فاصله یک ماه- حاوی عامل زنده ولی ضعیف شده ی بیماری
MR (Rubella=R= سرخک، Measles= M= سرخچه)- واکسن MMR جایگزین آن شده است.
DT (Tetanus= T= کزاز، Diphtheria=D= دیفتری)- واکسن دیفتری کزاز مخصوص نوزادان
Td (Diphtheria=d= دیفتری، Tetanus= T= کزاز)- واکسن دیفتری کزاز مخصوص کودکان و بزرگسالان- دفعات تزریق 3 بار
Influenza Type B (HIB)- واکسن آنفولانزا، برای پاییز و زمستان تزریق می¬شود.
Hepatitis A & B- واکسن هپاتیت که سه بار با فواصل یک ماهه تزریق می گردد.
Varicella (=Chicken Pox)- واکسن آبله مرغان: در صورت ابتلا به بیماری در کودکی نیازی به تزریق نیست و تست آنتی بادی و تیتر بالای آن کافی خواهد بود.
Meningococcal = مننژیت
Pneumococcal= ذات الریه- در یک مورد به کودک حاضر در یک کیس تزریق شده است.
BCG (Bacille Calmette-Guerin)ایمنی علیه عامل مولد سل: در آمریکا جزو برنامه ی واکسیناسیون عمومی نیست.
نشانی مطب:
بلوار آتاتورک، کنار پارک قو (Kugulu park)، آزمایشگاه دوزن (Dozen Lab.)
- آدرس دکتر به ترکی را بر روی کاغذ بنویسید و برای گرفتن راهنمایی از آن استفاده کنید.
- جهت دسترسی به مطب دکتر از میدان کیزیل آی Kizilay میتوانید از تاکسی یا اتوبوسEGO یا کارتی استفاده کنین (خیابان سر بالایی را باید بروید). باید سوار اتوبوس قاضی عثمان پاشا Gazi Osman Pasha یا G O P شوید ،دومین ایستگاه ( پارک قو) پیاده شوید. از کنار پارک حدود 50 متربه سمت میدان کیزیلای برگردید. واحد 237 مطب دکتر است. زیر آزمایشگاه فروشگاه لباس هست. از نقشه ی آنکارا داخل سایت می توانید استفاده کنید(اینجا).

