انتظار برای مصاحبه برندگان لاتاری ۲۰۱۳

[afs]

دوستان عزیز و محترم

جدول مشخصات برندگان به روز شد از ایـــــــنـــــجــــــــــا می تونید پیگیر تغییرات باشید.

علاوه بر این توی زیر و رو کردن اطلاعات این نمودار رو تهیه کردم.



ستون معافیت (غیر تحصیلی) شامل افرادی می شه که معاف شدن. اون هایی که دوره آموزشی رو گذروندن و بعد معافیت گرفتند هم جزوشون هستند.

نکته جالبی که هست اینکه، جمع تعداد معاف شده ها (بر اساس اطلاعات جدول تا کنون) از جمع افرادی که خدمت کرده اند بیشتر شده و این جای تامل زیادی داره.

خدا بخیر بگذرونه، اون 10 نفر بیشتر در معرض خطر هستند (از جمله خودم)
ولی نباید به این موارد حتی فکر هم کرد، بیخودی تا اینجای داستان پیش نیومدیم. دوستان محبت کنن روزشماری هم نکنن کلی کار داریم

واقعا جای نگرانی نداره چون بالاخره سربازی یک بحث کاملا روشن برای سفارت هست و اون ها می دونند از کله افرادی که می رند سربازی حتی خیلی از اون هایی هم که می رند داخل سیستم نظامی اصلا دلشون نمی خواسته اونجا باشند

بحث جالبی که هست این که چه طور می شه توضیح داد بیشتر از 50% افراد دارای معافیت هستند؟
اگر فرض کنیم برنده های لاتاری یک برش از جامعه بزرگ مردان بالای 18 سال ایرانی هستند آیا می شه این رو به جمعیت کشور تعمیم داد و گفت که 50% خدمت نمی کنند؟
یا اینکه نه باید به این نتیجه برسیم که این اعداد نشون می ده که برنده های لاتاری دارای شاخصه هایی هستند که کمی اون ها رو از جامعه بزرگ تر کشور جدا می کنه. مثلا بیشتر از شهرهای بزرگ هستند نه روستا ها و شهرستان ها.
یا مثلا نتیجه گیری های گل و بلبلی مثل این که کسایی که می رند سربازی معمولا فکر مهاجرت از سرشون بیرون می ره؟!

[امیر مهاجر]

...
بحث جالبی که هست این که چه طور می شه توضیح داد بیشتر از 50% افراد دارای معافیت هستند؟
اگر فرض کنیم برنده های لاتاری یک برش از جامعه بزرگ مردان بالای 18 سال ایرانی هستند آیا می شه این رو به جمعیت کشور تعمیم داد و گفت که 50% خدمت نمی کنند؟
یا اینکه نه باید به این نتیجه برسیم که این اعداد نشون می ده که برنده های لاتاری دارای شاخصه هایی هستند که کمی اون ها رو از جامعه بزرگ تر کشور جدا می کنه. مثلا بیشتر از شهرهای بزرگ هستند نه روستا ها و شهرستان ها.
یا مثلا نتیجه گیری های گل و بلبلی مثل این که کسایی که می رند سربازی معمولا فکر مهاجرت از سرشون بیرون می ره؟!

