کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه زندگی جدید در آمریکا
ﺭﻭﻳﺎﻱ ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺩﻳﺮ ﺑﻪ واقعیت ﭘﻴﻮﺳﺖ!
ﺯﻳﺎﺩ ﻫﻢ ﺩﻳﺮ ﻧﻴﺴﺖ ... ﺷﺎﻳﺪ!

شوک ﻗﺒﻮﻟﻲ مي 2012
ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ 2012
ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻭﻳﺰاي خودم ﺟﻮﻻﻱ (7 ماه) و ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ 2013(9 ماه)
ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ 2013
ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﮔﺮﻳﻦ ﻛﺎﺭد ﮊاﻧﻮﻳﻪ 2014
ﺩﺭ ﻳﻚ ﻧﮕﺎﻩ ...... 1 ﺳﺎﻝ و 9 ﻣﺎﻩ

اﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﺩﺭ اﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﻳﻚ ﺳﻔﺮ ﺳﻴﺎﺣﺘﻲ, ﺗﻮﺭﻳﺴﺘﻲ و ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺑﺮاﻱ ﻣﺎ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻴﺸﺪ ﭼﻮﻥ ﻗﺼﺪ باﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ اﻳﺮاﻥ ﺩاﺷﺘﻴﻢ و ﻫﻨﻮﺯ ﻛﻠﻲ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﻴﻤﻪ ﺗﻤﺎﻡ و ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭ ﻧﻴﻤﻪ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ و ...... ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻮﺩ!

ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻫﻔﺘﻪ اﻭﻝ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ ﺑﺎ ﭘﺮﻭاﺯ ﻗﻂﺮ و اﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺸﻬﺪ, ﺩﻭﺣﻪ, ﺷﻴﻜﺎﮔﻮ, ﺑﻪ ﺳﺎﻧﻔﺮاﻧﺴﻴﺴﻜﻮ ﻭاﺭﺩ ﺷﺪﻳﻢ. ﺩﺭ ﻣﺸﻬﺪ ﻧﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﺑﺎﺭ ﺩاﺷﺘﻴﻢ و ﻧﻪ ﻛﺴﻲ اﺯ ﻣﻘﺪاﺭ ﺩﻻﺭ ﺳﻮاﻟﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪ.
ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺷﻴﻜﺎﮔﻮ ﺑﻪﺩﻟﻴﻞ ﺷﻠﻮﻏﻲ ﺣﺪﻭﺩ 2 ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺮاﻱ اﻧﺠﺎﻡ اﻣﻮﺭ ﻣﻬﺎﺟﺮﺗﻲ ﻣﻌﻂﻞ ﺷﺪﻳﻢ و ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭼﻤﺪاﻧﻬﺎ و ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﺠﺪﺩ ﺑﻪ ﻛﺎﻧﺘﺮ اﻣﺮﻳﻜﻦ اﻳﺮﻻﻳﻦ ﻫﻢ ﻛﻤﻲ ﺯﻣﺎﻧﺒﺮ و ﺧﺴﺘﻪ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ. البته هیچ مشکلی از نظر تعداد چمدان نداشتیم و بدون هیچ هزینه ای بار تحویل دادیم.
ساعت 10شب به فرودگاه SFO رسیدیم و تا سن حوزه حدود 1 ساعت راه بود که اقوام زحمت حمل و نقل ما رو کشیدند! Big Grin

ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﺳﺎﻧﺘﺎ ﻛﻼﺭا ﺑﻮﺩ. ﻣﻨﻂﻘﻪ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺳﻴﻠﻴﻜﻮﻥ ﻭﻟﻲ و ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﺳﻦ ﺣﻮﺯﻩ و ﺳﺎﻧﺘﺎ ﻛﻼﺭا, ﺳﺎﻧﻲ ﻭﻳﻞ, ﻣﺎﻧﺘﻴﻦ وﻳﻮ, ﭘﺎﻟﻮ اﻟﺘﻮ, و...... اﺩاﻣﻪ ﺩاﺭﻩ ﺗﺎ ﺳﺎﻧﻔﺮاﻧﺴﻴﺴﻜﻮ.
ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﺒﻠﻎ 165$ ﺭا ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﺮﺩﻳﻢ . اﻟﺒﺘﻪ اﺯ اﻳﺮاﻥ ﻳﻚ اﻛﺎﻧﺖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ و ﺑﺎ ﻭاﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺖ ﺑﺮاﻱ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻣﻮﻥ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﻛﺮﺩﻡ و اﻛﺴﭙﺗﺪ ﮔﺮﻓﺘﻢ. اﻳﻦ ﺳﺎﻳﺖ

https://elis.uscis.dhs.gov/cislogin/crea...tAction.do

ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﻧﻚ ﻭﻟﺰ فاﺭﮔﻮ و دادن ﺩﻭ ID ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺕ و ﻭﻳﺰا ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺸﺘﺮﻙ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻳﻢ و ﻛﺎﺭﺕ ﺩﺑﻴﺖ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ.
به ما توصیه اکید کرد که از ایران وارد سایت بانک و اکانتمون نشیم که لاک میشه.
3 ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ اﺩاﺭﻩ ﺳﻮﺷﺎﻝ ﻣﻨﻂﻘﻪ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ. تمام ادرسها رو از گوگل مپ پیدا میکردم و خودمون با اتوبوس میرفتیم. اولین بار که وارد اداره دولتی یو اس شدم برام جالب بود. شماره میگیری و توی صف میشینی. 2-3 ساعت عادیه و هیچکس اعتراضی نداره.... اقا دیر شد هزار کار و گرفتاری داریم .... این چه وضعیه..... و..... !! از این خبرا نبود. بالاخره ﭘﺲ اﺯ 2 ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻌﻂﻠﻲ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻴﻢ و ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻳﺪ 4 ﻫﻔﺘﻪ ﺻﺒﺮ ﻛﻨﻴﺪ.

برنامه ﻳﻚ ﺳﻔﺮ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﻝ ﻛﺎﻟﻴﻔﺮﻧﻴﺎ و ﺷﻬﺮ ﺳﺎﻛﺮاﻣﻨﺘﻮ و ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭ ﻣﻨﻂﻘﻪ زیبای Lake Tahoe ﺩاﺷﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﻫﻤﺮاﻫﻲ اﻗﻮاﻡ و ﻣﺎﺷﻴﻦ اﻳﺸﺎﻥ ﺭﻓﺘﻴﻢ و ﺟﺎﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ و اﻟﺒﺘﻪ ﺳﺮﺩ و ﻣﺤﻞ اﺳﻜﻲ اﺳﺖ.

[عکس: IMG_20140208_231104.jpg]

Lake Tahoe

[عکس: IMG_20140208_231203.jpg]

sacramento capitol

بعد از برگشت از سفر ﻣﺠﺪﺩ ﺑﻪ اﺩاﺭﻩ ﺳﻮﺷﺎﻝ یک منطقه دیگه در مجاورت سانی ویل، ﻣﻨﻂﻘﻪ ﻛﻤﭙﺒﻞ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ و ﺑﺎﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﺩاﺩﻧﺪ هنوز هم ﺑﺎﻳﺪ ﺻﺒﺮ ﻛﻨﻴﺪ و ﻫﻴﭻ.

ﻳﻚ ﺳﻔﺮ ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ اﻱ ﺑﺎ ﻗﻂﺎﺭ اﺯ ﺳﻦ ﺣﻮﺯﻩ ﺑﻪ ﻟﻮﺱ اﻧﺠﻠﺲ ﺩاﺷﺘﻴﻢ. ﺣﺪﻭﺩ 10 ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﺭاﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ . ﺑﻠﻴﻄ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺳﺎﻳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ و ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﻮﺩ. ﻣﻨﺎﻇﺮ ﺯﻳﺒﺎ از شمال کالیفرنیا تا جنوب و ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﺴﻴﺮ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺑﻮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﻳﻢ. اﻳﻦ اﺩﺭﺱ ﺳﺎﻳﺖ قطار ﻫﺴﺖ که تمام اطلاعات نرخ و مسیر و ایستگاه و .... دارد.

http://www.amtrak.com/train-routes

توی همین سفر یک هفته ای ﺑﺮاﻱ ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺑﻪ اﺩاﺭﻩ ﺳﻮﺷﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﻨﻂﻘﻪ اﻭﺭﻧﺞ ﻛﺎﻧﺘﻲ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺳﻮاﻟﻲ اﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻭاﺭﺩ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻛﺮﺩ و ﺩﻭ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ.

از شهرهای هالیوود، سن دیگو، و مناطق اطراف لس انجلس دیدن کردیم.
خاطرات گذشته من برام تداعی شده بود اما...... به شکلی دیگر!

ﭘﺲ اﺯ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺳﻦ ﺣﻮﺯﻩ و یک هفته بعد از ثبت در سیستم ﻛﺎﺭﺗﻬﺎﻱ ﺳﻮﺷﺎﻟﻤﻮﻥ ﺭﺳﻴﺪ.
ﻣﻦ ﺳﻴﻢ ﻛﺎﺭﺕ ﭘﺮﻱ ﭘﻴﺪ اﺯ AT&T ﺑﺎ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ و ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ 50$ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ و ﻫﻤﻪ ﺟﺎ اﺯ ﻭاﻱ ﻓﺎﻱ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ و ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ و ﺭاﺿﻲ ﺑﻮﺩﻡ.
ﻳﻚ ﺳﻔﺮ 1 ﺭﻭﺯﻩ ﻫﻢ ﺑﺎ Caltrain ﺑﻪ ﺳﺎﻧﻔﺮاﻧﺴﻴﺴﻜﻮ ﺭﻓﺘﻴﻢ و ﺷﺐ ﺑﺮﮔﺸﺘﻴﻢ. ﺑﻠﻴﻄ ﺭﻓﺖ و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﺮاﻱ هر ﻧﻔﺮ 20 $ ﺑﻮﺩ. اﻳﻦ ﺳﺎﻳﺘﺶ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎ و ﻧﺮﺥ و ﺯﻣﺎﻥ و ..... كاﻣﻞ.

http://www.caltrain.com/stations.html

اﻟﺒﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺎﻧﻔﺮاﻧﺴﻴﺴﻜﻮ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﻴﻦ اﻗﻮاﻡ ﺑﻮﺩﻳﻢ و ﺑﻘﻮﻝ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻳﻴﻼﻕ ﺁﺧﺮ ﻫﻔﺘﺸﻮﻥ ﺑﻮﺩ!

[عکس: IMG_20140208_232402.jpg]

Golden Gate

[عکس: IMG_20140208_232100.jpg]

Cable Car


[عکس: IMG_20140208_232626.jpg]

University of California, Berkeley

ﺩﺭﺳﺘﻪ كه ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺗﻮﻱ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺨﻴﻠﻲ ﺳﺨﺘﻪ ﻭﻟﻲ ﺑﺮاﻱ ﻣﺎ ﻛﻪ ﮔﻮاﻫﻴﻨﺎﻣﻪ ﻧﮕﺮﻓﺘﻴﻢ و ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ در مدت سفر ﺗﻮﻧﺴﺘﻴﻢ اﺯ اﻣﻜﺎﻧﺎﺕ اﺗﻮﺑﻮﺱ و ﻗﻂﺎﺭ و اﻟﺒﺘﻪ ﻗﺪﻭﻡ ﻣﺒﺎﺭﻙ! ﺑﺨﻮﺑﻲ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﻢ.
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ اﺗﻮﺑﻮﺱ و ﻗﻂﺎﺭ ﺭﻭ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﮔﻮﮔﻞ ﻣﭗ ﭘﻴﺪا ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ و ﻫﺮ رﻭﺯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﻳﺰﻱ ﺩاﺷﺘﻴﻢ . ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺸﻴﻦ ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ اﺯ ﮔﻮﮔﻞ ﻣﭗ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﻳﺰﻱ ﺭاﺣﺖ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ.
اﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﺎی سن حوزه ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ و ﺑﻌﻀﺎ ﻗﺪﻳﻤﻲ وﻟﻲ ﺑﺎ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﺩﻫﻲ ﻣﻨﻆﻢ ﺑﻮﺩ. اتوبوس برقی هم در مسیرهای خاص بود و بستگی به مقصد میتونین انتخاب کنین.

ﻳﻜﻲ اﺯ ﺟﺎﻫﺎﻱ ﺩﻳﺪﻧﻲ و ﺟﺎﻟﺐ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ اﺳﺘﺎﻧﻔﻮﺭﺩ Stanford ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ اﺗﻮﺑﻮﺱ ﺣﺪﻭﺩ 45 دﻗﻴﻘﻪ از محل ما فاصله ﺩاﺷﺖ. ﻳﻜﻲ اﺯ ﻗﺪﻳﻤﻲ ﺗﺮﻳﻦ و ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻫﻬﺎﻱ اﻣﺮﻳﻜﺎ و اﻟﺒﺘﻪ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ. ﺑﺎ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﻬﺎ و ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻔﺮﺩ و ﺑﺮاﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﺷﻬﺮﻱ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﺗﻞ ﻫﺎﻱ ﺭاﻳﮕﺎﻥ ﺩاﺧﻞ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩاﺷﺘﻦ و ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﺧﺎﺹ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﺎ ﺩاﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺭﻓﺖ و اﻣﺪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ و ﻣﻨﺎﻇﺮ ﺟﺎﻟﺐ و ﺩﻳﺪﻧﻲ ﺩاﺷﺖ.
انشالاه برای دوستان اهل درس و علم قسمت کنه. از ما که گذشت!

[عکس: IMG_20140208_232947.jpg]

Stanford University

ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻣﺪﺕ: ﻣﺎ اﺯ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﻭﻡ به ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﻴﺪا ﻛﺮﺩﻥ اﺳﺘﻮﺩﻳﻮ ﻳﺎ ﺳﻮﻳﻴﺖ ﺑﺮاﻱ اﻗﺎﻣﺖ 2 ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻭﻟﻲ اﻛﺜﺮا اﺯ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﻛﻤﺘﺮ ﻗﺮاﺭﺩاﺩ ﻧﺪاﺷﺘﻦ و ﻫﺘﻞ و ﻣﺘﻞ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﻳﺪﻳﻢ اﺗﺎﻕ اﺯ ﺷﺒﻲ 70 $ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﻮﺩ و ﻳﺬﺭﻩ اﺗﺎﻕ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﻻﻱ 100 $ ﻣﻴﺮﻓﺖ
ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﻣﻨﺰﻝ اﻗﻮاﻡ ﻣﻮﻧﺪﮔﺎﺭ ﺷﺪﻳﻢ و ﻧﺬاﺷﺘﻦ ﺑﺮﻳﻢ اﺟﺎﺭﻩ!
ﺣﺪﻭﺩ 37-38 رﻭﺯ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻭاﺭﻳﺰ 165$ ﺳﺎﻳﺖ ﻛﻴﺲ ﻣﻨﻮ ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﺑﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ 1 ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺣﺪﻭﺩ 46-47 ﺭﻭﺯﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﻣﻦ ﺭﺳﻴﺪ.
ﻛﺎﺭﺕ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻔﺎﺻﻠﻪ ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻣﻦ ﺭﺳﻴﺪ. ﭼﺮا.....??!! ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ! ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﻤﻮﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ و ﻳﻚ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﻭﺭﻭﺩﻣﻮﻥ و ﭘﺮﺩاﺧﺘﻤﻮﻥ و .......!
ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺎﺧﻴﺮ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺷﺪﻳﻢ ﺑﺮاﻱ ﻫﺮ ﻧﻔﺮ 30 $ ﺭﻭﻱ ﻛﻼﺱ N ﻗﻂﺮﻱ ﺟﺮﻳﻤﻪ ﺑﺪﻳﻢ و ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻤﺪﻳﺪ ﻛﻨﻴﻢ.

ﺑﺮﮔﺸﺖ اﺯ ﺳﺎﻧﻔﺮاﻧﺴﻴﺴﻜﻮ ﺑﻪ ﺷﻴﻜﺎﮔﻮ و اﺳﺘﺎﭖ 2:40 ﺩﻗﻴﻘﻪ اﻱ ﺩاﺷﺘﻴﻢ. 4 ﭼﻤﺪاﻥ ﺭﻭ اﺯ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ SFO ﺑﺎ ﺗﮓ ﻣﺸﻬﺪ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺩاﺩﻳﻢ. ﺷﻴﻜﺎﮔﻮ ﻫﻢ ﻫﻴﭻ ﻣﺸﻜﻠﻲ ﻧﺒﻮﺩ و ﺳﺮﻳﻊ ﮔﻴﺖ ﻗﻂﺮﻱ ﭘﻴﺪا ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺑﺪ ﻧﺒﻴﻨﻪ....!! 90% ﻣﺴﺎﻓﺮاﻥ ﺑﺮاﺩﺭاﻥ و ﺧﻮاﻫﺮاﻥ ﻫﻨﺪﻱ و ﭘﺎﻛﺴﺘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاﻩ 30 - 40 ﺑﭽﻪ!!
14 ﺳﺎﻋﺖ ﭘﺮﻭاﺯ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﻙ ﻳﺎ ﺩﻫﺸﺘﻨﺎﻙ ﻳﺎ ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻲ! ﮔﺬﺷﺖ. اﺯ ﺳﺮ ﻭﺻﺪاﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﺎ ﺟﻴﻎ ﻫﺎﻱ ﺭﻧﮕﻴﻦ ﻛﻤﺎﻧﻲ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ و ﻫﻮاﻱ ﺧﻔﻘﺎﻥ اﻭﺭ و ........!
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ ﺩﻭﺣﻪ ﺑﺎ 6 ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻮﻗﻒ ﻛﻪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪ ﺑﻪ 18 ﺳﺎﻋﺖ! ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻫﻮاﻱ ﺑﺮﻓﻲ ﻣﺸﻬﺪ اﺟﺎﺯﻩ ﭘﺮﻭاﺯ ﻧﺪاﺩﻥ و ﻣﺎ 18 ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺩﻭﺣﻪ ﺳﺮﮔﺮﺩاﻥ ﺑﻮﺩﻳﻢ. ﻓﻘﻄ ﮊﺗﻮﻥ ﺷﺎﻡ و ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺧﻴﻠﻲ معمولی ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺩاﺩﻥ. ﻛﻠﻲ اﻋﺘﺮاﺽ ﻛﺮﺩﻳﻢ اﺻﻼ اﺯ ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻳﻲ 5 ﺳﺘﺎﺭﻩ اﻧﺘﻆﺎﺭ اﻳﻦ ﺑﻲ ﺑﺮﻧﺎﻣﮕﻲ ﺭﻭ ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ.

خلاصه ﺑﺮﺩاﺷﺘﻬﺎﻱ ﻣﻦ اﺯ ﻳﻚ ﺳﻔﺮ 2 ﻣﺎﻫﻪ:
ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺣﺮﻑ اﻭﻝ ﺭﻭ ﻣﻴﺰﻧﻪ
ملیت های مختلف بخوبی در کنار هم زندگی میکنن با آداب و رسوم خودشون
ﺑﺎ ﺗﻔﻜﺮ و ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻳﺮاﻧﻲ ﺳﺨﺘﻪ اﻭﻧﺠﺎ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﻴﺎﻱ, ﺑﺎﻳﺪ ﺫﻫﻦ و ﻓﻜﺮﺗﻮ ﻫﻢ اﻣﺎﺩﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﻨﻲ
هدف مشخص باشه رسیدن بهش شاید کمی آسونتر باشه
من همیشه گفتم هر تجربه ای منحصر بفرده و برای هیچ دو نفری نمیشه نسخه واحد پیچید.
هر کس خودش باید تجربه کنه و تصمیم بگیره. فقط میشه از تجربیات دیگران یاد گرفت. نه اینکه توقع داشته باشیم دقیقا همون برای ما جواب بده.
بیا خوبه ...... نیا بده ...... فقط یه توصیه شخصیه
آینده شما فقط مال شماست. با توجه به روحیات، خلق و خوی، تفکر، ایده آل ها و هزار و یک فاکتور دیگه شخصی و اجتماعی بهترین تصمیم رو برای خودتون بگیرید.

شادی، سلامتی، بهروزی، صبر و استواری برای همه دوستان مهاجر آرزومندم.
2013AS1###-ANK 2 Per-W1 Dec
Clearance: 5 Jul & 17 Sep
سفرنامه
درود بر همه دوستان مهاجرسرایی
من اول عذرخواهی کنم که انقدر با تاخیر می خوام کلیاتی از سفر 4 ماه ام رو اینجا بنویسم ... آخه داستان من یکم دور و درازه... من بعد از گرفتن ویزام در ماه مِی 2013 قرار شد بلیط بگیرم برای ماه آگوست و برم سمت سن دیه گو پیش یکی از دوستانم ... من از اقوام نزدیکم یک عمه هست که شیکاگو زندگی می کنه و بدلیل رفتار سردی که بعد از برنده شدنم بهم نشون داد تصمیم گرفتم که اصلا پیش اونها نرم.... ولی متاسفانه بعد از عنوان کردن این موضوع که پیش اونها نمی خوام برم ، شوهر عمه ام اصرار کرد که باید بیای اینجا شیکاگو کارتت رو بگیری و از اینجا هر جا می خوای بری و هزارتا خطرات احتمالیِ رفتن پیش دوستم رو قبل از گرفتن گرین کارتم جلوی چشمم آورد که حالا بماند !!!!!
خلاصه اینجوری شد که بناچار با بلیطی که خودشون از اونجا برام برای 17 سپتامبر گرفتن راهی شیکاگو شدم... با پرواز قطر وارد دوحه و با دو ساعت استاپ وارد فرودگاه O'hare شدم. تقریبا تو فرودگاه O'hare 1 ساعت کارای مهاجرتیم طول کشید ، خیلی شلوغ نبود . پاکت زردم رو گرفتن و از رو فرم آبی که تو هواپیما پر کرده بودم و تحویل داده بودم دوباره ازم سوال کردن که مبلغی که با خودم آوردم چقدره !!
یه نکته ناخوشایندی که بهش برخوردم تو فرودگاه های آمریکا این بود که هر چقدر مسافرای دیگه یا خدمه ی فرودگاه ببینن داری با سختی و عذاب چمدوناتو جابجا می کنی تا ازشون درخواست کمک نکنی خودشون نمیان بهت پیشنهاد کمک بدن و این یه ذره اولش برای من برخورنده بود !!
خلاصه کنم .. فردای روز ورودم عمه ام من رو برد اداره سوشال و درخواست سوشال سکوریتی کردم، 25 سپتامبر یعنی 7 روز بعد سوشال کارتم اومد در خونه. با دردست داشتن سوشال کارتم رفتم دنبال آی دی کارتم و امتحان گواهینامه دادم و قبول شدم و Permit گرفتم که با یکی که رانندگی بلده می تونم تا یک ماه پشت ماشین بشینم !! بماند که هیچوقت تو اون 4 ماه کسی بهم اجازه نداد بشینم پشت ماشین و لذت رانندگی رو اونجا تجربه کنم :|
بعد از گرفتن آی دی کارتم و با سوشالم رفتم یه حساب Checking در بانک Chase باز کردن و Debit card گرفتم و دسته چکم هم بعد از چند روز برام پست شد ولی کردیت کارت بهم ندادن چون اعتباری در آمریکا نداشتم هنوز... عمه ام اینا خودشون از این بانک و خدماتش خیلی تعریف می کردن...
بعد از اون هم رفتم امتحان شهر رو دادم و گواهینامه Illinoise رو گرفتم !!!
در تاریخ 21 اکتبر 2013 گرین کارتم با سلام و صلوات پست شد در خونه و من هم خوشحال بودم که دیگه می تونم برگردم ایران و از دست گیر دادن های عمم اینا خلاص بشم !!! ولی نشون به اون نشونی که 3 ماه بعد از اون برگشتم!!!
