بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟

[girl]

نه بابا.. هیچ فرقی نمیکنن باهم.. اون قدیمیا چه گلی به سر مادرامون زدن که اینا به سر ما بزنن؟!! تا بوده همین بوده که زنا از دست شوهراشون حرص میخوردن و دم نمیزدن که زندگیشون از هم نپاشه و بعد احساس کنن چه کار بزرگی کردن که حرف نزدن!

[الهه سابق]

آخ گفتی جودی

[mercedeh2011]

از حرص که نگو الهه جون ... البته ببخشیدا ولی این آقایون یه رگ بیخیالی دارن ... آخ که نمیدونی من چه موقعها جلز ولزی میزنم بعد میگه اااااااا من نمی دونستم که تو اینقدر نگرانی .... چقدر ریلکس

[girl]

حالا اونی که میگه نمیدونستم خوب نمیدونسته دیگه کاریش نمیشه کرد اونی که میگه تو خیلی خودتو اذیت میکنی انقدر سخت نگیر اون حررررررررررص داره.. اون لحظه دلم میخواد خودکشی کنم از دستش!

[arian307]

شوهر هم شوهرهای قدیم که نمی گذاشتند آب توی دل همسرشان تکان بخورد. والله!
من هم وقتی منتظر وقت مصاحبه آمریکا بودم اگر یک دری محکم بسته می شد می گفتم ددم وای بدبخت شدم حمله کردند و دیگر همه فرودگاه ها بسته شد و من نمی توانم بروم. هر شب خواب می دیدم که دارم در میان آتش خمپاره و رگبار مسلسل دشمن فرضی به صورت چهار دست و پا و سینه خیز از مرز رد می شوم تا بتوانم خودم را به قرار مصاحبه در سفارت برسانم. یک پرچم سفید هم دستم بود و آن را در هوا تکان می دادم و می گفتم نزنید لامذهب ها من خودی هستم و دارم می روم ویزا بگیرم. از آن زمان تا حالا شش سال گذشته است و هیچ طوری نشد. شما هم بد به دلتان راه ندهید و خیالتان راحت باشد که شش سال دیگر هم هیچ طوری نمی شود. ولی خوشحال باشید که لااقل یک آب باریکه ای از امید در اقبال شما وجود دارد که هزاران هزار جوان دیگر همین امید را هم ندارند و حسرت آن را می خورند. خداوند همه ما را قرین رحمت خود قرار دهد. آمین

وای عالییی بود ارش خان )
چرا همه ی خانوم ها اینجا به خون مردا تشنه شدن 1 ساعته ... بابا ما خونسردیم خیر سرمون .. هی حرص بخوریم و استرس بدیم به هم که نمیشه... منم فکر کنم هرچی بیشتر فکر کنیم بش طولانی تر میشههههههه

[الهه سابق]

هییییییییی

[girl]

arian جان موقعیت شما با یه خانم که منتظر شوهرشه کاملا متفاوته.. شما یه آقایی و خیلی از دغدغه های یک خانم منتظر( ایرانی) رو ندارید و واقعا خوش به حالتون..

[mercedeh2011]

شوهر هم شوهرهای قدیم که نمی گذاشتند آب توی دل همسرشان تکان بخورد. والله!
من هم وقتی منتظر وقت مصاحبه آمریکا بودم اگر یک دری محکم بسته می شد می گفتم ددم وای بدبخت شدم حمله کردند و دیگر همه فرودگاه ها بسته شد و من نمی توانم بروم.....

وای عالییی بود ارش خان )
چرا همه ی خانوم ها اینجا به خون مردا تشنه شدن 1 ساعته ... بابا ما خونسردیم خیر سرمون .. هی حرص بخوریم و استرس بدیم به هم که نمیشه... منم فکر کنم هرچی بیشتر فکر کنیم بش طولانی تر میشههههههه

اخی اونم همینو میگه و بعدش هم میگه هرچی بخواد بشه میشه حالا چرا حرص بخوریم .... اونوقته که من بهش میگم خونت حلاله

[arian307]

اخی اونم همینو میگه و بعدش هم میگه هرچی بخواد بشه میشه حالا چرا حرص بخوریم .... اونوقته که من بهش میگم خونت حلاله
[/quote]

خوب راستتت میگه دیگه بنده خدا ))))

---

arian جان موقعیت شما با یه خانم که منتظر شوهرشه کاملا متفاوته.. شما یه آقایی و خیلی از دغدغه های یک خانم منتظر( ایرانی) رو ندارید و واقعا خوش به حالتون..

ای بابا ... بچه ها مگه حقوق برابر نمیخوایم؟ خانوم و آقا نداره که ...بابا منم والا دل تنگم ، بلا تکلیفم ، نگران هستم ، استرس هم دارم ، هر روز صبح هم که پا میشم انگار یه چیزی ندارم و گم کردم ( خداییش هممون همینطوری نیستیم؟ ) حالا وقتی شرایط همینه با حرص خوردن ما که چیزی درست نمیشه.. به خدا اگر فکرش رو نکنیم یهو دید سر هفته 1 ماه گذشته و ما نفهمیدیم.. درسته که عمرمون داره به تنهایی میگذره اما این و دیگه واقعا نمیشه کاریش کرد

[الهه سابق]

اولا مردها نسبت به خانومها خیلی ریلکس ترن. بعدشم فراموش نکنید که دوری از همسر بسیار سخت تر از دوری از نامزده. چون ماها با همسرامون زندگی کردیم اما بچه های نامزدی، از اول رابطه شون بر مبنای دور بودن و ارتباط تلفنی و اینترنتی شکل گرفته. ولی ما ازدواجیا چون شوهرامون کنارمون بودن و بعضیامون سر خونه زندگیمون هم رفته بودیم یا حتی بعضیامون بچه هم داریم، خیلی سخت تره.
آره آرین عزیز، خوش به حالت که جای ماها نیستی

[arian307]

اولا مردها نسبت به خانومها خیلی ریلکس ترن. بعدشم فراموش نکنید که دوری از همسر بسیار سخت تر از دوری از نامزده. چون ماها با همسرامون زندگی کردیم اما بچه های نامزدی، از اول رابطه شون بر مبنای دور بودن و ارتباط تلفنی و اینترنتی شکل گرفته. ولی ما ازدواجیا چون شوهرامون کنارمون بودن و بعضیامون سر خونه زندگیمون هم رفته بودیم یا حتی بعضیامون بچه هم داریم، خیلی سخت تره.
آره آرین عزیز، خوش به حالت که جای ماها نیستی

اره خوب این و موافقم.... اما حقیقتا زمانی هم که نامزد من داشت ایران و ترک میکرد خیلی حال جفتمون بد بود// با این که 21 روز بیشتر ایران نبود اما خیلی سخت بود.... تازه بعد از رفتنش هم من رفتم خدمت که اون دیگه افتضاحش کرد.... اما میدونم هر روز و ساعتی که داره میگذره ما به اندازه ی همون لحظه به هدفمون نزدیک میشیم و این خودش تسکین دهندست

[girl]

به چیزایی که الهه جون گفت اینارو هم اضافه میکنم استرس حرف مردم و ترس از آینده که نکنه خوشبخت نشیم همیشه گریبان گیر ما خانوماست .. حقوق برابر میخوایم ولی نمیتونیم تفاوتهای خلقتمون رو تغییر بدیم.. این فکرا دست خود آدم نیست شما هم به یه چیزایی فکر میکنید که ما ممکنه سالی 1 بار هم به ذهنمون خطور نکنه ولی شما آقایون مثل ما نکته بین نیستین و مسایل رو کالبد شکافی نمیکنید که تو پروسه مهاجرت خیلی کمک میکنه

[mercedeh2011]

دلم میخواست یه کاریکاتور از خودم میکشیدم که مثل یه آدمی که خیلی راغب به رفتن نیست ولی جبر روزگار مثل یه طوفان شدید داره من رو میکشونه میبره ...

[rs232]

راستش من خودم خدای ریلکسیشن هستم به طوری که اگر زلزله و سیل و سونامی و دیگر بلایای طبیعی و غیر طبیعی با هم بیایند اول خیلی آرام سر جایم می نشینم و اوضاع و احوال را تجزیه و تحلیل می کنم و تازه اگر ببینم که حرکت کردن من تاثیری در امورات جاری دارد از جایم تکان می خورم! چنین عادتی اگر درست مدیریت نشود می تواند یک خانم را تا سرحد جنون عصبانی کند و فریاد بزند که آخر یک کاری بکن مرد! بعد هم بگوید آخر به تو هم می گویند مرد؟!
ولی آنچه که از فاجعه جلوگیری می کند این است که آقایان ریلکس چگونه بتوانند با خانم هایی که به طور طبیعی دچار اضطراب و نگرانی و دلشوره هستند درست برخورد کنند. ده فرمان را در این رابطه می نویسم که اگر آقا هستید و این نوشته را می خوانید حتما به آن عمل کنید چون بسیار به دردتان می خورد:
1- به همسرتان بگویید که نگرانی او را عمیقا درک می کنید و به او حق می دهید که نگران باشد و در هیچ شرایطی سعی نکنید به او بقبولانید که نگرانی او بی مورد است چون این کار نتیجه معکوسی در پی دارد.
2- حتی اگر روزنامه می خوانید و یا فوتبال تماشا می کنید به همسرتان بگویید که دارید به آن مشکل که او را نگران کرده است فکر می کنید و برای آن به دنبال راه حل می گردید.
3- به حرف های همسرتان گوش کنید و هر چه که می گوید سرتان را به علامت تایید تکان دهید. اصلا نیازی نیست که شما در مورد حرف های او اظهار نظر کنید و همین که به حرف ها و نگرانی های او گوش کنید کافی است.
4- حتی اگر هیچ کاری از دست شما بر نمی آید به او اطمینان خاطر بدهید که بر اوضاع مسلط هستید و همه چیز را درست خواهید کرد و حتی بگویید که صبح زود مسئله را دوباره پیگیری می کنید.
5- سعی کنید وقتی که او نگران است در مقابل او ننشینید و یا دراز نکشید تا متوجه بی خیالی و ریلکس بودن شما نشود. اگر بی حرکت باشید و تکان نخورید اعصاب او به هم می ریزد.
6- اگر همسر شما می گوید که مردها سر و ته یک کرباس هستند سعی کنید به او بقبولانید که شما با مردهای دیگر فرق دارید و مثل آنها بی خیال نیستید. گرچه شما هم مثل مردهای دیگر هستید و خانم شما هم این مسئله را می داند ولی به هر حال همسر شما دوست دارد که از زبان شما این جمله را بشنود و به خودش امیدواری دهد که شما با مردهای دیگر فرق می کنید.
7- در زمانی که خانم شما نگران و یا عصبانی است به او بگویید که بهترین زن دنیا است و شما چقدر خوشحال هستید که با او زندگی می کنید. ممکن است در ظاهر او تغییری ایجاد نشود ولی آتش درون او ناگهان فرو می خوابد. اگر در راه دور هستید سعی کنید از مکالمات دیپلماتیک استفاده کنید و بگویید که چقدر دوری او برای شما زجر آور است و تحمل شما دارد تمام می شود.
8- اگر مثلا خانم شما منتظر و نگران گرفتن ویزا است سعی کنید با گفتن چیزهای خوب در ذهن او تصویرهای زیبایی در مورد زندگی خودتان در آینده ایجاد کنید و از برنامه های خودتان برای او صحبت کنید.
9- خریدن و یا پست کردن گل برای همسرتان گرچه به ظاهر اتلاف پول است ولی می تواند بسیاری از مشکلات و دغدغه های مغزی شما را در رابطه با نگرانی های او کاهش دهد. طلا و یا سایر زیورآلات و ادوات بزک و سرخاب و سفیداب هم به اندازه خودش کارآیی دارد.
10- و در نهایت فرمان آخر این است که هرگز با همسرتان بر سر نگرانی های بیهوده و یا باهوده او مشاجره نکنید و اجازه ندهید که پرده های حرمت در میان شما دریده شود.

من خودم این ده فرمان را اجرا کردم و همسر اولم از من طلاق گرفت ولی خوب حالا شاید شما نتیجه بهتری بگیرید.

[girl]

اگه همسر من این کارارو کنه کنیزیشو میکنم )