کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟
بچه ها، این اولین پیام من تو این تاپیکه...سلام :دی

نیلو هرچی بیشتر در مورد نامزدت (همسرت) صحبت میکنی، بیشتر از خودم بدم میاد Sad من توی آمریکا هستم و نامزد من توی ایران...الان بیشتر از 7 ماهه که ما این پروسه رو شروع کردیم و بیشتر از 8 ماه از آخرین دیدنمون میگذره (3 هفته تعطیلات کریسمس رفته بودم ایران)...الان پروندمون رسیده به ابوظبی و 23 مهر وقت مصاحبشه...توی این 8 ماه، مثل خیلی از شما، کلی زندگی ما بالا و پایین داشته (البته اگه اسم چت و صحبت تلفنی و skype و oovoo و اینارو زندگی بذارید!)...باید اعتراف کنم که خیلی از این مشکلات (حتی میتونم بگم همه) تقصیره من بوده...میدونم که خود نامزدم این صفحات رو میخونه، به خاطر همین هیچ دروغی نمیگم...خیلی هاش تقصیره من بوده...این راهی که ما شروع کردیم، یعنی جدایی در اول زندگی، (همون زمانی که همه زوجها کنار هم کلی با خوشی سر میکنند)، باعث شده که خیلی تاحالا فشار روی نامزد من بیاد...میدونم که شاید خیلی زمان ببره که وقتی بیاد اینجا بتونم همه این فشارهایی رو که بهش وارد کردم و تحمل کرده رو جبران کنم...

من کاری به زندگی شما دوستان عزیز ندارم، قصه هرکی مخصوص خودشه...باور کنید اصلا هم قصد دخالت ندارم...ولی من فقط خواستم یه چیزی رو از طرف پارتنر آمریکایی همه شما بگم، چون احساس میکنم که یک مقدار این تاپیک داره یک جانبه میشه...مطمئنم من خیلی کوچکتر از اونی هستم که بخوام به کسی توی زندگی نصیحتی بکنم...حالا نمیدونم که این هم یک تصادفه که هم نامزد من و هم اکثر افرادی که توی این تاپیک از طولانی شدن این پروسه و ندیدن همسرشون و نیومدن طرف مقابلشون گله دارند، از بانوان محترم هستند...ولی دوستان من، اینو خیلی خوب میدونم که خیلی از ما با علم و شناخت قبلی از طرف مقابلمون پا توی این راه گذاشتیم...هرکدوممون ورای بحث مهاجرت، یک چیزی (شاید صد چیز) توی طرف مقابلمون دیدیم و انتخاب کردیم که میخوایم تا آخر عمرمون کنار اون فرد باشیم...تفاهم، علاقه، عشق یا هرچی که اسمش رو میزارید...باز هم تاکید میکنم، من از زندگی هیچکدوم از شما دوستان عزیز خبری ندارم و نمیدونم که همسرتون/نامزدتون چرا اینهمه وقت توی آمریکاست و نمیاد بهتون سری بزنه...هرکسی یک داستانی داره، یکی آمریکاییه و ویزا نمیتونه بگیره، یکی از نظر مالی براش امکان پذیر نیست که بیاد، یکی توی آمریکا سرکار میره و نمیتونه مرخصی بگیره، یکی دانشجو و نمیتونه از دانشگاه مرخصی بگیره و هزارتا دلیل دیگه...من اصلا قصد توجیه این داستانها رو ندارم یا اینکه نمیخوام چون از جنس مذکر هستم، از باقی ذکور دفاع کنم و بگم که هردلیلی میارن واقعا درسته، نه!...دوستان من، اینو بدونید که همونقدری که شمایی که توی ایران هستید از طولانی شدن، بی برنامگی و نامشخص بودن این پروسه کلافه شدید، اون فردی که توی آمریکا هست هم شده...این بلاتکلیفی برای هردو طرفه...فکر نکنید که چون فردی که توی آمریکاست هرروز سر کار میره، دانشگاه میره یا خانوادش دوروبرشن، هیچ غمی نداره! فکر نکنید که هیچ کمبودی توی زندگیش احساس نمیکنه! اون فرد اگه کمبودی احساس نمیکرد که نمیومد با شما ازدواج کنه! قبل از شما هم همون کار و دانشگاه و خانوادشو داشت!!! بخدا ما هم و خانواده ما هم و دوستان ما هم اینجا کلافه شدند از این وضع!