البته بگذریم که این 4 ماه روز و شب برای خانوادم دلتنگی کردم مخصوصا که عمه و شوهر عمم مثل اینکه با یه دختر 18 ساله طرفن با من رفتار می کردن و چون مجرد بودم و مثلا مثلا مثلا خودشون رو خیلی در قبال من خیلی مسئول می دونستن (!!!!!!) هر تصمیم که می خواستم برای خودم بگیرم اونا باهاش مخالفت می کردن !!! خلاصه گیرای اونا بیشتر باعث شد منی که تو ایران همیشه سر کار می رفتم و رو پای خودم وایساده بودم و فکر می کردم انقدر ضعیف نیستم که هوم سیک بشم ، هر روز کارم شده بود تو تنهایی گریه کردن !!!
حتی نذاشتن من تو اون 4 ماه یه جای ثابت مستقر بشم که برم دنبال کار و کالج !!!! من رو تو اون 4 ماه یک بار فرستادن یه سفر ویرجینیا پیش داییم اینا که اونا هم خودشون مهمون مادر زنش بودن ! و یه بار هم منو رو فرستادن برم کالیفرنیا پیش خانواده شوهر عمم !!! البته نا شکری نمی کنممممم چون همینا خیلی تجربه های خوبی برام شدن !!! ولی نهایت تصمیم گرفتم برگردم ایران و با فکر درست با تصمیم و برنامه ریزی بهتر برم همون سن دیه گو پیش دوستم !!!
خلاصه بلیطمو جلو انداختم و ازشون خواستم که من رو ببرن فرودگاه !!!
تو اون 4 ماه غیر از اون دو تا سفر دو هفته ای به ویرجینیا و ارواینِ کالیفرنیا هیچ جای خاصی رو ندیدم !!! ولی همونش هم برام تجربه ی خیلی خوبی بود ... خدا رو شکر می کنم!!!
خلاصه که 4 ماه برام مثل 4 سال گذشت !!! امیدوارم اینبار که می رم ، برم با جدیت کار پیدا کنم و برم دنبال درس و زندگیمو شروع کنم ....
Case:7xxx- قبولی:٢می2012-سفارت:آنکارا-کارنتی:11مارچ2013-مصاحبه: آخر می2013*یکضرب*مقصد:ایشالابرای ساختن زندگی سن دیه گو!-سفرنامه آنکارا -ورود به آمریکا:17سپتامبر2013- سوشال:25سپتامبر2013- دریافت گرین کارت 21 اکنبر2013- مهاجرت نامه
سلام دوستای خوبم. از همقطارای 2013ای کسی سن دیگو هست که از 26 جون بتونیم همو ببینیم ؟
راستی کسی تو سن دیگو مُتل مطمئن با قیمت مناسب سراغ داره برای یه هفته؟
از 26 جون تا یه هفته اقوامم دارن می رن کانادا و مجبورم تو اون یه هفته جای مطمئتی برای موندن پیدا کنم. خیلی نگرانم که تنهایی کجا می دونم بمونم که سِیف باشه Sad
Case:7xxx- قبولی:٢می2012-سفارت:آنکارا-کارنتی:11مارچ2013-مصاحبه: آخر می2013*یکضرب*مقصد:ایشالابرای ساختن زندگی سن دیه گو!-سفرنامه آنکارا -ورود به آمریکا:17سپتامبر2013- سوشال:25سپتامبر2013- دریافت گرین کارت 21 اکنبر2013- مهاجرت نامه
سلام سلام...
22 دسامبر بود... 23 دسامبر شد... :دی 9 صبح بعد از عزاداری و گذشتن از موانع برای رد کردن پول(زیاد نبود پولمون... تقریبا دو برابر حد مجاز واسه دو نفر... ولی خوب استرسش بود... یه جای بی ادبی قایم کردیم مقدار غیر مجاز رو... زشته بگم) رسیدیم دم گیت هواپیما... قصه های اولیه رو قبلا گفتم... رسیدیم JFK-NY ساکامون که یکیشم شکسته بود رو از روی Baggage Claim برداشتیمو... حالا اینا مهم نیست... رسیدیم به خونه ا‌ی که از تو www.airbnb.com اجاره کرده بودیم... یه اتاق Semi Private... ماهی‌ ۲۰۰۰ تا... سمی پرایوت یعنی‌ کامل پرایوسی نداشتیم... Visible Privacy داشتیم ولی‌ صدا میرفت... که البته اکثرا صابخونه خونه نبود... اتاق وسط منهتن... شلوغترین جا... ۴ صبح حتی وسط هفته، بیرون که میومدیم، پر آدم بود... ۲، ۳ دقیقه تا تایمز اسکوئر راه بود از خونه... هر کسی‌ یه سبک زندگی‌ رو میپسنده... اگه آرزوتون داشتن خونه بزرگه، منهتن نباید بیاید... یعنی‌ سطح توقعتون از خونه باید در حد ساله ۱۹۷۰، ۸۰ باشه... شاید عقبتر... ولی‌ خوب آدم می‌بینید... ماشین مطلقاً نیاز نیست... یعنی‌ اگه ماشین داشته باشی‌ درد سرش بیشتره...

خوب با خودمون گفتیم هفتهٔ اول و دوم که تعطیله و فقط تفریح... بعد از ۲، ۳ روز هی‌ همه از ایران می‌گفتن کار چی‌ شد و ... استرس گرفتتمون... استرس رو از خود دور ساختیم و به تفریح ادامه دادیم... :دی

دلایلی که NYC رو انتخاب کردیم زیادن... اول اینکه ما تو آمریکا کسی رو نداشتیم در نتیجه فکر کردیم اگه از یه شهر شلوغ شروع کنیم بهتره برای پیدا کردن کار و... که تقریبا فکرمون درست بود ولی...


نیویورک...

دو هفته گذشت شروع کردیم رزومه فرستادن... هرکی‌ زنگ میزد، می‌گفتم من تا CCIE خوندم ولی‌ Certification ندارم... اینو که می‌گفتم، سریع معذرت خواهی‌ میکردن و می‌گفتن ما کسی رو نیاز داریم که Certification هم داشته باشه... نمی‌فهمیدن تحریمیم و از این امتحانا نمیتونیم بدیم تو ایران... حتی کارهایی که CCNA نیاز داشت هم به من نمی‌دادن... یه روز یکی‌ که زنگ زد، جو گیر شدم، با اینکه تا اون‌موقع کتاب انگلیسیش رو نگاه نکرده بودم، گفتم برنامه دارم تا ۲ هفته دیگه بگیرم CCNA رو... ۲ تا امتحان بود، CCENT و بعدش CCNA
۲ هفته بکوب با خانوم بچه ها نشستیم خوندن... دقیقا بعد از ۲ هفته، ۳۰ ژانویه امتحانو دادیمو پاس شدیم... دیگه تو رزومه گذشتیم که CCNA Certified هستیم... یه ماه تموم شد و ۲۰۰۰ تا از پولا رفت... به اضافه پولایی که واسه خورد‌و خوراک و سیم کارت و هزینهٔ آزمون و... نفری ۳۰۰ تا آزمونمون شد... با خیلی‌ رعایت ۳۰۰ تا هزینهٔ غذا و... نزدیک آخر ماه اول بودیم، تصمیم گرفتیم همون اتاق بمونیم تا کار پیدا کنیم، اینجوری ماه به ماه اجاره می کنیم و اگه یه وقت یه موقعیت یه جای دیگه بود، بریم... ماه دوم چون CCNA داشتیم(البته MCITP هم خانوم بچه ها داشتن) مصاحبه با رکرویتر‌ها شروع شد... تو همین حین من شروع کردم واسه CCNP خوندن... حالا اکثرا سابقه کار تو آمریکا میخوان... عجب... بعداز چند وقت یه رکروتر واسه جفتمون مصاحبه گرفت از Verizon... واسه ۲ هفته دیگه یعنی‌ یه هفته بعداز تموم شدن قرارداد ماه دوم... صاحب خون باهامون راه اومد و گفت میتونی‌ نصف ماه رو اجاره کنی‌ ۱۰۰۰ تا... خیلی‌ خوب شد... ما چون جفتمون چیزهای دیگه هم بلد بودیم، من تا CCIE بلد بودمو... ورایزن CCNA می‌خواست، مطمئن بودم که کار رو میگیریم... کار تو نیوجرسی بود البته... مصاحبه هم همینطور... تو اون سرما با کت و شلوار با‌ Train رفتیم تا NJ... یه کاپشن پوشیده بودیم، تو راهرو کاپشنا رو دروآردیم کت رو پوشیدیم :دی رفتیم بالا... کلی‌ از دوره هایی که گذرونده بودیم و Certification هامون تعریف کرد و ماهم هی‌ باد میکردیم...(راستی‌، یه روز قبل مصاحبه CCNP-Route رو هم گرفتم که خودش کلی جالب بود واسش) همه جوره معلوم بود خوشش اومده ... و قرار بود تا ۲، ۳ روز دیگه زنگ بزنه... ۲ روز بد رکروترِ که مصاحبه رو ترتیب داده بود، گفت از جفتتون خیلی‌ خوشش اومده، ولی‌ ۴ نفری که میخواسته استخدام کنه رو از قبل داشته، ولی‌ چون از شما خوشش اومده، داره فکر می‌کنه که اگه بتونه، دو نفر بیشتر استخدام کنه... واسه همین هنوز جواب نداده... عجب... :دی ۵۰۰۰ تا از پولمون فقط واسه اجاره رفتو هنوز کار پیدا نکردیم... دیگه کم کم ترسیدیم... هی‌ رزومه میفرستادیم، هی‌ زنگ میزدن، هی‌ تا میفهممیدن سابقه تو آمریکا نداریم، قطع میکردن تصمیم گرفتیم بریم هر کاری مثل cashier و... انجام بدیم تا کار مرتبط جور شه... همزمان با جستجوی کار، تازه یاد گرفته بودیم چجوری میشه توی منهتن بدون خرج زندگی کرد... با اینکه سه ماه از زندگی بدون کار میگذشت، ولی خوشحال بودیم که نیویورکیم و از تک تک لحظه هامون لذت میبردیم... البته هفته ای دو روز واسه ماساژ میرفتم یه جا چون دوره ماساژ هم واسه اطمینان دیده بودم تو ایران که توی مهاجرت یه درآمد دم دستی باشه... نصف پولمون تموم شده بود... یکی از دوستان نزدیک توی تهران به پسر عموشون توی مریلند مسیج داد که دوستامون توی نیویورک دارن میچرخن و کار پیدا نمیکنن و... پسر عموشون هم زنگ زدن بهم و گفت دو روز دیگه که میشه شنبه، 15 مارچ، زنگ میزنم که صحبت کنیم با هم. ما هم با خودمون گفتیم حالا توی این هیری ویری باید یه ساعت هم چیزای تکراری بشنویم... فرداش چون میدونستم خانوم Neda (که توی تاپیک ایالت ویرجینیا خیلی بچه ها رو راهنمایی میکنن) تو کار شبکه بودن، رزومه هامون رو واسشون فرستادیم که ببینیم آیا مشکلی توی رزومه مون هست که توی این مدت فقط دو تا Interview گرفتیم!!! ندا خانوم هم دیدن و گفتن خوبه به managerشون نشون میدن واسه یه کار در حد تعویض ویندوز و... ولی معلوم نیست کی بخوان و... خوب چجوری توی اون سرما میخواستیم تا واشینگتن دی سی بریم واسه یه مصاحبه و برگردیم، توی این شرایط که یک دلار هم یک دلار بود...
فردای روزی که به ندا خانوم ایمیل دادم، 15 مارچ، پسر عموی دوستمون زنگ زد و اول رزومه هامون رو دید و یه اطلاعات اولیه گرفت و بعد همون چیزایی رو گفت که صد برابر توی مهاجرسرا خونده بودم و میدونستم و آخر هم گفت بازم بهتون زنگ میزنم... بعد با مهشید یه ذره راجع به پیشگوییمون گفنیم و خندیدیم... 10 دقیقه دیگه دوباره آقا بهنام(پسرعموی دوستمون) زنگ زد و گفت رفتم با رییس(خانومش) صحبت کردم... پاشید بیاید اینجا... ما هم که پولمون از نصف کمتر شده بود، یه دفعه جا خوردیم... گفت حالا فکراتون رو بکنید، گفتیم فکر نداره و...
بعضی وقتا توی زندگی بهترین تصمیم معلومه و نیاز به فکر کردن نیست...
خلاصه بلیط رو همون روز گرفتیم واسه فردای همون روز... با ندا خانوم هم تماس گرفتیم که ما داریم move میکنیم به مریلند...

زندگی رنگی شد... توی نیویورک با اون همه رنگ، حال و هوای خاکستری داشت... چون هر روز پولمون میرفت و کار مرتبط پیدا نکرده بودیم... ولی همین که تصمیم به رفتن گرفتیم و بلیط اتوبوس به مریلند رو گرفتیم و وسایل رو جمع کردیم، آرامشی وجودمون رو گرفت که انگار به هر چی میخواستیم رسیدیم... یه حس عجیب واسه اینکه مجبور بودیم منهتن رو ترک کنیم هم داشتیم... ولی مسیر درست معلوم بود...

بیشتر از یه ماهه که شروع کردم اینو بنویسم و میخواستم وقتی تموم میشه پست کنم ولی به قول ندا خانوم و مهشید شاید تا همینجاش بدرد کسی بخوره فعلا... هرچند سر و ته نداره داستان... :دی زندگی تو نیویورک همینه البته... سر و ته نداره... تو لحظه ای... بخوای دنبال سر و ته بگردی، از همه جا میمونی...
بعدا کاملش میکنم...
سفر اول به NYC : ١٢ مي ٢٠١٣
سفر دوم به NYC: ٢٣ دسامبر ٢٠١٣
(2014-06-14 ساعت 19:35)sh-p نوشته:  
(2014-06-11 ساعت 21:25)so_ar نوشته:  سلام
امیدوارم حال همه خوب و خوش باشه و زندگی بر وفق مراد.
میشه یکی لطفا توضیح بده چه بلایی سر "از هر دری سخنی" اومده. گاهی میومدیم اونجا از حال همدیگه باخبر میشدیم. بچه های 2013 رامیگم . خیلی خوشحال میشدم وقتی خبرهای خوب از بچه ها می شنیدم ، یکی رفته اونور ، یکی کار پیدا کرده و.... اونا هم برای ما ابراز همدردی کردن وقتی ما ویزا نگرفتیم.
خلاصه حالا دلم میخواد یه خبری داشته باشم از بچه ها و.. فروم جدید باز شده ؟ یا اون واسه همیشه بسته شده؟ دلم واسه همه : عمو سعید ، افشین، امیر مهاجر ، گل نهال ،رضا بیات ، دکتر پدی ، sce، صادقی ، sh_p، azar48و... تنگ شده .نمیدونم این پست من هم پاک میشه یا اجازه میدن بمونه ؟!!

سلامso-ar عزیزم Smile.خوبید؟به خانواده محترم سلام برسانید.Rolleyes من هم همین سوال را دارم .درضمن وقتی پروفایل عموسعید و یا گل نهال جان و ...را می زنیم یک پیغام میده که می گوید این افراد تا زمان نامشخصی غایب هستند.Sad یعنی چی آنوقت؟Big GrinTongueWink

سلام دوست عزیز
من یکی از بچه های 2013 و از هر دری سخنی هستم. بدنبال خداحافظی عمو سعید از بچه ها و مهاجرسرا ، و پیغام های شدید ما که تورو خدا نرو !!! دیگه از اون به بعد منم هر چی سرچ میکنم تاپیک دیگه تو مهاجرسرا نیست. فکر کنم کلا نابودش کردن.Big Grin
متاسفانه با حظور معمولی عمو سعید هم در مهاجرسرا موافقت نشد و ایشون کلا ایدی کاربریشون بسته شد.
منم از بچه ها بی خبرم. اون تاپیک تنها تاپیکی بود که واقعا حال میکردیم توش ساعت ها وقت بگذرونیم.
تعداد اعضا : ۲نفر ، شماره کیس : **۱۲، تاریخ رویت قبولی : ۹ می، ارسال فرمها : جولای، محل مصاحبه : ایروان، تاریخ مصاحبه : ۲۲ دسامبر، تاریخ دریافت ویزا : فوریه، تاریخ مهاجرت : ۲۹ می ۲۰۱۳ ، ایالت ورودی : سن دیگو، کالیفرنیا، زندگی در حال حاظر : استرلینگ، ویرجینیا
تشکر کنندگان: romance33 ، mohammadg846 ، so_ar ، sh-p ، ROYAAA ، azar1348 ، b_argi ، alirezanz ، sadeghifa ، girl 1368 ، lighter ، mani.iht ، پدی ، miyu
(2014-06-15 ساعت 04:42)mozhgangh نوشته:  
(2014-06-14 ساعت 19:35)sh-p نوشته:  [quote='so_ar' pid='511605' dateline='1402505726']


سلامso-ar عزیزم Smile.خوبید؟به خانواده محترم سلام برسانید.Rolleyes من هم همین سوال را دارم .درضمن وقتی پروفایل عموسعید و یا گل نهال جان و ...را می زنیم یک پیغام میده که می گوید این افراد تا زمان نامشخصی غایب هستند.Sad یعنی چی آنوقت؟Big GrinTongueWink

سلام دوست عزیز
من یکی از بچه های 2013 و از هر دری سخنی هستم. بدنبال خداحافظی عمو سعید از بچه ها و مهاجرسرا ، و پیغام های شدید ما که تورو خدا نرو !!! دیگه از اون به بعد منم هر چی سرچ میکنم تاپیک دیگه تو مهاجرسرا نیست. فکر کنم کلا نابودش کردن.Big Grin
متاسفانه با حظور معمولی عمو سعید هم در مهاجرسرا موافقت نشد و ایشون کلا ایدی کاربریشون بسته شد.
منم از بچه ها بی خبرم. اون تاپیک تنها تاپیکی بود که واقعا حال میکردیم توش ساعت ها وقت بگذرونیم.
سلام
مرسی sh_p عزیز و مژگان جون از پاسخهاتون
امیدوارم هر کجا هستین شاد و سلامت باشین . آخه چرا ؟!!!!!!! اینجا کسی جز خوبی از عمو سعید ، امیر مهاجر ، گل نهال عزیز و... چیزی دیده بود؟!! چرا باید لاک بشه آیدیشون ؟!!! به کسی یا چیزی توهین شده بود ؟!! من واقعا متاسفم و دلم واسه همه تنگ شده . برای همه آرزوی سلامتی و تندرستی میکنم . دستان همه 2013 ایها را به گرمی میفشارم . در پناه حق باشید.
***2013AS8/ تعداد :3 نفر/مصاحبه :w4 جون ابوظبی/ کلیر با برگه سفید/
کلیر: 17 سپتامبر ویزا: هیچوقت، کلیر شده بدون ویزا !!!
تشکر کنندگان: sce ، sh-p ، mohammadg846 ، azar1348 ، b_argi ، mehrdad pharm ، alirezanz ، sadeghifa ، girl 1368 ، lighter ، romance33 ، r.bazargan
دوستان مهاجرسرایی سلام. الان حدود یکسال شده که توی Sacramento,CA با همسرم زندگی میکنیم. میخاستم راجع به پبدا کردن کار مطلبی بزارم. من و همسرم جفتمون مدرک فوق لیسانس داریم من عمران و همسرم آب. وقتی اومدیم توی محیطی بودیم و با آدمهایی آشنا شدیم که تشویقمون میکردن واسه تمام فروشگاههای شهر رزومه بدیم گزینه پیدا کردن کار مرتبط تقریبا از ذهنمون دور شده بود و هراز گاهی یه کار مرتبط میدیدیم و رزومه میفرستادیم ولی اصولا روی انواع کارهای فروشگاهی و فروشندگی تمرکز داشتیم. ۴ماه برای هر فروشگاهی که فکرشو بکنین هرکاری میدونستیم رزومه دادیم. یه فولدر توی کامپیوتر درست کرده بودیم به اسم رزومه و توش واسه هر نوع کاری که فکر کنین رزومه داشتیم و مدام میفرستادیم و نمیدونم چرا هیچ کاری پیدا نمیکردیم.
همسرم تو ایران کار اتوکد زیاد انجام داده بود یه رزومه نصفه نیمه ای واسه اون داشت که هرازگاهی واسه کارهای اتوکدی میفرستادیم تا برای یه کاری بهش زنگ زدن که از طرف کاریاب (Recruiter) بود با همسرم صحبت کرد و قرار گذاشتن که حضوری با هم بیشتر صحبت کنن. توی صحبت حضوری از کار و سابقه اش پرسید . خانومم کاملا با اعتماد به نفس گفت اگه شما کارتو بلد باشی باید بتونی واسه من کار پیدا کنی. دو روز نگذشت که زنگ زد و گفت یه جا مصاحبه جور شد. دیگه شبیه مصاحبه نبود همه صحبتها رو قبلا کرده بودن و فقط در مورد کار باهاش حرف زدن یه هفته آزمایشی بود و نه ماه با خود مرکز کاریابی قرارداد بست بعد از اون هم با همون شرکت مستقیم قرارداد امضا میکنه. منم وقتی دیدم که میشه کار مرتبط پیدا کرد کارای فروشگاهی رو گذاشتم کنار و یک ماه نیم فقط رزومه مرتبط فرستادم که تو این فاصله فهمیدم به عنوان مهندس کسی منو استخدام نمیکنه و مثل همسرم باید کار اتوکد به عنوان Drafter پیدا کنم رزومه ام رو یه کم سبکتر کردم وحتی مدرک فوق لیسانسم رو از رزومه ام حذف کردم تا over qualify نشم. بلاخره تونستم کاری به عنوانِ Civil Designer/Drafter پیدا کنم و مشغول شم.
توصیه های کاری من اینه که اول روی رزومتون کار کنین چندتا رزومه واسه چندین کار متفاوت بسازین لازم نیست همه چی رو عینا راست بنویسین یه کم غلو کنین یکم از متن خود آگهی ها استفاده کنین وقتی میگه کسی میخوایم اینکارو بکنه تو رزومتون بنویسین فلان شرکت این کارارو کردم
اسم ایران رو زیاد استفاده نکنین فقط تو عنوان شرکتها بنویسین. هی توی رزومه نگین ایران تهران. چندین بار رزومتون رو بخونین.
انتهای رزومه تون اسم سه نفر رو به عنوان Reference با شماره تلفن آدرس ایمیل و عنوان شغلیشون بذارین. سعی کنین از ایران نباشن.
اگر تصمیم گرفتین برای شغل Drafter اقدام کنین فوق لیسانستون رو بردارین این فقط برای ورود به سیستم هست بعد از اینکه استخدام شدم گفتم فوق لیسانس دارم و کم کم نشون دادم که بیشتر از یه Drafter هستم.
اگر سیویل یا مکانیک یا شهرسازی و هر رشته ای هستین که توش از اتوکد استفاده میشه از Drafter شروع کنین واسه شغلهای بالا نفرستین که خیلی سخت تر میگیرن. از اینترنت سرچ کنین و فیلمهای آموزشی رو پیدا کنین اگر Civil 3D بلد باشین و به اتوکد خالی اکتفا نکنین خیلی بهتره و موقعیتهاتون واقعا بیشتره.
MicroStation رو هم خیلی ها توی آگهیشون میذارن شما هم تو رزومتون بذارین میتونین تو اینترنت سرچ کنین و فیلماشو پیدا کنین. لازم نیست توش حرفه ای بشین چون پروژه های زیادی نیست که ازش استفاده کنن
وقتی با کاریاب صحبت میکنین اعتماد به نفس و تمرکز یادتون نره اول اینکه فقط رو یه کار تمرکز کنین نگین من مهندسم اما کار کد هم باشه انجام میدم تکلیفتون رو روشن کنین همه سابقه تون رو هم بر اساس همون بگین
برای خودتون Cover Letter های متنوع هم درست کنین
برای LinkedIn وقت بذارین رزومه خوبی توش بذارید دنبال کاریاب ها بگردین و Connection بسازین اونجا Job Offerهای خوبی میذاره من کار خودمو از توی LinkedIn پیدا کردم پس دست کم نگیرینش. ادمای شهرتون که هم رشته تون هستن رو سرچ کنین اد کنین و براشون ایمیل بزنین و شرایطتون رو توضیح بدین ایرانی یا خارجی فرق نداره حداقل فایده این کار اینه که با یه سری آدم تو شهرتون آشنا شدین که میتونن Reference شما باشن
CraigsList,Indeed and LinkedIn هزارتا سایت دیگه هم هست اما این سه تا کافین بقیه تکرار همیناست وقتتون رو روشون نذارین. اما وقتی آگهی کاری رو میبینین به فرستادن رزومه به این سایتها اکتفا نکنین و اگر تونستین اسم شرکت رو پیدا کنین و رزومتون رو داخل سایتش آپلود کنین.
خسته نشین از رزومه دادن به کارتون ادامه بدین مهم نیست چندتا رزومه میفرستین بالاخره یکیش میگیره ناامید نشین و فکر نکنین یه جای کار ایراد داره چرا اصلن به من زنگ نمیزنن این اتفاق برای ما هم افتاده هفته ها کسی به ما زنگ نمیزد ما اولین مصاحبه تخصصیمون آخریش بود اما شاید هزارتا بیشتر رزومه داده بودیم
آزمون EIT رو توی برنامه هاتون بذارین. برای پیدا کردن کار Drafterلازم نیست اما حتما باید بعدش بگیرین چون قرار نیست همیشه Drafter بمونین حتا با داشتنش ممکنه احتمال پیدا کردن کار Drafter هم بیشتر بشه. قبول شدنش کار سختی نیست ما دو ماه روزی یک ساعت بعد از کار میخوندیم و قبول شدیم. تاثیرش توی حقوقمون اونقدر نبود که توی بازخورد همکارها بود کسی که این آزمون رو میده یعنی به این شغل جدی نگاه میکنه کتاباشو از آمازون دست دوم بخرین یه امتحان جنرال داره که یکسانه و یه تخصصی که برای رشته های مختلف متفاوتهی.بعد از اون هم آزمون PE هست که براساس مدرک تحصیلی و سابقه کاری چند سال بعدش میتونین این آزمون رو هم شرکت کنین و اگر این مدرک رو بگیرین you are done.
۲۰۱۳




کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان