ارسالها: 16
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2011
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-18 ساعت 02:11
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-18 ساعت 02:50 توسط peimaneh.)
سلام به دوستای عزیز که افکار و تجریاتشونو در این تاپیک به اشتراک میذارن.
این تاپیکو تا حدودی دنبال کردم والانم می خوام نظراتم را باهاتون در میان بذارم:
به نظر من اینجا ما با دو تا مقوله جدا که بعضی جاهاش همپوشانی داره مواجهیم
اول ازدواج است که تصمیم مهمی است و دوم مهاجرت
بیشتر آدم ها برا ازدواج یکسری معیار دارن که بر اساس اهمیت اولویت بندی می شه که این معیارها هم آدم به آدم فرق داره.
بر فرض مثال اگه یکی از معیارهای اولویت دارتون این باشه که بعد ازدواج طبقه بالا خونه مامانتون بشینید مسلما با شخصی که در یک شهرستان دیگه زندگی میکنه ازدواج نمی کنید و این از بدیهیات است چون شما یک جدول معیار انتخاب همسر دارید که اولویت بندی هم داره و وقتی با شخصی آشنا می شید اگه دیدید تو همان اولویت های ابتدایی باهاش همسو نیستید به نظر من ادامه این رابطه برای ازدواج راه به جایی نمیبره.
حالا اگه معیار اولی برای ازدواج مهاجرت است خوب بدیهی هست که باید چشمتونو روی بعضی صحبت های طرف (البته اگه اون به نیت شما پی ببره) ببندید و بپذیرید که به خاطر رفتن از ایران که مهمترین اولویتتون است باید یک مقدار کوتاه بیاید.
در آخر اینکه ما آزادیم که انتخاب کنیم اما مجبوریم که عواقب انتخابمونو تحمل کنیم.
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
راستش یکی از سختی هایی باید تحمل کرد تنهاییه چون دوستان صمیمی شرایط ما رو ندارن و بالاخره همه پیش شوهر یا نامزدشون اینا هستن و روزای تعطیلی و توی قرار مدارای دسته جمعی هم همه دو تا دوتا هستن و کسی تنهایی پا نمیشه بره پس یه جورایی آدم اینگار از جمع دوستاش خواه ناخواه جدا می افته (چون هم تنها هستیم هم در واقع تنها نیستیم!). و باید یک مدت تقریبا طولانی رو فقط به دلتنگی پشت تلفن یا چت بسنده کنیم. بعد اون وقت وقتی میشنون که می خوای از طریق نامزدی بری میگن راحت ترین راه رو انتخاب کردی عزیزم!
[/quote]
گل گفتی. بعد اون موقع به هم میگن: دیدی؟ دیدی؟ چه آب زیر کاهی بود؟! (در مورد مثال من که تو اینترنت آشنا شدیم میگن) دیدی دختره رو نشست تو خونه چجوری پسره رو سوار شد اومد اینو گرفت برد! آدم هیچی نداشته باشه شانس داشته باشه!!!!!!!!!!
اینا رو میگن بدون اینکه بدونن چقدرررررررررررررررررررررررررر مصیبت کشیدیم . چقدررررررررررررررررررررر دلمون شکسته و اعصابمون خورد شده و تا مرز جنون رفتیم و برگشتیم!
ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-18 ساعت 10:41
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-18 ساعت 15:33 توسط shani.)
(2012-08-18 ساعت 10:08)manoun نوشته: راستش یکی از سختی هایی باید تحمل کرد تنهاییه چون دوستان صمیمی شرایط ما رو ندارن و بالاخره همه پیش شوهر یا نامزدشون اینا هستن و روزای تعطیلی و توی قرار مدارای دسته جمعی هم همه دو تا دوتا هستن و کسی تنهایی پا نمیشه بره پس یه جورایی آدم اینگار از جمع دوستاش خواه ناخواه جدا می افته (چون هم تنها هستیم هم در واقع تنها نیستیم!). و باید یک مدت تقریبا طولانی رو فقط به دلتنگی پشت تلفن یا چت بسنده کنیم. بعد اون وقت وقتی میشنون که می خوای از طریق نامزدی بری میگن راحت ترین راه رو انتخاب کردی عزیزم!
(2012-08-18 ساعت 10:08)manoun نوشته: گل گفتی. بعد اون موقع به هم میگن: دیدی؟ دیدی؟ چه آب زیر کاهی بود؟! (در مورد مثال من که تو اینترنت آشنا شدیم میگن) دیدی دختره رو نشست تو خونه چجوری پسره رو سوار شد اومد اینو گرفت برد! آدم هیچی نداشته باشه شانس داشته باشه!!!!!!!!!!
اینا رو میگن بدون اینکه بدونن چقدرررررررررررررررررررررررررر مصیبت کشیدیم . چقدررررررررررررررررررررر دلمون شکسته و اعصابمون خورد شده و تا مرز جنون رفتیم و برگشتیم!
من که اینقدر حالم گرفته شده که واقعا از تنگ نظری مردم یک کمی ترسیده شدم. فقط برات انرژی منفی میفرستن. آخه لامصبا چرا از اینکه یه اتفاق خوب برای کسی بیفته ناراحت میشین؟!!! به خدا گاهی دوست خودِ آدم هم خوشحال نمیشه وقتی بفهمه داری ازدواج میکنی و مهاجرت هم میکنی. زجر کشیدن هاشو که نمیبینن. واقعا باید چی کار کرد از دست این مردم و اطرافیان؟
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 90
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
شانى جان بايد فرار كرد.هرچقدر دوروريا حرف زدن،من مصمم تر شدم.كسايى كه توانايى ديدن خوشيتو ندارن ارزش وقت و اعتمادتم ندارن.تازه من كه پدر و مادرمم هم با يه ابرو ريزى از طرف پدرم از هم جدا شده بودن،خوراك شرور گويى مردم زياد بود
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
یه جورایی یاسمن راس میگه هر چی دیدی بیشتر دارن بی ارزشت می کنن و یا سهل میگیرن کاراتو بدون همون اندازه کارت درسته و آدمی فوق العاده ای هستی! پس مصمم تر شو و بذار حرصشونو بخورن با اون آدما هم کمتر رفت و آمد کن یا اصلا نکن بذار بگن نرفته خودشو گرفته! همه ی این حرفا از سوزشیه دارن! (ببخشید بد حرف زدم اما آخه چی بگم به همیچین آدمایی!)
ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-18 ساعت 15:51
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-18 ساعت 15:52 توسط shani.)
(2012-08-18 ساعت 14:49)girl نوشته: من که همسزم باهام نسبت فامیلی داره وقتی بعد از 25 سال اومد ایران همه دخترا رفتن فرودگاه استقبال من گفتم واسه چی برم که بعد مردم حرف بزنن!!! ولی مامانش منو بهش پیشنهاد کرد و خلاصه قسمت بود که بشه. حالا حرفای فامیلای ما: از اسمون واسش افتاد. تا رفتن خاستگاریش جواب داد. دختره منتظر بود. نرفت فرودگاه که بگه واسم مهم نیست!!!!!!!!!!!!!!! یعنی هر کاری کنی اخر حرف میزنن! الانم همه میگن اینا جدا شدن صداشو در نمیارن وگرنه اینقد طول نمیکشه که. پسره رفته اونجا زن گرفته!!!! خلاصه میخواستم قبل از رفتنم یه جشن عروسی بگیرم ولی به قدری اینا اذیت کردن که پشیمون شدم. واسه کی بگیرم؟ واسه کسایی که دوسم ندارن و بعد باز میشینن ازم ایراد میگیرن؟!!! عمرا
من هم سر قضیه جشن گرفتن تو ایران خیلی درگیری با خانواده ام و خودم دارم و نمیدونم چیکار کنم. از طرفی آرزوی مامانم اینه که توی جشن ازدواج من باشه و این جشن مدل ایرانی و توی ایران باشه و از طرف دیگه هم آخه جشن بگیرم که مثلا اقوام و فامیل توی شادی من سهیم باشن؟ سر جمع شاید فامیلایی که از شادی من بخوان واقعا خوشحال بشن (از صمیم قلب) شاید 2و 3 تا خانواده باشن، نامزدم هم که ایرانی نیست که بگیم حداقل فامیلای اونا بیان! در ضمن مامانم یه جورایی مخالفه من با امریکایی ازدواج کنم. بیچاره نامزدم هم میدونه که مامانم و خواهرم زیاد دوستش ندارن. ای خدا به خیر بگذرون
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 2,442
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
90
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
برای من درک این حرف ها سخته ولی غیر ممکن نیست. فقط قسمت خوب قضیه رو هم ببینید که این حرف ها معمولا زمانی زده میشه که شما در مرکز توجه دیگران هستید. پس بجای حرص خوردن از این حرف ها می تونید با نادیده و ناشنیده گرفتن اونها، پیگیر زندگی خودتون باشید.
امیدوارم همه هر چه زودتر از بلاتکلیفی خارج بشن و زندگی شیرینشونو شروع کنن.
ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-18 ساعت 20:59
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-18 ساعت 21:04 توسط shani.)
در کل مردها نسبت به زنها زیاد علاقه ای به جشن عروسی ندارن. اما بدشون هم نمیاد!
من یک سوال دارم : نامزد من تاحالا چندبار گفته دوست داره بیاد ایران رو ببینه. اما کلا کسی که امریکایی باشه میتونه توریستی و بدون خطر بیاد ایران؟
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 81
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2012-08-19 ساعت 00:35
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-26 ساعت 14:55 توسط smmyp.)
سلام، خواهش میکنم لینک زیر را مطالعه کنید: البته فیلتر شده....
سه پاراگراف آخر را حتما بخوانید
2012-12JULY-آنکارا-یکنفر
ارسالها: 128
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
1
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
نه یاسمن جون من اینو پرسیدم از آژانس های کلا اینا با آمریکایی جماعت مشکل دارن. میشه براشون حتی از ایران ویزا گرفت که مثلا بدونی اینجوری امن تره! امااااااااااااااااا اولا نامزد محترم باید و باید ساکن هتل باشه و نمیتونه بیاد بمونه خونه ی شما! و دوما از لحظه ای که از هواپیما پیاده میشه تا لحظه ای که سوار میشه یه مامور پیشش هست انگاری که با اون اومده مسافرت تازه باید خرجشم نامزد جون بده! فکر کن اینجوری حتی نمیتونی دو کلمه راحت با نامزدت حرف بزنی. بماند که چقدر ممکنه واسه خودمون دردسر بشه! به یارو میگم چرا مگه با جانی طرفید؟ میگه دست ما نیست که قانونه. بعد میگه مامور لباس فرم تنش نیست که. گفتم دیگه بدتر! کلا اینجا اینجوریاس خواهر نمی خواد تو این اوضاع و شرایط همیچین ریسکی کنید فعلا. برید جای دیگه همو ببینید. ایران فعلا جیزه.
پ.ن.: دویست بار تاکید داشتم که این بنده خدا نه نظامیه، نه خبرنگاره و نه سیاستمدار! حالا تازه اینا با شهروندهای معمولی این رفتار رو دارن.