من فکر میکنم افراد موجود تو جدول افشین دستکم تو دو مرحله فیلتر شدن و نمیتونن بعنوان یک نمونه از یک جامعه آماری به بزرگی افراد قبول شده که حدودا 6,000 نفر هستند بهشون استناد کرد.
مرحله اول اینکه این افراد در مهاجرسرا عضو هستند و این میتونه دلایل خاصی داشته باشه. چون عضو شدن در مهاجرسرا تصادفی نیست. آشنا بودن با اینترنت و اهل جستجو بودن و پیدا کردن منابعی برای مطالعه درباره لاتاری. یا داشتن یک آشنا که تجربه مهاجرسرا رو داشته باشه (باز هم بدلایل مشابه) پس فیلتر اول یه فیلتر خاصه و انتخاب تصادفی نمونه آماری نیست. مثل این میمونه که بخوایم روی سلامت جسمی افراد یک جامعه مطالعه کنیم و نمونه ما دانشجوهای یک دانشگاه باشند که صد در صد نتیجه آمارگیری ما با واقعیت اختلاف فاحشی خواهد داشت.
مرحله دوم فیلتر اینه که از این افراد که تو مهاجرسرا هستند فقط عده معدودی اطلاعاتشون رو در اختیار افشین ما قرار دادند و اینهم ممکنه چندین دلیل روحی و روانی و احساسی و ... داشته باشه که این افراد رو متمایز میکنه. پس باز هم یه فیلتر دیگه که ما رو از واقعیت دور میکنه.
به نظرم تنها نتیجه آماری درست که میشه از روی این داده ها گرفت تنها از روی تحلیلهایی ممکنه که این فیلترها هیچ تأثیری روش نداشته باشند. مثلا جنسیت. اینکه بگیم چند به چند زن یا مرد قبول شدند. اونهم مشروط بر اینکه فرض کنیم که از دو فیلتر بالا زن و مرد با شانس مساوی رد شدند و به جدول افشین رسیدند. یا کلا در مورد این تحقیق کنیم که دلایل طولانی شدن کلیرنس به چه چیزهایی بستگی داره. مثلا سربازی، 3پاه بودن یا نبودن، خوندن رشته های خاص. شاید در اینگونه موارد تا حدی بتونه به ما کمک کنه.
حالا چرا این فیلترها کار رو خراب میکنند؟ چون مثلا کسی که شرایط خاصی داشته و تونسته معافی خودش رو بگیره! حالا یا بخاطر زرنگی یا باهوش بودن یا وارد بودن به قوانین و ... میتونه این خصوصیت فردیش توی میزان فعاللیتش در اینترنت هم تأثیر بگذاره و باعث بشه شانسش برای پیدا کردن مهاجرسرا و عضو شدن بیشتر بشه. این یه مثال بود. میشه هزاران نکته و اگر و اما توش آورد که صلاحیت جامعه نمونه ما رو از دیدگاه آمار زیر سؤال ببره.

[afs]

...
بحث جالبی که هست این که چه طور می شه توضیح داد بیشتر از 50% افراد دارای معافیت هستند؟
اگر فرض کنیم برنده های لاتاری یک برش از جامعه بزرگ مردان بالای 18 سال ایرانی هستند آیا می شه این رو به جمعیت کشور تعمیم داد و گفت که 50% خدمت نمی کنند؟
یا اینکه نه باید به این نتیجه برسیم که این اعداد نشون می ده که برنده های لاتاری دارای شاخصه هایی هستند که کمی اون ها رو از جامعه بزرگ تر کشور جدا می کنه. مثلا بیشتر از شهرهای بزرگ هستند نه روستا ها و شهرستان ها.
یا مثلا نتیجه گیری های گل و بلبلی مثل این که کسایی که می رند سربازی معمولا فکر مهاجرت از سرشون بیرون می ره؟!

من فکر میکنم افراد موجود تو جدول افشین دستکم تو دو مرحله فیلتر شدن و نمیتونن بعنوان یک نمونه از یک جامعه آماری به بزرگی افراد قبول شده که حدودا 6,000 نفر هستند بهشون استناد کرد.
...
این یه مثال بود. میشه هزاران نکته و اگر و اما توش آورد که صلاحیت جامعه نمونه ما رو از دیدگاه آمار زیر سؤال ببره.

امیر عزیز متشکر. دقیقا چیزی که گفتید درسته و منتظر بودم که مطرح بشه. خیلی دقیق و روشن استدلال کردید
همون طور که گفتید مصرف اصلی اطلاعات این جدول موقع مصاحبه هاست و پیگیری کار بچه ها. هرچند فکر می کنم همین اطلاعاتی که از بعد از رد شدن از خیلی فیلترها به اینجا رسیده می تونه نرمال باشه چون حتی با نظر گرفتن پارامترهایی مثل شانس آشنا بودن با مهاجر سرا این مجموعه ای که اطلاعاتشون رو داریم یک زیر مجموعه از برندگانی هستند که احتمال زیاد پارامترهای نسبتا یکسانی می تونند داشته باشد.