در مطب دکتر
مدارک لازم: گذرنامه، پرینت نامه دوم سفارت و شماره پرونده (2 عدد)، پرینت تاییدیه وقت دکتر، عکس پشت نویسی شده با زمینه ی سفید (2 عدد)، کارت واکسیناسیون زرد بین الملل، ترجمه ی کارت واکسیناسیون بچه ها
مراحل انجام معاینات پزشکی
1- بدون توجه به وقت تعیین شده کمی زودتر از شروع کار مطب (ساعت 9) به محل مراجعه کنید.
دو آسانسور وجود دارد: سمت راست (طبقات زوج)، سمت چپ (طبقات فرد). با آسانسور سمت راست به طبقه 4 بروید.
2- گذرنامه ها، پرینت نامه دوم سفارت، یک عکس پشت نویسی شده، پرینت تاییدیه وقت دکتر و شماره پرونده را تحویل منشی دهید. رسیدی به شما خواهد داد.
3- رسید منشی طبقه چهارم با پاسپورت ها و پرینت نامه دوم سفارت را به طبقه 5 ببرید و منتظر شوید تا نمونه خون و عکس قفسه سینه شما گرفته شود. به ازای هر نفر 47.5 دلار بپردازید.
4- برای معاینه و تزریق احتمالی واکسن به طبقه 4 برگردید.
دکتر موارد زیر را انجام خواهد داد:
- چک کردن کارت واکسن زرد بین الملل
- سئوال در مورد:
شغل، تحصیلات، رشته ی تحصیلی، سن، قد و وزن تمام افراد کیس، استفاده از عینک، اعتیاد، مصرف داروی خاص، بیماری هایی مثل افسردگی، بیماری های روانی، قلبی ، بیماری های خاص، تیروئید، دیابت، آبله مرغان، سرطان، سابقه ی جراحی و نیز سیگار، تاتو، نشان یا علامت در بدن
- گوش دادن به ضربان قلب و معاینه سینه، شکم و پشت بدن
5- پرداخت ویزیت دکتر به مبلغ 70 دلار به ازای هر نفر به منشی
نکات مهم:
- یک ماه قبل از روز معاینات پزشکی از تزریق واکسن های حاوی عامل زنده بیماری مانند MMR خودداری کنید.
- از آزمایشگاه درخواست کنید نتیجه ی تست آنتی بادی شما را به زبان انگلیسی صادر و مهر کنند.
- مطب شنبه ها تا ساعت 13 باز و یکشنبه ها تعطیل است.
- براي وقت دكتر بايد اصطلاح راندِوو (randevu) را بكار ببريد.
- حتی الامکان از حرف زدن در مطب، تبادل اطلاعات پزشکی و ایجاد همهمه در مطب خودداری کنید.
- به تنهایی قادر به انجام تمامی مراحل هستید. از سپردن امور به لیدرهای درون مطب اجتناب کنید.
- خوش رو و خنده رو باشید چرا که بر دکتر و سایر کارکنان تاثیر خوبی می گذارید.
- اگر خانم باردار در کیس شما هست حتماً مراتب را به دکتر اطلاع دهید تا از تزریق احتمالی بعضی واکسن ها و رادیوگرافی اجتناب شود.
- موقع عکس گرفتن تمام لباس های بالا تنه و زیورآلات (گردنبند) خود را در می آورید. به خانم ها لباس مخصوص عکس برداری داده می شود.
- موقع رادیولوژی سینه، نفس خود را حبس کنید تا مجبور به تکرار این مرحله و پرداخت هزینه اضافی نشوید.
- قد و وزن همه ی افراد کیس را در ایران اندازه گیری و یادداشت کنید تا هزینه ای بابت آن نپردازید.
- به سوالات دکتر با تامل و کمی مکث جواب دهید تا اعتماد او را جلب کنید.
- حتی الامکان از ارایه دانسته های علمی و اظهار نظر در امورات پزشکی نزد دکتر اجتناب کنید.
- دکتر در مورد ابتلا به بیماری آبله مرغان (Varicella =Chicken Pox) سئوال خواهد کرد. در صورتی که قبلاً مبتلا شده اید ضمن پاسخ مثبت، آثار به جا مانده بر روی بدن خود را به او نشان دهید. می توانید نتیجه ی تست آنتی بادی انجام شده در ایران را به او ارائه کنید. در صورت قانع نشدن، شما را بین دو گزینه مخیر خواهد کرد: تست آنتی بادی (هزینه= 35 دلار برای هر نفر) یا تزریق واکسن (هزینه= 70 دلار برای هر نفر). اگر به تیتر بالای آنتی بادی در خون خود مطمئن هستید تست و اگر مطمئن نیستید تزریق واکسن را انتخاب کنید.
- بیشتر واکسن های MMR موجود در برنامه ی رسمی واکسیناسیون ایران مخصوص نوزادان هستند. با علم به این موضوع سعی کنید هر دو نوبت تزریق واکسن برای بزرگسالان را در داخل کشور انجام دهید. حتی در صورتی که این واکسن در کارت واکسیناسیون فرزندان یک کیس درج شده است، حتی الامکان نسبت به تزریق مجدد آن برای بچه ها اقدام کنید.
- جراحی بینی (رینوپلاستی)، سزارین و لیزیک چشم جزو سوابق جراحی محسوب می شوند.
- از لیف کشیدن محل تست توبرکولین در بچه ها خودداری کنید.
- بیمارستان آمریکایی استانبول تست توبرکولین بچه ها را انجام نمی دهد و شما را به یک مرکز دولتی کوچک معرفی می کند. در صورت استعلام از طریق ایمیل به شما خواهند گفت که فقط تست انجام شده در خاک ترکیه را قبول می کنند. ولی در مواردی از مراجعین نتیجه ی تست انجام شده در ایران را نیز درخواست کرده اند. پیشنهاد می شود این تست را در ایران انجام دهید و نتیجه را به استانبول ببرید تا در صورت تقاضا تحویل بیمارستان شود.
- روز پنج شنبه تست توبرکولین انجام نمی شود چون روز یکشنبه تعطیل بوده و دکتر نمی تواند بچه را ویزیت کند.
- بچه ها آزمایش خون و عکسبرداری از سینه ندارند.
6- در روز مقرر با همراه بردن تمام گذرنامه ها و مراجعه ی مجدد به منشی دکتر دو پاکت دریافت می کنید. یکی حاوی معاینات پزشکی که روز مصاحبه به سفارت تحویل می دهید و دومی حاوی سی دی عکس قفسه سینه که با خود به ایالات متحده خواهید برد.
کلام آخر(برای تحمل راحت تر اونگان):
در طول مراحل پزشکی وقتی مورد ناراحت کننده ای می بینید:
1- به هدف نهایی خود فکر کنید. رسیدن به هر هدف والایی، هزینه های مالی و روحی دارد که باید بپردازید.
2- پایین بودن ارزش پول ملی و پرداخت هزینه های پزشکی به دلار باعث بالا رفتن مخارج شما خواهد شد. کادر پزشکی کشور بیگانه را در پایین بودن ارزش پول ملی خود مقصر قلمداد نکنید.
3- واکسن های تزریق شده توسط پزشک معتمد سفارت ایالات متحده علی القاعده از بهترین انواع موجود هستند. هزینه برای سلامتی خود و خانواده را با روی باز بپذیرید.
4- توجه کنید که دکتر معتمد در صورت ابتلای شما به یکی از بیماری های مشمول برنامه ی واکسیناسیون مقصر شناخته خواهد شد. لذا او در حد توانش سعی خواهد کرد از اخلاق پزشکی و مقررات حرفه ای خود عدول ننماید.


(دو قسمت خلاصه دیگه تحت عنوان "در سفارت" و "آنکاراگردی" در دست تهیه است. بعد از اتمام خلاصه ها همه رو می ذارم داخل یک فایل پی دی اف خوشگل تا اگه خواستین پرینت بگیرین چیز قشنگی از آب در بیاد. اینقدر هم نگران کارنت شدن نباشید. هنوز هیچی نشده استرس از سر و روی پست هاتون می باره. همون خدایی که امسال برنده مون کرد تو بقیه مراحل هم پشت و پناهمونه. همتون ویزا می گیرین 2013 ها!. امضاء: عمو سعیدBig Grin)




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان