ارسالها: 673
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-23 ساعت 19:19
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-23 ساعت 19:24 توسط shabnam.84.)
کاملا رتبه ی من کوووووووووووووووووووووووووووو؟ )
بچه ها چطورین؟ همگی رو به راهین؟ اوضاع مرتبه؟ ملالی نیست جز دوری یار
جودی هم که به سلامتی عروس شد و حسابی الان خوشحال ِ
غمم از وحشت پوسیدن نیست/
غمم از زیستن بی تو در این لحظه ی پر دلهره است...
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-23 ساعت 21:18
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-23 ساعت 21:19 توسط الهه سابق.)
شینا جان ویزای K-3 دقییییقا همون ویزای K-1 هستش و فقط فرقش اینه که بجز مدارکی که K-1 باید ارائه بده، برای K-3 ترجمه عقدنامه و همچنین فرم I130 هم الزامیه. همیییین.
پس هر کسی سوالی در زمینه K-3 داره، درواقع میتونه از بچه های نامزدی بپرسه.
به هر حال من یه تاپیک جدید باز میکنم در این باره. چون خیلی ها از جمله خود من چوب عدم آگاهیمونو نسبت به این نوع ویزا دارین میخوریم
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 293
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Nov 2012
رتبه:
16
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
معلوم نیست این 2013 قراره خاطره انگیزترین سال زندگیم بشه یا سخت ترین
نوع ویزا: k1
دریافت مدارک توسط USCIS : دسامبر 24 ،2012
دریافت receipt number:ژانویه 3 ،2013
سرویس سنتر: California
اپروو :21 مه 2013
ارسالها: 673
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
به دید منفی نگاه نکن به چیزی چون احتمال تغییرش به بد اونوقت هست
کمتر از 1 ماه به شروع سال نو باقی مونده. ایشالا امسال. سالی خوب و خاطره انگیز برای همه ی بچه ها باشه
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از این حال و هوا بیایم بیرون دیگه بابا نزدیک سال نو. به به بهار میاد. اه اه مهمون میاد
بانوان گرامی کسی سراغ داره کجا میشه مانتوی خوب پیدا کرد؟ چیزی برای بهار ندارم. فردا میخوام برم میلاد نور بلکه چیزی پیدا کنم
غمم از وحشت پوسیدن نیست/
غمم از زیستن بی تو در این لحظه ی پر دلهره است...
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-23 ساعت 22:53
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-23 ساعت 22:56 توسط الهه سابق.)
برای من که بدترین سال زندگیم خواهد بود. خیلی خیلی بده که انجام یک کاریو اصلا دوست نداشته باشی و با تمام وجود از اون کار بیزار باشی، ولی چون مجبوووووری انجامش بدی و اگه انجامش ندی زندگیت از هم میپاشه، بخوای حرص زودتر انجام شدن اون کار رو هم بخوری!!!
دقیقا حس آدمیو دارم که توی زندانه و قراره اعدامش کنن. کسی که در انتظار اعدامه از یه طرف دااغون و دیوونه میشه و از طرف دیگه میخواد زودتر این زجر تموم بشه، چون بالاخره اتفاق میفته.
بدترین چیز اینه که حرص اینو بخورم که زودتر وقت مصاحبه بدن بهم و زودتر ویزامو بگیرم، ولی از فکر زندگی کردن در اونجا روزگارمو به زجر بگذرونم.
خوب شوهرمم خیلی تقصیر کاره. از وقتی رفته اونجا هفته ای 4 ساعت بیشتر از خونه بیرون نمیره!! 2 تا 2 ساعت در هفته که واسه کلاساش میره. البته چندباری هم واسه کارای بانکیش رفته بیرون. یکی دوبارم شب کار واجب داشته رفته بیرون. وگرنه همش خونست و دائم هم به من میگه اینجا بیای من که پامو از خونه بیرون نمیذارم. من استرس دارم، دکتری سخته و............. خلاصه همش داره تو گوشم میخونه که اونجا بیام هیچ توقعی نباید ازش داشته باشم چون درس داره و وقت نمیکنه.
ایران هم که بود، سر لیسانسو فوق لیسانسش همینجور بود. تمام مدت یا دانشگاه بود یا خونه. اصلا فکر میکرد اگه بره بیرون وقتشو تلف کرده و اعصابش بخاطر وقت از دست رفته خورد میشه. فقط تابستونا از خونه بیرون میرفت تازه خیلی از تابستونا هم پروژه و پایان نامه داشت که بازم از خونه تکون نمیخورد.
کاش میشد، کاش میشد درسو میذاشت کنار، خانوادش یه پولی بهمون میدادن تا یه جایی همین تهران اجاره کنیم، سر کار میرفت و عین میلیونها زوج دیگه زندگیمونو میکردیم.
اصلا شوهر من تا وقتی درس میخونه، خودش نیست، یه موجود عصبی و استرسیه که فقطططططط باید روی درسش تمرکز کنه. اینجوریه.
ایرانم که بود هیییچ جا با من نمیومد. تاحالا یه بارم باهم مسافرت نرفتیم چون آقا درس داشته همیشه. هیچ مهمونی یا عروسی یا عزایی با من نمیومد چون درس داشت. به روح پدربزرگم آخرین باری که با هم رفتیم بیرون سال 86 بود. هر وقتم میومد خونه ما تمام مدت استرس داشت که زودتر برگرده خونشون تا زودتر به درساش برسه. اصلا یه وضعی. تا درسش تموم نشه، زندگی من زندگی نمیشه
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 673
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-23 ساعت 23:08
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-23 ساعت 23:11 توسط shabnam.84.)
قربونت برم من. حتی خوندن این حرفایی که میزنی هم سخته چه برسه به اینکه آدم واقعا درگیرش باشه. اما عزیزم انقدر سخت نگیر به قول خودت میدونی
که آخر سر باید بری و زندگی رو شروع کنی. اصلا از کجا معلوم بری نظرت عوض نشه و از اونجا خوشت نیاد؟؟ تا توی اون محیط قرار نگیری نمیتونی 100% بگی خوبه یا بد.. الان ازهم دورین برسی اونجا بالاخره برای نشون دادن بعضی جاها و خرید باهات بیرون میاد.تو خودت هم راه میفتی و تنها بیرون میری .خیالت راحت نمیتونه بگه مدام تو خونه بشینی که. وقتی کنار هم زیر یه سقف زندگی کنید راحت تر با مسائل کنار میاید و برای هم همدم هستین.باورکن دوری بیشترین فشار رو روی آدم میگذاره.تازه از همه اینا هم بگذریم بالاخره درسش تموم میشه و اگه واقعا نتونستین اونجا بمونید برمیگردید. تو از دید من همسر مهربون و فوق العاده صبوری هستی.شاید هرکسی دیگه جای تو بود تحمل نمیکرد و بهم میزد همه چیز رو. اما تو با همه ی سختی ها کنا اومدی و زندگیت و حفظ کردی پس لطفا بقیه راه رو هم همینطوری ادامه بده.زندگی خیلی بالا پایین داره. ایشالا همه چیز به بهترین نحو که حتی فکرشم نمیکنی تغییر میکنه برات
غمم از وحشت پوسیدن نیست/
غمم از زیستن بی تو در این لحظه ی پر دلهره است...
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
مرسی شبنم عزیزم. تو خیلی مهربونی
هیچ کس نمیدونه من چه چیزایو تا حالا تحمل کردم بخاطر نپاشیدن زندگیم. چیزایی که هر کسی که یک صدمشم میشنید میگفت تو چطور طاقت آوردی تا حالا! ولی نمیدونم چرا جواب اینهمه صبر و تحملمو نمیگریم پس
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 313
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2013
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
الهه جونم شبنم راس می گه زیاد بدبین نباش، اونجا خودت می ری بیرون، سر کارم نری، کلاسی چیزی، دوست پیدا می کنی نظرت عوض می شه، نزدیک همسرتم که هستی آروم تر می شی، واقعا دوری آدمو اذیت می کنه، بچه ها خیلی آدما هستن نمی تونن مثل ما این مدت دوری ها رو تحمل کنن، می گن مگه می شه هر روزم اسکایپ کنی مگه جای پیش هم بودنو می گیره، ولی ما ها تونستیم و نتیجش رابطه های عمیق تره، که توش یه عالمه علت مهم واسه بودن با هم داریم نه فقط عادت مثل بیشتر رابطه های سطحی. این دوره دکترا هم واقعا بهشون استرس می ده الهه جون، نامزد منم خیلی ساعتا تو روزو درس می خونه، خب سخته دکترا واقعا حق دارن، حالا بعضی ها اینطورین که بیشتر نشون می دن استرسو مثل همسر تو، منم تو درس خوندن اینطوریم، همرو کچل کردم که تز فوقمو دفاع کنم، اگه می بینی زیاد استرس داره واسه تایمای با هم وقت گذروندن برنامه بریزید، بیارین رو کاغذ، مطمئن باش اگه ببینه رو کاغذ که چقدر وقت واسه درس گذاشته از اینکه یکمم تفریح کنه احساس بدی نداره. دکترا هم که تا ابد قرار نیس بخونه، تموم که شد راحت می شی قربونت برم، اونوقته که طعم خوب نتیجه این همه صبرتو می چشی.
فکرای بدو بریز دور عزیزم چون تاثیرشون عجیبه تو زندگیت. یه جا خوندم اگه فکر کنی که موفق می شی یا شکست می خوری، در هر دو صورت درست فکر کردی. اینو وقتی باور می کنی که امتحانش کنی.
نوع ویزا: K1
اولین اقدام: انتهای مارچ ۲۰۱۲
اپرووال: ابتدای سپتامبر ۲۰۱۲
مصاحبه: ابتدای مارچ ۲۰۱۳(آنکارا)- ویزا یک ضرب
مقصد: سن فرنسیسکو
ارسالها: 201
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2013
رتبه:
15
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2013-02-24 ساعت 00:19
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-02-24 ساعت 00:23 توسط shinna.)
الهه مهربونم
عزیزم چقدر تحملت بالاست اما باور کن که این روزها هم تموم میشه عزیزم, اگه اونجا نبردتت بیرون بیا اینجا بگو, اگه خودم اونجا باشم با دربست میام میبرمت بیرون عزیز دلمممممم.
ازت ممنونم که بی منت کمکمون میکنی ازت بی نهایت متشکرم و از ته قلبم برات آرزو میکنم که بهتربن روزها رو :-در کنار همسرت به شادی بگذرونی
:-*
راستی واقعا این وکیل ها هیچی نمیدوننا
زنگ زدم یه وکیل که فقط 3 تا شعبه تو تهران داشت, تو مشهد,آمل و شیراز
زنگ زدم میخوام k3 اقدام کنم گفت باید با همسرت سه سال امریکا زندگی کرده باشی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
5000 تا تضمینی میگیرم کارتو یک سال و نیمه درست میکنم!!!!!
گفتم اگه میتونستم سه سال باهاش اونجا زندگی کنم واسه دوربین مخفی زنگ زدم به شما?!!!!!
قطع کرد!!!!!!!:-D
نمیدونست الهه اینجا اگه میخواست پول بگیره الان با ویزای سرمایه گذاری چند میلیون دلاری گرین کارد گرفته بود.
ارسالها: 1,021
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2011
رتبه:
24
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
شینا جون..مگه همسرت نمیتونه از ایران برات اقدام کنه؟منظورم اینه که حتما ایشون باید برن امریکا؟.....اون وکیل حتما متوجه نشده شما چی میخاین ازش..وگرنه اگر 3سال امریکا زندگی کرده باشی پس الان چرا باید دنبال ویزا گرفتن باشی.