حالا جدا از میزان قابلیت استناد این جامعه (که دوستان متخصص لااقل بهتر از من می تونند اظهار نظر کنند) اطلاعات جالب و شاید درستی می شه تا همین جای کار از این جدول درآورد:

- بزرگترین خانواده برنده 4 نفره است
- میانگین تعداد نفرات در کیس ها 2 نفر است
- بیشترین برندگان ساکن تهران هستند و بعد از اون به ترتیب مشهد، اصفهان و کرج (با یک سری محاسبات می تونید ببینید که نسبت کیس های این شهر ها با نسبت جمعیت کلیشون باهم همخوانی داره)
- بیشتر ارسال مدارک در تاریخ 2012/05/10 (11 ارسال) و بعد از اون در روزهای 2012/05/12 و 2012/05/19 انجام شده
- بین شرکت های پستی بیشترین ارسال با DHL انجام شده، بعد از اون TNT و بعد هم Aramex که به نظر میاد با میزان معروف بودنشون در ایران جور در میاد

امیدوارم خودن این پست کمی از زمان دوران انتظارتون رو پرکرده باشه اگر هم از اعداد و رابطه هاشون خوشتون نمیاد کلا ایگنور کرده باشید.

اگر علاقه مند بودید و نظری داشتید بگید.
اگر هم علاقه مند بودید و اطلاعاتتون رو قبلا برای درج در جدول برندگان خوش بخت 2013 ارسال نکرده بودید به جای خوردن مرغ یا نظاره کردن اون که باعث افزایش جرم و جنایت می شه!، لطفا مشخصاتتون رو برای من بفرستید.

[امیر مهاجر]

...
- بزرگترین خانواده برنده 4 نفره است
- میانگین تعداد نفرات در کیس ها 2 نفر است
- بیشترین برندگان ساکن تهران هستند و بعد از اون به ترتیب مشهد، اصفهان و کرج (با یک سری محاسبات می تونید ببینید که نسبت کیس های این شهر ها با نسبت جمعیت کلیشون باهم همخوانی داره)
- بیشتر ارسال مدارک در تاریخ 2012/05/10 (11 ارسال) و بعد از اون در روزهای 2012/05/12 و 2012/05/19 انجام شده
- بین شرکت های پستی بیشترین ارسال با DHL انجام شده، بعد از اون TNT و بعد هم Aramex که به نظر میاد با میزان معروف بودنشون در ایران جور در میاد
...

دقیقا این استدلالهایی که کردی مستقلند از شرایط مرتبط با عضویت در مهاجرسرا یا به (قول خودمون فیلترینگ ذکر شده) و این اطلاعات به درد همین هم میخورند.

[Shezem]

آقا از بچه ها کسی هست که همه سفرنامه ها رو خونده باشه...ميخوام ببينم مهمترين دلايل ردی کيس چيا بوده تا حالا?

مهمترین دلیل برای ردی کیس ها ، جور نبودن اطلاعات در فرم های زمان نام نویسی و فرم هایی که بعد از قبولی فرستاده شده.
مثلا خیلی‌هایی که رد شده‌اند به این دلیل رد شده‌اند که زمان نام نویسی نام فرزندشان را ننوشته بودند، و بعد از قبولی در فرم‌های بعدی نام فرزندشان را اضافه کرده‌اند.
دیگه اینکه اگر شما اطلاعات اشتباه داده باشی، رد میشی، مثلا بگی که پروفسور هستی، اما نتونی حتی یک مدرک فوق دیپلم بهشون نشون بدی
کلا اگر فرم‌ها را درست پر کرده باشی، اطلاعات اشتباه هم نداده باشی، و در خارج از ایران هم شیطونی نکرده باشی، هیچ مشکلی نیست. همه تا حالا راحت ویزا گرفته‌اند.

[امیر مهاجر]

می گن وقتی بارون می یاد دعا کنید...

تو این نیمه شب بارونی برای هممون از ته دل دعا کردم که همراه سلامتی به هر آنچه دل تنگمان می خواهد هر چه زودتر برسیم...

"آمین"

وقتی دیدم اینجوری سیل از آسمون میاد پریدم پشت ماشین و رفتم یه دوری زدم الان برگشتم. جای همگی خالی. از قطره خبری نبود احساس میکردم از اون بالا میلیونها لیوان آب دارن خالی میکنن رو سرمون!
اما پاسخ سؤال شما: خیر مهم نیست. اونها با این مسأله آشنا هستند و میدونن در ایران تاریخهای میلادی رو به سبک آمریکایی بکار نمیبرند. نگران نباشید.
از دعای بارانی تون هم ممنونم.