میدونم که پروسه خیلی از دوستان از حد عادی خیلی طولانی تر شده، میدونم حرفای افرادی که دور و بر شما تو ایران هستند چقدر میتونه روتون اثر داشته باشه، میدونم که دیدن پیشرفت و معلوم بودن زندگی دوستان نزدیکتون چقدر روی شما تاثیر داره...همه اینها رو میدونم...اما دوستان من، یادتون نره که همه این سختیها و دوریها و بحثهای از راه دور و ناراحتیها، نهایت نهایت نهایت 1 سال دیگه تموم میشه...به این فکر کنید که از 1 سال دیگه "تا آخر عمرتون" کنار نزدیکترین فرد زندگیتون خواهید بود...به تجربه هایی که باهم خواهید داشت فکر کنید، به اینکه یک عمر خوشی و شادی بعد از این دوره گذرا در انتظارتونه...بخدا به نظر من اگه به انتهای روشن این راه فکر کنید، تحملش براتون خیلی راحت میشه...آره 1 سال دوری زیاده، 2 سال دیگه خیلی زیاده، ولی بخدا تصور اینکه چند ماه دیگه، هرروز صبح که چشماتونو باز میکنید، صورت همسرتونو قراره ببینید به قدری امید بخشه که تحمل این مدت باقی مونده مثل آب خوردن میشه...تحمل کنید دوستان، تحمل کنید...اینکه از الان شروع کردید فکر کردن به آینده، بچه، زبان بچه، پیدا کردن کار توی آمریکا، ادامه تحصیل، همه اینا فوق العادس! این بحث ها و فکرها میتونه باعث بشه که این مدت باقی مونده راحتتر سپری بشه...

(چقدر حرف زدما Big Grin)

پ.ن: من آخرشم نفهمیدم "گذاشتن" رو کجا با کدوم یکی از "ز" یا "ذ" ها بنویسم :دی

راستی، باید بگم که خانواده من اصالتا اهل تبریز هستند و هنوز هم یک مادربزرگ و عمه من در تبریز هستند، بخاطر همین واقعا از اتفاقی که توی آذربایجان افتاد شدیدا متاثر شدیم...وقتی که خبر رو شنیدیم، دائما با تبریز در ارتباط بودیم و میشنیدیم که چجوری مردم از ترس زلزله های بعدی، چند شب توی ماشینهاشون میخوابیدند...میشنیدیم که وضع امدادرسانی و غیره چجوری بوده...نیلو جان مطمئن باش همه ایرانیها دلشون با آذربایجانه...اینشالله بو جوننر جدر گوتولار و جینه خوشلوخ هاممیمیزا گیدر Cool

(حالا تکلیفه من که هم میخوام به بچه مون انگلیسی، هم فارسی، هم ترکی و هم یک زبان دیگه یاد بدم چیه؟ Big Grin از کی توصیه میکنید شروع کنم؟Big Grin...البته خانم من ترکی بلد نیستند و من خودم باید این وظیفه خطیر رو به عهده بگیرم)
ویزا: K1
سفارت: Abu Dhabi
مرکز: California Service Center
ارسال مدارک: February 8, 2012
اپرووال: July 5, 2012 (بعد از 148 روز)
ارسال به NVC: ا July 23, 2012
دریافت توسط سفارت: July 28, 2012
ایمیل مصاحبه: August 4, 2012
مصاحبه: October 14, 2012
دریافت ویزا: October 21, 2012
کل پروسه: 250 روز
پاسخ
تشکر کنندگان: smmyp ، manoun ، girl ، الهه سابق ، negi ، فردا ، sib 24 ، denag
سهيل جون مشكل جنس مذكر نيست،مشكل نيت بعضى از اقايونه كه باعث ميشن چشم و دل خانوما از اقايونه بترسه.بله كسى كه واقعا وقتى ميگه دوست دارم از ته دل باشه و واقعا جدى بگه اين پروسه واسش به اندازه طرف مقابلش سختشه.ولى متاسفانه بعضى ها عمق كلمه عشق و نميفهمن،مفهوم "من ____( n ماه) منتظرتم" رو نميفهمن.به هرحال رابطه از راه دور يه مظيت (اينم از سوتى زيه من،انقدر ديكتم خراب شده كه نگو:-d ) هاى هم داره كه بعضيها،چه طرف ايرانى وچه طرف امريكايى ازش سواستفاده ميكنن.
Ps. ميگن زبون اول بچه بايد زبانى باشه كه پدر مادرش بهش صحبت ميكنن.شما از فارسى شروع كن موفق ميشى انشاالله
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
سهیل جون اول مرسی از بابت حرفات و دوم اینکه به به یه همشهری هم پیدا کردم! و مرسی که نگرانی. راستی امروز باز یکی اومد 4.3 بود! ما دیگه زیر 4 رو زلزله محسوب نیمکنیم! Big GrinDD
والا به خدا من از این دوری نمینالم. درد من چیز دیگس. ما هنوز هیچ کاری نکردیم. هنوز یه بار هم همو از نزدیک ندیدیم اما دو ساله دوستیم. درد من اینه که بابا جون یا منو میخوای یا نمیخوای. همش نمیشه که با زبون بگی میخوام اما کاری نکنی. دوست دارم عاشقتم گفتن خوبه اما یه کاری بکن که آدم دیگه شک نکنه به حرفات. آخه شما جای من باشید چی میگین به این. نه به اون موقعی که جفت پاشو کرده بود تو یه کفش که الا و بلا (یاسی من دیکتم از الان افتضاح هست خدا بداد روزی برسه که بیام اونجا! چه شود!!!) ویزای ازدواج و وقتی میگفتم بابا جون من از ازدواج بین المللی میترسم. چون میترسم موقع برگشتن به ایران تو دردسر بیفتم. و نه به الان که میگه حالا بذار همو ببینیم تا ببینیم چه میشه! همش هم میدونم داره لوس میشه ها. اگه جربزه اش (درسته املاش؟) رو داشت تا الان خیلی وقت بود تموم کرده بودیم رابطه مون رو. اما خوشش میاد اذیت کنه. انگاری من خیلی داره بهم خوش میگذره. گاهی بهش میگم تو داری ازدواج میکنی اما من دارم هم ازدواج میکنم و در عین حال مهاجرت هم میکنم میدونی چقدر سخته؟ در جواب میگه برا منم سخته!!!!!! اصلا نمیگیره اون مورد دوم منو که من دارم از کل زندگیم تا الان میگذرم به خاطر اون!
سهیل سعی کن دو تا زبان رو همزمان به بچت یاد بدی. مثل خودمون که فارسی و ترکی رو با هم یاد گرفتیم. مامان من باهام ترکی حرف میزد اما اسم حیوون ها و رنگ ها و اعداد رو فارسی میگفت و من کم کم معادل ترکی اونا رو یاد گرفتم. بچت انگلیسی رو یاد خواهد گرفت. شما سعی کن یه تعادلی بین فارسی و ترکی نگه داری. اگه اولش اصلا اصلا باهاش ترکی حرف نزنی بعدا سخت میشه. چون تو محیطشم نیست خیلی براش سخت میشه. اما زورشم نکن. من که به شخصه فقط فارسی یادش میدم چون بجز من همه باهاش انگلیسی حرف خواهند زد و نمیخوام هم بچه رو هم خودم رو گیج کنم. بازم بذار از استادام راجع به این مسئله بپرسم و جواب علمی تر بدم. یکی از دلایلی که فارسی رو انتخاب کردم اینه که هم بتونه با همه ی ایرانی ها ارتباط داشته باشه و هم اینکه نوشتار فارسی رو هم یاد بگیره. نوشتار ترکی با الفبای عربی رو من که خیلی بلد نیستم حالا شما رو نمیدونم.
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، girl
سلام الهه جان. خوبی عزیزم؟ چند وقت پیش حالت خوب نبود الان بهتری؟!
نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb


خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی‌، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ می‌شه!
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
(2012-08-23 ساعت 20:31)girl نوشته:  سلام الهه جان. خوبی عزیزم؟ چند وقت پیش حالت خوب نبود الان بهتری؟!
مرسی عزیزم. همون جورم. میدونی عین یه موج سینوسی شدم. یه وقت خوب و با انرژی و انگیزه، یه وقت خیلی وحشت زده و آزرده خاطر. الان در حال حاضر از اون وقتاست که روی قله موج سینوسی ام. یعنی خوب. یهو فردا چشم باز میکنم میبینم دوباره حالم بده.
همین الان از سفر برگشتم و رسیدم تهران. وااای. دیشبو پریشب نمیدونم چه مرگم شده بود که همش فکر میکردم بزودی تهران زلزله میشه. تا صبح بدترین چیزارو تصور میکردم و میگفتم باید به همسرم بگم من آمریکا نمیام و ....
ولی الان خوبم. میدونی تعادل روحی ندارم Wink
تو چطوری دوست گلم؟
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: manoun ، shani ، girl
والا الهه بیشتر این مردا (آقایون جبهه نگبرن منظورم نامزد خودمه) هستن که تعادل روحی ندارن و رو ما هم تاثیر میذاره. ما الان دو هفتس چت نکردیم و ریخت همو ندیدیم! فکر کن! تازه دیروز داشت خودشو جر میداد که الا و بلا ویزای ازدواج الان میگه دوست دختر نمیخوام! حالا این تعادل روحی نداره یا تو آخه عزیزم!؟!
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
(2012-08-25 ساعت 16:31)girl نوشته:  منم تعادل روحی ندارم. یه روز خیلی خوبم یه روز خیلی بد!! حد وسط ندارم ولی احساس کلیم نا امیدیه. باید بگذره دیگه. الان نزدیک 1 ماهه که خبری نیست. همسرمم خیلی بیخیال شده. اگه 10 سال دیگه هم کار من طول بکشه نمیاد ایران. این موضوع داره دیوونم میکنه Sad

گاهی اوقات مردها یه دفعه غیبشون میزنه و خوششون میاد از نامزد یا همسرشون یک مدت دور بمونن. کلا این حالت توی وجودشونه و استثنا هم نداره! توی این دوره غیبت!، بهتره که آدم اصلا گیر نده که آی کجایی چرا پیدات نیست چرا توجه نمیکنی به من... چون اثر خیلی منفی داره احساس راحتی دیگه نداره و فکر میکنه به واسطه این رابطه نامزدی یا ازدواج آزادی فردی اش دیگه بر باد رفته! (این مسئله آزادی خیلی مهمه که هیچ کدوم از طرفین احساس گیرافتادن توی دام رابطه نکنن چون رابطه رو تا حدی خراب میکنه). بهتره اصلا عین خیالت نباشه خودش دلش تنگ میشه با علاقه بیشتر از قبل برمیگرده.
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، الهه سابق ، فردا ، manoun
(2012-08-25 ساعت 09:18)manoun نوشته:  والا الهه بیشتر این مردا (آقایون جبهه نگبرن منظورم نامزد خودمه) هستن که تعادل روحی ندارن و رو ما هم تاثیر میذاره. ما الان دو هفتس چت نکردیم و ریخت همو ندیدیم! فکر کن! تازه دیروز داشت خودشو جر میداد که الا و بلا ویزای ازدواج الان میگه دوست دختر نمیخوام! حالا این تعادل روحی نداره یا تو آخه عزیزم!؟!
عزیزم یه کم آرامشتو حفظ کن. از این اختلافا و بالا پایینا خیییلییی پیش میاد گلم. ولی میگذره. کارتون چقدر طول میکشه حدودا؟
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان:
(2012-08-25 ساعت 18:10)shani نوشته:  
(2012-08-25 ساعت 16:31)girl نوشته:  منم تعادل روحی ندارم. یه روز خیلی خوبم یه روز خیلی بد!! حد وسط ندارم ولی احساس کلیم نا امیدیه. باید بگذره دیگه. الان نزدیک 1 ماهه که خبری نیست. همسرمم خیلی بیخیال شده. اگه 10 سال دیگه هم کار من طول بکشه نمیاد ایران. این موضوع داره دیوونم میکنه Sad

گاهی اوقات مردها یه دفعه غیبشون میزنه و خوششون میاد از نامزد یا همسرشون یک مدت دور بمونن. کلا این حالت توی وجودشونه و استثنا هم نداره! توی این دوره غیبت!، بهتره که آدم اصلا گیر نده که آی کجایی چرا پیدات نیست چرا توجه نمیکنی به من... چون اثر خیلی منفی داره احساس راحتی دیگه نداره و فکر میکنه به واسطه این رابطه نامزدی یا ازدواج آزادی فردی اش دیگه بر باد رفته! (این مسئله آزادی خیلی مهمه که هیچ کدوم از طرفین احساس گیرافتادن توی دام رابطه نکنن چون رابطه رو تا حدی خراب میکنه). بهتره اصلا عین خیالت نباشه خودش دلش تنگ میشه با علاقه بیشتر از قبل برمیگرده.
والا شانی جون لین دوست پسر من هر موقع صحبت از اومدن میشه اینجوری چرت میزنه. البته نه راستش کال خیلی چرت و پرت میزنه. من واقعا اعصابم داغون شده. حالا شما میگی یعنی طبیعیه؟! یه روز خودشو جر میده واسه ازدواج یه روز میگه دوست دختر نمی خوام و چه و چه! واقعا دارم دیونه میش. از استرس همه جای بدنم درد میکنه. وضعیت روحی که هیچی وضعیت جسمیم به هم خورده. همشم یه استرس گند با هامه که بیام اینجا و بگم سلام منو به آمریکا برسونید ما رابطه مون بهم خورد. الان تو وضعیتی هستم که نه راه پس دارم نه راه پیش. زیادی هم که به حال خودش بذارم میدونی چی میگه؟ میگه تو که عین خیالت نبود!

(2012-08-25 ساعت 18:49)elahenadafy2 نوشته:  
(2012-08-25 ساعت 09:18)manoun نوشته:  والا الهه بیشتر این مردا (آقایون جبهه نگبرن منظورم نامزد خودمه) هستن که تعادل روحی ندارن و رو ما هم تاثیر میذاره. ما الان دو هفتس چت نکردیم و ریخت همو ندیدیم! فکر کن! تازه دیروز داشت خودشو جر میداد که الا و بلا ویزای ازدواج الان میگه دوست دختر نمیخوام! حالا این تعادل روحی نداره یا تو آخه عزیزم!؟!
عزیزم یه کم آرامشتو حفظ کن. از این اختلافا و بالا پایینا خیییلییی پیش میاد گلم. ولی میگذره. کارتون چقدر طول میکشه حدودا؟

الهه جون باز شما ازدواج کردین منو بگو که هنوز نامزدم نکردیم. خیلی ها میگن بهتر به هم بزن! اما اولا که کار ساده ای نیست دومندش این نشد یکی دیگه من یکی که نمیدونم چی رو پیشینیم نوشته که هر چقدر هم از یارو سر تر باشم بازم منم که سواری میده (دور از جون شما ها. دارم خودم میگم. خوشم نمیاد اینجوری حرف بزنم اما اوضاع روحی و جسمیم چیزی ماورای گند هست.

قرار هست اکتبر بیاد اما با این برنامه ای که این شروع کرده احتمالا بهم بخوره کل رابطه و اصلا نیاد اگه هم بیاد معلوم نیست چی بشه. وااااااااااااااااای یعنی دارم میسوزم. تا دیروز داشت خودشو جر میداد در حد تیم ملی که الا و بلا ازدواج در همون دیدار اول الان کم مونده منکر من بشه! اصلا هم نه زلزله ها تاثیری داشت درش و نه پایان نامه ی من. اینجوری که این داره رفتار میکنه فکر بهش برخورده که تو زلزله ها نمردم! آخی چه حیف! وااااااااااااااااای ااعصابم گنده گنده.
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، shani
عزیزم خیلی متاسفم که اینجوری شده. آرامشتو حفظ کن. یه مدت یه کم کمتر سراغش برو ببین چکار میکنه؟ (ببین کی داره به کی میگه!!! خودم عمرا اینجور سیاست به خرج دادنا رو بلد نیستم)
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: shani ، manoun ، girl
كاشكى من يه راه حلى بلد بودم كمكتون كنم،ولى اينو ميتونم بگم شماهايى كه منتظر مصاحبه يا noa2 هستين،صبر داشته باشين.روز مصاحبه بعد از مصاحبه واقعا خندتون ميگيريه وقتى فكر ميكنين انقدر خودتون و كشتين واسه اين ده دقيقه كه خيلى هم راحت ميگذره
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، alireza62 ، الهه سابق ، shani ، manoun ، girl
بچه ها کجایید که امشب وقت مصاحبه ام رو متوجه شدم ...... 9 ژانویه - 20 دی ماه (فکرش رو بکن من تو اون سرما باید برم آنکارااااااااااااااااااااااااااااااااااااا)
ولی همین که تکلیفم روشن شد ............ بازم خدا رو شکر ............... دق کردم
البته یه سری اتفاقات بسیار عجیبی هم رخ داده بوده از جمله اینکه اونا به من ایمیل زدن و گفتن که 24 جولای وقت مصاحبه دارم و من ندیدم و دقیقا در این تاریخ متأسفانه حال بابایی من بد شده بوده و من یک هفته تمام بیمارستان بودم؛ یعنی واقعا این رو حکمت خدا می دونم
بازم هووووووووووووووووووورررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااا
اصلا ناراحت نیستم که اینقدر دیره ولی ............. دروغ چرا ............ از سرماش ناراحتم
پاسخ
تشکر کنندگان: nahid.t ، الهه سابق ، فردا ، manoun ، girl
(2012-08-27 ساعت 22:58)mercedeh2011 نوشته:  بچه ها کجایید که امشب وقت مصاحبه ام رو متوجه شدم ...... 9 ژانویه - 20 دی ماه (فکرش رو بکن من تو اون سرما باید برم آنکارااااااااااااااااااااااااااااااااااااا)
ولی همین که تکلیفم روشن شد ............ بازم خدا رو شکر ............... دق کردم
البته یه سری اتفاقات بسیار عجیبی هم رخ داده بوده از جمله اینکه اونا به من ایمیل زدن و گفتن که 24 جولای وقت مصاحبه دارم و من ندیدم و دقیقا در این تاریخ متأسفانه حال بابایی من بد شده بوده و من یک هفته تمام بیمارستان بودم؛ یعنی واقعا این رو حکمت خدا می دونم
بازم هووووووووووووووووووورررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااا
اصلا ناراحت نیستم که اینقدر دیره ولی ............. دروغ چرا ............ از سرماش ناراحتم
خیلی تبریک می گم.خوشحال شدم.از خدا می خوام هرچه زودتر کارای همه جور بشه به خصوص elahendafy2 و girl عزیز که واقعن از صبوریشون درس گرفتم. نگران سرما نباش.زمستون آنکارا دلنشین.اون موقع گرمای افکار خوبِ توی ذهن و دلتِ که حسابی گرمت می کنه.
ویزا: CR1/ ارسال مدارک : جون۲۰۱۱ /مصاحبه،آنکارا : ۱۸ جون ۲۰۱۲ /کلیرنس: ۳۱ جولای 2012 /دریافت ویزا : ۱۵ آگوست Rolleyes تاریخ ورود به آمریکا :۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲



پاسخ
تشکر کنندگان: mercedeh2011 ، shani ، الهه سابق ، girl
فردا جون رفتی امریکا یا ایرانی؟ واقعا ما رو با تاپیکت سرگرم کردی. دستت درد نکنهWink
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
لطفا از کلمات مناسبتری برای ابراز ناراحتیهاتون استفاده کنید!
بعضی نوشته ها در شأن این فروم نیست. لطفا رعایت کنید.
پاسخ
تشکر کنندگان: nahid.t ، الهه سابق ، mehdiii ، sayeh_m ، laili ، ParsTrader ، shahrzad_a




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان