انتظار برای مصاحبه برندگان لاتاری ۲۰۱۳

[Omidooo]

سلام بر منتظران گرامی
امروز داشتم تو همدمم ( بیچاره لپتاپم که انیس منه) یه چرخی میزدم یه فایل پیدا کردم.
حالا فایل چیه؟
عرضم به خدمتتون ما وقتی ویزا رو دریافت کردیم همراهش یه کتاب بود که اسمش " به آمریکا خوش اومدید "
بود . البته تو اینتر نت PDF ش رو پیدا کرده بودم قبلا .
الان که دوباره یه مرورش کردم دیدم خیلی خیلی اطلاعات مفیدی داره.
سریعا آپلودش کردم .
حتما حتما حتما حتما بخونیدش. خیلی از سوالاتتون جواب داده میشه.

Welcome to United State

باشد که مقبول افتد.
موفق باشید.

[sayeh_m]

دوستان اینجا رو هم بخونین . مفیده مخصوصا" در مورد ماشین و این چیزها

[maka2]

بچه ها بياين فکر کنيم همه کارا رو به راه شده و رفتيم آمريکا! 1 مساله مهم اينه که اونجا بدون ماشین زندگي آدم فلجه و بايد حتما بعد از مدت کمي ماشين بخريم. حالا هرکسی نظری راجع به خريد ماشين دست دوم اونم با حداقل هزينه داره بگه. من خودم توي سایت های مختلف ماشين زياد چرخيدم. ماشین با 2000 یا 3000 دلار هم به راحتي پيدا ميشه ولی با توجه به هزينه بالاي تعميرات تو آمريکا آدم ميترسه ماشين ارزون بخره...

من شنیدم با 5 هزار تا میتونی یه ماشین دست دوم تر و تمیز بخری.

آره فکر کنم حداقل 5000 تا رو بايد واسه ماشین کنار گذاشت.

این سایت هم ببین

http://www.carmax.com/

[arminzz]

{پست موقت}

بچه ها سلام.
من از برنده های 2012 هستم و الان اورنج کانتی ام. داشتم پست هارو میخوندم دیدم 90 درصد اطلاعات قوی راجع به آمریکا ندارن برای همین گفتم یه پست بذارم و یه هشدار بدم که حتما قبل از اینکه بیاید تحقیقات کامل راجع به نقاط مختلف بکنید و درست تصمیم بگیرید. اینجا زندگی شوخی نیست دوستان.

ارسال‌ها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2012
رتبه: 0
تشکر: 0
14 بار تشکر شده در 1 پست

جل الخالق!....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟*****?.*****?.*****?.??.*****?.*****?.??.*****?.*****?

{ پست موقت}
بابا سعید میبینم که حواست خوب جمعه هامنم فهمیدم ولی حوصله نداشتم به روش بیارم این روزها مامان سایه خیلی بی حوصله شده

میبینم که یه سری بچه ها اینجا خیلیییی بامزن . یه سری هم که لطف کردن و بامزشونو واسه خودشون نگه داشتن و به رومون نیوردk. ببین عزیزم وقتی که شما میخوای مهاجرت کنی باید خیلی شرایطو مد نظر بگیری. من دیدم اکثر کسایی که دارن پست میذارن اطلاعات کافی ندارن. حتی خود منم قبل از اینکه بیام همین جوری بودم و الانم دارم چوبشو میخورم. مثلا دیدم خیلی ها نوشتن اورنج کانتی خوشگله یا اورنج کانتی بهترین جای آمریکاس یا یکی گفته که از بچگی عاشق اورنج کانتیه و... . آخه به نظر شما اینا دلیل میشه؟؟ من الان به قول شماها توی خوشگل ترین جای آمریکا هستم ولی هنوز 2-3 مایل از خونم و سر کارم اونورترو ندیدم . خوشگلیش واسه من 4 تا درخت بین خونم و محل کارمه. وقتی نه ماشین دارم نه پولشو دارم که بخوام چهار تا جا برم به نظرتون فرقی میکنه که اینجا چقدر خوشگله؟؟ من خودم اگه قبل از اینکه بیام درست و حسابی تحقیق میکردم هیچ موقع اینجا نمیومدم. منم رو حساب این چیزا اومدم اینجا الانم دارم صبح تا شب کارمیکنم پول اجاره خونم و سیگاره بسته ای 8 دلار اینجامم در نمیاد. من فقط خودمو مثال زدم . حالا هر کسی باید شرایط خودشو در نظر بگیره و ببینه کجا واسش بهتره نه اینکه رو حساب خوشگلی یا بزرگی یا همچین چیزایی تصمیم بگیره. 2 سال اینجا زمان میخواد تا آدم جا بیفته و زبان یاد بگیره و سابقه کار پیدا کنه و توی این دو سال هیچ وقت اضافه ای تقریبا نیست. منم اون پستو واسه همین گذاشتم که یکم عمقی تر به محلی که میخواید بیاید تحقیق کنید. حالا شاید شما وضعیتتون انقدر عالیه که زیاد واستون مهم نیست که اولش تحقیق کنید . منم این پستو واسه شما نذاشتم عزیزم.

[mgolchin13]

راجع به بیمه هم یکی از دوستان نوشته بودن که اگر اینجا از شرکت بیمه راجع به عدم خسارت چند سال نامه بگیرید ترجمه کنید و ببرید توی نرخ بیمه اونجا خیلی موثره وکم میشه.

[امیر مهاجر]

راجع به بیمه هم یکی از دوستان نوشته بودن که اگر اینجا از شرکت بیمه راجع به عدم خسارت چند سال نامه بگیرید ترجمه کنید و ببرید توی نرخ بیمه اونجا خیلی موثره وکم میشه.

در این مورد برای کشور کانادا کاملا مطمئنم.

[Saeedv13]

یکی از سایت هایی که فیدشون کردم اینه:
http://www.academickeys.com
یه نگاهی بندازین ببینین برای رشته تون شغلی پیدا می کنین یا نه؟
فقط 271 مورد برای computer engineer است!!!...

[mk_2002ir]

دوستان مهاجرت هیچوقت و برای هیچکس در طول تاریخ کار ساده‌ای نبود، اما خیلی‌ وقتها به دلیل هدفهایی که داریم کار معقول و پسندیده‌ای هست.

اما هدف به تنهایی موفقیت این مهاجرت رو تضمین نمی‌کنه و ما مجبوریم برنامه ریزی و مطالعه کاملی داشته باشیم تا حد اقل فشار و سختی یا خدای نکرده ضرر رو متحمل بشیم.

یکی‌ از مقدمات اینه که گزینه هایی که برا رفتن داریم رو خوب بشناسیم و بهترین انتخابو بکنیم. فاکتورهای زیادی هست که برای زندگی‌ در یک شهر باید در نظر بگیریم که در شهرها و ایالات مختلف آمریکا متفاوت هست، مثل: امنیت، نرخ بیکاری، درامد سرانه، رشد درامد، خط فقر، املاک و مستغلات، وضعیت آب و هوایی، نرخ جرم و جنایت، وضعیت حمل و نقل، جمعیت و ...

یکی‌ از سایت هایی که خیلی‌ به من کمک کرد این سایت بود که امیدوارم واسه شماهم مفید باشه :
2010 Stress Rankings for Metro Areas
راستی‌ فایل پی‌دی‌اف ش رو هم از اون پایین میتونید بگیرید.

[afs]

یک سوال.
Mac OS در چه رده ای قرار می گیره در بین اینها؟ می شه اونو با ویندوز و لینوکس مقایسه کرد؟
من خودم از مک استفاده می کنم و خیلی از زمانی که ویندوز داشتم راضی ترم.

چقدر خوب.
راستش من هم یوزر OS X هستم.
سعی کردم وارد بحث نشم چون اغلب کامپیوتری ها فکر می کنند کسایی که زیاد از محصولات اپل تعریف می کنند مشکل خود بزرگ بینی دارند.
البته تا بخشی این موضوع صحت داره اما در مورد OS X داستان کل چیز دیگه ای هست.

از نظر فنی باجرات می شه گفت OS X یک سر و گردن از ویندوز به خصوص نسخه های قدیمی تر بالاتره و باتوجه به رابط کاربری فوق العادش گوی سبقت رو از لینوکس هم می بره. البته توجه کنید من از سیستم عامل در سطح استفاده روزمره و کاربردی و نه سرور صحبت می کنم که توی اون زمینه ها هم رقیب مهمی برای سیستم عامل های فوق پیشرفته بر پایه لینوکس به حساب میاد که به عقیده من Ubuntu جزو اون ها نیست.

از نظر ساختاری OS X از یک چیزی به اسم Darwin استفاده می کنه. کرنل اوپن سرورس که توسط خود اپل توسعه داده شده و بر اساس BSD هست. BSD رو از جهتی می شه یک کرنل مدرن و البته دانشگاهی دونست. (کرنل قلب تپنده یک سیستم عامل و درحقیقت چیزی که به اسم سیستم عامل مطرح می شه اغلب همون کرنل هست، حتما شنیدید کامپیوتری ها توی درس هاشون واحد درسی سیستم عامل دارند، چیزی که توی این درس مطرح می شه، الگوریتم ها، روش ها و اصولا مفاهیمی هست که کرنل ها بر اساس اون شکل می گیرند. حالا این رو توجه کنید که مایکروسافت هیچ بخش اساسی اوپن سورسی مربوط به ویندوز نداره. حتی جالبه بدونید هسته اصلی مروگرهای زیادی مثل Chrome از چیزی به اسم WebKit استفاده می کنه که اون هم یک پروژه اوپن سورس Apple هست. حالا مرتب بگید Apple فقط دنباله پوله)

از نظر رابط کاربری و نرم افزارها هم به جرات می تنم بگم توی این چندسال اغلب ایده هایی که مایکروسافت برای ویندوز اجرا کرده یه جوری وام گرفته از سیستم عامل اپل بوده. (غیر از رابط کاربری مترو که توی کاربردی بودن اون هم حرف و شک زیاده) حتی Ubuntu و توزیع های دیگه هم یک جوری خواستن رابط کاربری OS X رو کپی کنند.

یکی از دلایلی که من هنوز از XP استفاده می کنم اینه که درکنارش یک سیستم عامل فوق مدرن مثل OS X رو دارم. وقتی ازش استفاده می کنیمثل این می مونه که یک ویندوز و یک لینوکس رو همزمان کنار هم داری.

دلم نمی خواد پست خیلی طولانی بشه اما بدم نمیاد دوتا مورد دیگه هم بگم. ببینید بحث فنی و تکنیکال توی لایه های پایین و ساختارهای تئوریک سیستم عامل یه موضوعه، کاربردپذیری و توی دست بودن امکانات اون بحث دیگه.
چند سال پیش قبل از اینکه با OS X آشنا بشم مصاحبه بایک خواننده معروف رو می خوندم که در مورد تجربه مهاجرتش از Windows به OS X گفته بود. نکته برجسته صحبتش این بود که می گفت از وقتی که از سیستم عامل مک (البته الان دیگه عنوان مک برداشته شده) استفاده می کنم می بینم که کارهای روزمره ام رو سریعتر انجام می دم. من این موضوع رو تازه وقتی که شروع به استفاده از این سیستم عامل کردم درک کردم.
به طور کلی نگاه استفاده از ابزار توی این سیستم عامل متفاوته مثلا:

(در حالت پیش فرض) شما بدون اینکه فایلی رو به سطل زباله نیاندازید نمی تونید اون رو پاک کنید اما دیگه لازم نیست برای هرفایلی که پاک می شه یه سوال بله یا خیر رو جواب بدید. زمان جواب به همین سوال ساده رو ضرب کنید در تعداد فایل هایی که توی یک سال از روی سیستمتون برمی دارید!

یا مثلا در نسخه های جدید (به صورت پیش فرض) جهت اسکرول کردن صفحات از حالت سنتی تغییر کرده. مثلا توی ویندوز برای بالا و پایین کردن یک صفحه شما اسکرول بار رو بالا و پایین می کنید اما توی مک خود صفحه رو. دقیقا مثل چیزی که روی موبایل های جدید و تبلت ها اتفاق میوفته. حتما اون ایمیل معروف دعوای لفظی فورد و مایکروسافت رو خوندید. یه جاش می گه وقتی می خواهی ماشین رو خاموش کنی باید روی استارت بزنی!

اصولا اپل بسیار زیاد روی User Experience تاکید داره و به عقیده من رمز موفقیتش توی دهه اخیر هم همین بوده.

یک نکته هم برای آقای سعید اگر دوست داشته باشن ماجراجویی کنند. نسخه های جدید OS X با کمی ور رفتن روی PC های معمولی هم نصب می شند که اگر امتحانش کنید فکر کنم چشمتون رو بگیره. کارکردن با چندتا سیستم عامل مثل این می مونه که چندتا زبان بلد باشید. یک دنیای جدید با کلی برنامه جذاب و متفاوت به خصوص برنامه های OS 10 که یکی از یکی جذاب ترن و کارکردن باهاشون ماجراجوییه.

از دوستان منتظر که ترجیح می دن مطالب غیر مهاجرتی رو اینجا نخونند معذرت می خوام. اما زندگیه دیگه. سیب نیم خورده هم یک بخش زندگیه من شده.

زندگی خالی نیست
مهربانی هست، سیب هست ، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست ، زندگی باید کرد .
در دل من چیزی است ، مثل یک بیشه نور ، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت ، بروم تا سر کوه. دورها آوایی است ، که مرا می خواند: F5 را بفشار!

[امیر مهاجر]

...
از نظر فنی باجرات می شه گفت OS X یک سر و گردن از ویندوز به خصوص نسخه های قدیمی تر بالاتره و باتوجه به رابط کاربری فوق العادش گوی سبقت رو از لینوکس هم می بره. البته توجه کنید من از سیستم عامل در سطح استفاده روزمره و کاربردی و نه سرور صحبت می کنم که توی اون زمینه ها هم رقیب مهمی برای سیستم عامل های فوق پیشرفته بر پایه لینوکس به حساب میاد که به عقیده من Ubuntu جزو اون ها نیست.
...

در تأیید فرمایش افشین عزیز، من هم معتقدم، از هر لحاظ سرعت، امنیت، راحتی کار و زیبایی، بهترین سیستم عامل برای کامپیوترهای شخصی OS X است.
این سیستم عامل بر روی یک فونداسیون UNIX استوار و stable ساخته شده.

[امیر مهاجر]

تاریخ بولتن ویزای سپتامبر برای سالهای گذشته:

دوشنبه 8 آگوست 2011
دوشنبه 9 آگوست 2010
دوشنبه 10 آگوست 2009
جمعه 8 آگوست 2008
دوشنبه 13 آگوست 2007
پنجشنبه 10 آگوست 2006
دوشنبه 8 آگوست 2005
چهارشنبه 11 آگوست 2004
پنجشنبه 7 آگوست 2003

[مانترا]

خیلی وقتا به خاطر درگیریها و حاشیه ها و روزمرگیها یادم میره چه اتفاقی واسمون افتاده، یادم میره که یه راهی که شاید اصلا بهش فکر نمیکردم واسمون باز شده و تموم حساب و کتابای زندگیمونو تغییر داد. یه جورایی قدرتنمایی خدا که - بپا انقد نقشه نکشی وقتی من بخوام همه چی عوض میشه - و شد...
تو دل همه این فراموشکاریا وقتی میام اینجا ، انگاری همه استرسا، ذوق و شوقا، هیجانات تک تک کلمه های بچه ها رو فوت میکنن تو صورتم. حال اینروزاتون و دوس دارم بچه ها...خود زندگیه تموم این التهاب و ثانیه شماریاتون که یادم میندازه که " هی! یادت رفته چی شده؟؟"
مرسی از تموم انرزی و شور زندگی که میپاشین تو این صفحات تا امثال من بیان اینجا و حالشون جا بیاد...مرسی بچه ها...

[bayat_r]

فردای آن روز دوباره شازده کوچولو آمد.
روباه گفت:
- کاش سر همان ساعت ديروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بيايی من از ساعت سه قند تو دلم آب می‌شه و هر چه ساعت جلوتر برود بيش‌تر احساس شادی و خوشبختی می‌کنم. ساعت چهار که شد، دلم بنا می‌کنه شور زدن و نگران شدن. آن وقته که قدرِ خوشبختی را می‌فهمم! اما اگر تو وقت و بی وقت بيايی من از کجا بدانم چه ساعتی بايد دلم را برای ديدارت آماده کنم؟... هر چيزی برای خودش قاعده‌ای دارد.
شازده کوچولو گفت:
- قاعده يعنی چی؟



بچه ها قاعدش اینه که 8/15/2012 ساعت 6:30 بیاد. پس بر حسب وظیفه:

تا شروع کلیرنس ها: 2 روز و 17:30 ساعت (چون قاعدش اینه که پانزدهم آگوست احتمالاً 6:30 بعدازظهر اعلام بشه)
تا شروع مصاحبه ها: 49 روز (چون قاعدش اینه که از اول اکتبر شروع بشه)

[ehsan99]

ميگم خداييش شانسی اورديم -البته هنوز که چيزی معلوم نيست- رو اين قضيه لاتاری. واقعا ويزای کاری و دانشجويی مکافاته. رفقايی رو ميبينم که حتی تو IBM و گوگل و کمپانيهايی کت و کلفت دارن کار ميکنن اما همه single entry!
خدا نکرده اگه عذرشون رو به هر دليلی بخوان 3 روز فرصت دارن تا خاک آمريکا رو ترک کنن. اصولا چيزی به اسم قرار داد و اين حرفا هم اصلا اينجا معنی و مفهومی نداره. تا کارفرما برای گرين کارت اپلای کنه که باز هم طول ميکشه
خلاصه اين گرين کارته موهبت بزرگيه بايد قدرش رو دونست
يکی از رفقا تعريف ميکرد که بخاطر فوت مادرش مجبور شده بود برگرده ايران. موقع برگشتن حتی بهش ويزا ندادن .با اينکه طرف يکسال بود آمريکا کار ميکرد و چند سال هم کانادا زندگی کرده بود. کارفرما هم وقتی ديد اين برگشتنش دردسر داره رفته بود يکی ديگه رو گرفته بود


تجربه و حرف از آستين و سانفرانسيسکو زياده...هم مايوس کننده و هم اميدوار کننده اما خوب آدمی که يک هفتست اينجاست سنگين تره اظهار نظر نکنه

[Saeedv13]

سه شب پیش احسان تو پستش گفت که هر کس بیاد نظرشو در مورد تعداد اولین سری کارنتی ها اعلام کنه بدون این که دلیل این نتیجه گیری شو اعلام کنه. خیلی ها هم از جمله من پیرمرد که دیگه سن و سالی ازم گذشته توی این بحث شبیه بازی جوون ها شرکت کردند. هر کسی مثل بازی تخم مرغ بازی یک عددی رو گفت و یه جورایی تفریح کردیم و وقت گذروندیم. اما دوستان عزیزم: باید بهتون بگم که مجری تمام این پروسه از اول تا آخر ادارات مرتبط با وزارت خارجه ی ایالات متحده یعنی بهترین و کامل ترین و منظم ترین کشور دنیا هستند. بر خلاف اون بازی که اونشب ما انجام دادیم با یک فرآیند کاملاً حساب شده طرفیم. اینجوری نیست که یک کارشناس KCC تو اتاقش نشسته باشه و در حالی که لم داده و قهوه شو هورت می کشه یک دفعه به این نتیجه برسه که برای این ماه 1900 پرونده کارنت بشه. اصلاً به عددش توجه کردین؟ اگر ما کارشناسش بودیم خدا وکیلی نمی گفتیم حالا بذار سر راست 2000 پرونده رو کارنت کنیم؟!! یعنی حتی برای اون 100 پرونده هم حساب کتاب کردن دیدن بار اضافی دارن. KCC حتماً با تمام سفارتخونه ها و ایضاً FBI در تماس هست. وقتی قراره 6000 ایرانی مصاحبه بشن طوری برنامه ریزی می کنن که به تشکیلات اداریشون فشار بیش از حد نیاد و فرسوده نشه و در ضمن پرونده ها هم تلنبار نشه. مثلاً ممکنه تو روزهای منتهی به ژانویه که ویزاهای توریستی زیادتر صادر می کنن تعداد کمتری پرونده ی مهاجرتی کارنت کنن و حتماً به فیدبک هایی که از سفارتخونه هاشون می گیرن توجه می کنن و هر لحظه با جمع بندی اطلاعات تصمیم تازه ای می گیرن. از طرف دیگه هم FBI هست که باید علاوه بر امثال ماها کل افراد متقاضی ورود به ایالات متحده با انواع ویزاهای توریستی، دانشجویی، خانوادگی و ... رو چک کنه. اگر تو آرشیو بولتن ویزا برین از سال 2002 آمار ویزاهای صادر شده رو می بینین. شما که فکر نمی کنین این آمار فقط برای کلاس گذاشتن و خوشگلیه؟ یا مثل بعضی کشورها آمارشون در شرایط مختلف بالا و پایین میشه؟!! نه برادر من. مطمئن باشین آمار خیلی از این ریزتر هم دارن که مرتب تجزیه و تحلیلشون می کنن و از این آنالیزها هم به نحو احسن استفاده می کنن. تمام اینها رو گفتم که نتیجه بگیرم:
ما یک قسمت کوچک از یک فرآیند اداری بزرگ رو تشکیل میدیم. تو اون تشکیلات اداری ما فقط یک سری پرونده با یک سری شماره هستیم که بر اساس اطلاعات گرفته شده از خودمون و یک آرشیو بزرگ (در اختیار خودشون) در موردمون قضاوت صورت می گیره. همین و بس. با توضیحات مفصل بالا عمو سعید هیچ وقت نه می تونه و نه جسارت می کنه که حرکات همچین تشکیلاتی رو پیش بینی کنه. تعداد متغیرها اینقدر زیاده که نتیجه گیری غیر ممکنه!!. اون شبم داشتیم بازی می کردیم و من با یک تناسب ساده یه چیزی پروندم. شما ریاضیتون از من بهتره، تناسب بهتر می بندین!!!.
در پایان ضمن تبریک به همه ی دوستان خودم که کارنت شدن از همشون که جلوتر از ما تشریف میبرن مصاحبه خواهش می کنیم تا حد امکان مارو در جریان کارهاشون قرار بدن تا ضمن استفاده ی بقیه ی دوستان از اطلاعات تازه و دست اول، مهاجرسرا هم با اطلاعات کاربردی غنی تر بشه. اینجوری شاید قسمتی از دینمون رو نسبت به سایتی ادا کنیم که خیلی چیزها ازش یاد گرفتیم. بنا به توصیه بزرگان در سال های قبل از درج تاریخ دقیق مصاحبه خود در فروم عمومی خودداری کنید.
با سپاس
عمو سعید پرچونه