خوش به حالتون
ما که تو این بیابون خیلی وقت آرزو به دل بارون موندیم

راستی چند روز کار کردن تو آمریکا فکرم رو مشغول کرده
به نظر شما بهترین چیزی که آدم تو این مدت یاد بگیره چیه ؟
بخصوص برنامه های کامپیوتر
دوستان به نظرتون کدوم یاد گرفتن کدوم برنامه یا زبان برنامه نویسی بیشتر به درد میخوره ؟
(خیلی وقت از برنامه و برنامه نویسی به دور بودم )

نه بابا، من که باورم نمیشد هوا یه مرتبه منقلب شد! امروز طرفای ساعت 5:30 بعد از ظهر از ماشین پیاده شدم که یه فرورفتگی رو اهرم کنم بیاد بیرون که چند وقت پیش دسته گل یه هموطن بود که در غیاب من مرحمت کرده بود و تا من برنگشتم فلنگو بسته بود! خلاصه یه نیم ساعتی بیرون ماشین بودم و از شدت گرما انگار سرمو گرفته بودم زیر شیر آب! تو این حین فکر میکردم اگر تو سیاتل بودم اینقدر گرما نمیکشیدم. بعد از خودم پرسیدم اگر تو سیاتل بودم کسی این بلا رو سرم میاورد؟ کسی به ماشینم خسارت میزد و فرار میکرد؟ به نظرم این کار از دزدی بدتره. چون یه جور دزدیه ولی بزدلانه!
خلاصه نمیدونم چی شد امشب خدا خواست یه دفعه اینقدر بارون اومد و هوا خنک شد.
بگذریم، در مورد کار باید بگم، توصیه کلی که دارم خدمتت اینه کاری رو تو آمریکا ادامه بدی که توش تجربه داری و خبره شدی. حداقل برای اولش این کار رو بکنی بهتره. اگر از برنامه نویسی دور بودی طول میکشه بخوای برگردی تو این وادی. به دو دلیل:
اول اینکه برنامه نویسی مثل نواختن موسیقی میمونه، اگر مدتی دست به ساز نبری، ساز برات غریبه میشه و تو دستت گریه میکنه.
دوم اینکه بر خلاف موسیقی، دائم تکنولوژیهای جدید میاد و سواد ما سوخته میشه. من خودم اگر 6 ماه از برنامه نویسی دور بشم، هر چی بلدم رو باید برم تو کلاس تاریخ درس بدم.
اما برای اینکه بی پاسخ نمونی، به طور کلی کار برای برنامه نویسهای: #C و VB .Net و Java بیشتر پیدا میشه. تو رده بعد برای php کارها و نهایتا برای برنامه نویسای iOS (آیفون و آیپاد و آیپد) و اندروید و ویندوزفون.
اگر هم به زبان ++C مسلط باشی که ممکنه کارهای نون و آب دار ولی موردی به پستت بخوره. کار سخت، خاص و پولساز. اما کار براش به فراوونی اون اولیها نیست.
در خصوص یاد گرفتن برنامه های کاربردی هم اطلاعات خاصی ندارم.

[ehsan99]

در مورد نرم افزار
اگه از بچه ها کسی رو داريم رو که رشتش فنيه بهش پيشنهاد ميکنم خوندن LabVIEW رو شروع کنه...حتی بدرد بچه های رشته کامپيوتر هم ميخوره چون عملا خيلی جاها جايگزين زبان های برنامه نويسی شده
نميدونم در چه حد اين نرم افزار گرافيکی در ايران شناخته شدست و اصلا تدريس ميشه يا نه
برای دوستانی که کارشون اتوماسيون و کنترل و شبيه سازی ابزاره يا کلا هر شاخه اي از الکترونيک و مکانيک رو ميخونن که خيلی بدرد بخوره
در ضمن اگه کسی در اين نرم افزار -حتی اگه رشتش فنی نباشه - موفق به کسب مدرک CLA بشه از گينه بی صاحاب تا آمريکا شغلش 100 درصد گارانتیه ...البته اينم بگم مثلا در انگليس فقط 8 نفر CLA دارن

[pooya.n]

برای کار در رشته های غیر فنی هم بد نیست اطلاعاتی داشته باشیم
دوستانی که رشتشون مدیریت هست یا میان رشته ای تحصیل کردن برای پیوند علوم انفورماتیک و مدیریت من توصیه میکنم مدرک ITIL رو.
برای اطلاعات بیشتر در خصوص ITIL یا همون کتابخانه زیربنایی فناوری اطلاعات میتونین به این لینک مراجعه کنین.

[سمانه777]

دوستان من در مورد ایالت یوتا شهر سالت لیک سیتی خیلی تحقیق کردم تاحالا ارزون ترین مکان بوده فقط یکمی مردمش مذهبی تر هستند و همچنین یکمی دور

[امیر مهاجر]

دوستان من در مورد ایالت یوتا شهر سالت لیک سیتی خیلی تحقیق کردم تاحالا ارزون ترین مکان بوده فقط یکمی مردمش مذهبی تر هستند و همچنین یکمی دور

دوست من، شما فقط دنبال ارزونترین مکان هستید؟ باید به این هم توجه کنید که جاهای ارزون معمولا درآمدهای کمتری هم دارند.
در ضمن من منظورتون رو از "یکمی دور" متوجه نشدم. یکم از کجا دوره؟

[امیر مهاجر]

سلام دوستان مهاجرسرایی و ایول به شما

یه چیزی تازگیها خیلی فکر من رو مشغول کرده. اونم اینه که من نمی دونم چرا احساس می کنم که این فرآیند لاتاری خیلی هم شانسی نیست. این فقط یه احساسه و ناشی از مشاهدات خودم هست. من اطرافم آدمهای مختلفی هستند که توشون از هر قشری پیدا میشه. از نخبه و نابغه گرفته تا آدمهایی که ... البته از لحاظ کاری و تحصیلی اینجورین ولی آدمهای خوبی هستند.

من همین الان 10 نفر رو می شناسم که برنده لاتاری شدند اما تو هیچ کودوم از اینها حتی یه ذره هم از اون آدمهایی که گفتم نیستند و همه اونهایی که انتخاب شدند حسابی سرشون به تنشون می ارزه (سوء تفاهم نشه اصلاً منظور خودم نیستم). تو مجموعه اونها نابغه ای که اختراع به ثبت رسونده هست، کلی مهندس خبره ابزار دقیق هست، ... ، اصلا چرا راه دور بریم یه نگاه به خود بچه های مهاجرسرا بندازیم می بینیم که خیلی هاشون آدمهایی هستند که تو کار و تحصیل و زندگی موفق بودند.

دوست دارم بفهمم ته این قضیه چیه!!!!

سه حالت داره:
1- یا آدمهایی به غیر از اونایی که شما میفرمایید هم برنده شدند و فقط چون شما باهاشون معاشرت ندارید باخبر نشدید!
2- احتمالا این دسته از افراد بلد نیستن با اینترنت کار کنند و بیان تو مهاجرسرا.
3- احتمالا این افراد کمتر از لاتاری خبر دارند با امکانش رو دارند که شرکت کنند.
از من میپرسی میگم ترکیبی از سه حالت بالا. اما اگر فکر میکنید شانسی نیست، سخت در اشتباهید. آمریکا اگر بخواد افراد متخصص رو جمع آوری کنه، کافیه از او به یک اشاره و از متخصصین به سر دویدن. دیگه لازم نیست بگه همه بیاید ثبت نام کنید.
در ضمن من یادم نمیاد تو فرمهای ثبت نام اینترنتی برای لاتاری قسمتی برای لیست کردن اختراعات، یا درجه آی کیو و میزان نابغگی بوده باشه! پس اونا از کجا فهمیدن که مثلا بنده یه مخترع نابغه هستم یا یه آدم خنگم که لیسانسمو با پول و رشوه به استاد و دانشگاه و گرفتن نمره بدست آوردم؟

[mnajafinobar]

سلام دوستان مهاجرسرایی و ایول به شما

یه چیزی تازگیها خیلی فکر من رو مشغول کرده. اونم اینه که من نمی دونم چرا احساس می کنم که این فرآیند لاتاری خیلی هم شانسی نیست. این فقط یه احساسه و ناشی از مشاهدات خودم هست. من اطرافم آدمهای مختلفی هستند که توشون از هر قشری پیدا میشه. از نخبه و نابغه گرفته تا آدمهایی که ... البته از لحاظ کاری و تحصیلی اینجورین ولی آدمهای خوبی هستند.

من همین الان 10 نفر رو می شناسم که برنده لاتاری شدند اما تو هیچ کودوم از اینها حتی یه ذره هم از اون آدمهایی که گفتم نیستند و همه اونهایی که انتخاب شدند حسابی سرشون به تنشون می ارزه (سوء تفاهم نشه اصلاً منظور خودم نیستم). تو مجموعه اونها نابغه ای که اختراع به ثبت رسونده هست، کلی مهندس خبره ابزار دقیق هست، ... ، اصلا چرا راه دور بریم یه نگاه به خود بچه های مهاجرسرا بندازیم می بینیم که خیلی هاشون آدمهایی هستند که تو کار و تحصیل و زندگی موفق بودند.

دوست دارم بفهمم ته این قضیه چیه!!!!

سه حالت داره:
1- یا آدمهایی به غیر از اونایی که شما میفرمایید هم برند شدند و فقط چون شما باهاشون معاشرت ندارید باخبر نشدید!
2- احتمالا این دسته از افراد بلد نیستن با اینترنت کار کنند و بیان تو مهاجرسرا.
3- احتمالا این افراد کمتر از لاتاری خبر دارند با امکانش رو دارند که شرکت کنند.
از من میپرسی میگم ترکیبی از سه حالت بالا. اما اگر فکر میکنید شانسی نیست، سخت در اشتباهید. آمریکا اگر بخواد افراد متخصص رو جمع آوری کنه، کافیه از او به یک اشاره و از متخصصین به سر دویدن. دیگه لازم نیست بگه همه بیاید ثبت نام کنید.
در ضمن من یادم نمیاد تو فرمهای ثبت نام اینترنتی برای لاتاری قسمتی برای لیست کردن اختراعات، یا درجه آی کیو و میزان نابغگی بوده باشه! پس اونا از کجا فهمیدن که مثلا بنده یه مخترع نابغه هستم یا یه آدم خنگم که لیسانسمو با پول و رشوه به استاد و دانشگاه و گرفتن نمره بدست آوردم؟

امیر جان اون چیزی که شما میگی کاملاً درسته و احتمالاتی هم که گفتی کاملا منطقی به نظر میان. نکته من هم دقیقا همینه که من با در نظر گرفتن تمام این احتمالات این شک برام ایجاد شده چون حداقل در مورد من و روابطم خیلی مسایل بالا صادق نیست.

ما زمان ثبت نام هیچ گونه اطلاعات خاصی به اونها ارائه نمیدیم. اما هیچ دلیلی هم وجود نداره که اونها بعد از ثبت نام، یک فرآیند بررسی مختصر روی افراد انجام ندن.

جامعه آماری که من دارم توش این مقایسه رو انجام می دم خیلی کوچیک هستش و مسلما نتیجه گیری درستی نمیشه کرد.

این قضیه لاتاری برای آمریکا چند منفعت داره.:
1- صحبت از آمریکا آمریکا در بین تمام مردم دنیا و تا لایه های پایین جامعه رخنه می کنه و به این وسیله خیلی راحت علاوه بر سیاستمداران و روشنفکران جامعه بقیه مردم هم آمریکا توی ذهنشون میشینه.
2- با این کار میشه گفت داره ظرفیت بالای جامعه خودش رو (چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ امکانات جامعه) به رخ کشورهای دیگه هم طراز خودش میکشه. چون میگه من همه جور آدمی رو پذیرا هستم
3- از بین این 50،000 نفر به نظر من 500 نفر هم کار درست بیان تو آمریکا (یعنی 1/100 یا حتی کمتر) تما هزینه های ناشی از سایرین رو می تونن پوشش بدن و حتی سود بیشتری هم برای آمریکا داشته باشند.
4- میزان هزینه ای که آمریکا برای فرآیند لاتاری می کنه با هزینه ای که کشورهای دیگه (مثل کانادا و استرالیا) برای گرفتن متخصص انجام می دن اصلا قابل مقایسه نیست و به قول خیلی از بچه های مهاجرسرایی که قبلاً رفتند کشک ترین نوع ویزاست.

اینها برخی از مزایایی که لاتاری برای آمریکا داره که فقط به ذهن من رسیده و به نظرم خیلی مزایای دیگه هم براش داره.

حالا چیزی که من شک کردم اینه که اون تعداد مثلاً 500 نفر (شایدم بیشتر شایدم کمتر) رو اینها انتخاب میکنن و بقیه اش شانسی باشه.

البته بعید می دونم راهی هم برای فهمیدن این موضوع وجود داشته باشه.

آهان راستی یه چیزی رو یادم رفت بگم که یکی از همین آدمهایی که گفتم سرش به تنش خیلی می ارزه 2 سال پیش برنده شد و بخاطر سربازیش نرفتو امسال دوباره اسمش جزء برنده های 2012 که تازه فهمیدن، بود (من که بهش گفتم خیلی خر شانسی و بعد پیش خودم گفتم شایدم شانس نیست)

[Shezem]

سلام دوستان مهاجرسرایی و ایول به شما

یه چیزی تازگیها خیلی فکر من رو مشغول کرده. اونم اینه که من نمی دونم چرا احساس می کنم که این فرآیند لاتاری خیلی هم شانسی نیست. این فقط یه احساسه و ناشی از مشاهدات خودم هست. من اطرافم آدمهای مختلفی هستند که توشون از هر قشری پیدا میشه. از نخبه و نابغه گرفته تا آدمهایی که ... البته از لحاظ کاری و تحصیلی اینجورین ولی آدمهای خوبی هستند.

من همین الان 10 نفر رو می شناسم که برنده لاتاری شدند اما تو هیچ کودوم از اینها حتی یه ذره هم از اون آدمهایی که گفتم نیستند و همه اونهایی که انتخاب شدند حسابی سرشون به تنشون می ارزه (سوء تفاهم نشه اصلاً منظور خودم نیستم). تو مجموعه اونها نابغه ای که اختراع به ثبت رسونده هست، کلی مهندس خبره ابزار دقیق هست، ... ، اصلا چرا راه دور بریم یه نگاه به خود بچه های مهاجرسرا بندازیم می بینیم که خیلی هاشون آدمهایی هستند که تو کار و تحصیل و زندگی موفق بودند.

دوست دارم بفهمم ته این قضیه چیه!!!!

قضیه خیلی پیچیده نیست دوست عزیز، باز اگر نخواهیم به حساب خودستایی بگذاریم باید بگم که این کمی هم به هوش و کنجکاوی طرف بر‌می‌گرده.
نتیجه یک تحقیق در مورد شانس نشان میداد که افرادی که ما خوش شانس می‌نامیم، معمولا به دور و اطراف خود با دقت بیشری می نگرند و سرسری از چیزی رد نمی‌شوند به همین دلیل قدر موقعیت‌ها را می‌دانند، و باز اینکه این افراد به نسبت از هوش بالاتری برخوردار هستند.
همه ما درگیر روزمرگی هستیم، خوش شانس ها معمولا یه کاری می‌کنند که دچار روزمرگی نشوند، مثلا ماجراجویی می‌کنند. همین مهاجرت به یک دنیای جدید کم ماجراجویی نیست.
اما کسانی هم نشسته‌اند و می‌گویند: بابا، ولش کن، حالت خوشه ها،، ما را چه به آمریکا؟ زندگیمون همین‌جوری داره میگذره دیگه!! چیکار دارم خودم را آلاخون والاخون کنم؟
اما یکی دیگه ، به اطرافش نگاه می‌کنه و به خودش میگه: ببین، اگه الآن دبیرستان را ول کنم و برم سر کار فلان‌قدر پول گیرم میاد، اما همیشه باید با زحمت پول دربیارم، اما اگه دکتر یا مهندس بشم راحت‌تر پول درمیارم.
حالا همین آدم ها هم تو لاتاری شرکت می‌کنند، یعنی میدونه که در مهاجرت سختی خواهد کشید، و روزهای ناگوارتری هم خواهد دید، اما خب همان روح ماجراجویی بهش میگه، تا الآن تا اینجای دنیا را دیدی، مگه چند بار زندگی خواهی کرد، برو دنیا را کشف کن! دنیا را بگرد.
امیدوارم کمی روشن شده باشید

[ehsan99]

سلام دوستان مهاجرسرایی و ایول به شما

یه چیزی تازگیها خیلی فکر من رو مشغول کرده. اونم اینه که من نمی دونم چرا احساس می کنم که این فرآیند لاتاری خیلی هم شانسی نیست. این فقط یه احساسه و ناشی از مشاهدات خودم هست. من اطرافم آدمهای مختلفی هستند که توشون از هر قشری پیدا میشه. از نخبه و نابغه گرفته تا آدمهایی که ... البته از لحاظ کاری و تحصیلی اینجورین ولی آدمهای خوبی هستند.

من همین الان 10 نفر رو می شناسم که برنده لاتاری شدند اما تو هیچ کودوم از اینها حتی یه ذره هم از اون آدمهایی که گفتم نیستند و همه اونهایی که انتخاب شدند حسابی سرشون به تنشون می ارزه (سوء تفاهم نشه اصلاً منظور خودم نیستم). تو مجموعه اونها نابغه ای که اختراع به ثبت رسونده هست، کلی مهندس خبره ابزار دقیق هست، ... ، اصلا چرا راه دور بریم یه نگاه به خود بچه های مهاجرسرا بندازیم می بینیم که خیلی هاشون آدمهایی هستند که تو کار و تحصیل و زندگی موفق بودند.

دوست دارم بفهمم ته این قضیه چیه!!!!

تا اونجايی که من ميدونم آدم های نخبه و نابغه و استثنايی در هر رشته اي ميتونن از طريق ويزای EB1 v EB2 خيلی راحت آمريکا برن و احتياجی به لاتاری ندارن
البته اينجا تو اون تعريف نابغه و نخبه يکم بايد تامل کنيم چون ممکنه اين تعريف برای دولت آمريکا با اون چيزی که ما فکر ميکنيم متفاوت باشه..من آدمی رو ميشناسم که اتفاقا برای يه کمپانی آمريکايی کار ميکنه و جزو بهترين system engineer هاييست که ممکنه بشه پيدا کرد....يدفعه ازش پرسيدم چرا آمريکا نميری برای زندگی , مگه بهتر از تو هم هست...گفت اتفاقا دوست دارم برم اما اونها گفتن در اين شغل ما 10 نفر بهتر از تو، مثل تو و يا حتی کمی پايين تر از تو در آمريکا که اونها هم برای اين شغل اقدام کردن پس شما از نظر ما qualified نيستی

من فکر نکنم زياد اين چيزا تو لاتاری تاثيری داشته باشه و الگوريتم خاصی باشه که مثلا به مدرک اهميت بده...چون اونها راه های ديگه اي برای جذب آدم های نخبه دارن و تازه مدارک تحصيلی که ما داريم تو کشور خودمون اعتبار دارن ..همونطور که آمريکا پليس و سيستم قضايی و خيلی از چيز های ديگه ما رو قبول نداره مدارکمون رو هم زياد قبول نداره و همه اين مدارک بايد در آينده توسط سازمان های مورد نظر معادل سازی بشن
کاری که بنظر من بچه ها از همين الان هم ميتونن شروع کنن...معادل سازی مدارک تحصيليشون!

[m@ry@m75]

دیروز منزل پدری بودم یک لحظه نشسته بودم چایی میخوردم بعد نگاهم به مامانم افتاد که مشغول تدارک شام بود و بابام که با پسرم بازی میکرد یک دفعه چنان بغضی گلومو گرفت که داشتم خفه میشدم به سختی جلوی اشکامو گرفتم
آخه این مدت همش مشغول روز شماری بودم و فکر این که چرا روزها نمیگذرن اما دیروز فهمیدم که چقدر در اشتباهم بالاخره این روزها میگذرن و اگه خدا بخواد ما رفتنی میشیم اونوقته که چقدر دلتنگ یک لحظه دیدار پدر و مادرمون بشیم و در حسرت یک چایی خوردن در کنارشون بغض کنیم .راستش همین الان که اینا رو مینویسم اشکام گلوله گلوله میریزه .دلم نمیخواست شما رو ناراحت کنم .فقط خواستم بگم که من دیگه به جای روز شماری میخوام ذره ذره وجودمو از در کنار عزیزانم بودن پر کنم .اصلا هم به این فکر نمیکنم که چند روز دیگه تا کارنت شدن ها مونده .
ببخشید ناراحتتون کردم گفتم شاید شما هم اگه اینطوری فکر کنید انتظار کشیدن نه تنها براتون سخت نباشه بلکه یک فرصت مغتنم باشه .