کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟
راستش در این مورد نمیتونم نظری بدم. اینا کاراشون خیلی هردمبیله آخه. یه بار به جودی (منظورم girl) گفته بودن مدرکی بیار که نشون بده از 16 سالگی ایران زندگی میکردی. یه بار از شوهرش همینو خواستن. حالا هم که فرم نمیدونم چی چی ازش خواستن که تاحالا اسم این فرمه به گوشمم نخورده بود.
ولی خوشبین باش. فقط جودی طفلکی این بلاها سرش اومده، تا حالا هیچکی اینجوری نبوده.
آره خیلی خوبه که شوهرم ایرانه ولی خوب بازم مجبوره برگرده بخاطر درسش. این فامیل و دوست و آشنا هم که خوراک جدیدشون مهیا شده. میگن شوهره برگشته، از اول هم شاید اصلا نرفته بوده، لابد اینکه گفتن آمریکاست، ایران بوده و با هم قهر بودن بعد الکی به ما گفتن رفته آمریکا و......
وقتی هم که اونجا بود: آره شوهر فلانی ولش کرده رفته، سرکارش گذاشته، اینا طلاق گرفتنو ...............................
مردم دیوانن بخدا

ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: kamela ، girl
من سر پرونده جودی خیلی تعجب میکنم. توی این سایت در جریان پرونده خیلی از بچه ها هستم. تا حالا هرگز این چیزا رو ندیده بودم. آخه اینکه مدرکی نشون بدی که از 16 سالگی ایران بودی خیلی مسخرست. جالب هم اینه که جودی واسشون آدرس خونشونو فرستاده و اونا هم قبول کردن!!! تازه از شوهرشم خواسته بودن بگه از 16 سالگی کجا بوده؟!!! خوب شوهر جودی که از بچگی آمریکا بوده، یعنی NVC نمیدونسته این آقا تمام این سالها آمریکا بوده؟!! یعنی چی آخه؟
یعنی از اول آدرس جودیو نداشتن؟ اصلا واسه من شده معما!!! بنظر من اگه از اول خودش پیگیری میکرد هیچ کدوم از این چیزا پیش نمیومد.
این که گفتم میل به کوبیدن سر بر دیوار درونم قل قل میزنه، بخاطر خودم نبود، راستش از هضم این قضیه جودی عاجزم. نمیفهمم، هیچ رقمه نمیفهمم
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: kamela ، girl ، pepe
ببینم جودی، وقتی شوهرت گفت که گفتن یه مدرکی دال بر زندگی توی ایران واسشون بفرست، خودت مستقیما فرستادی NVC یا فرستادی واسه شوهرت تا اون بفرسته؟
بعدش یادمه چند وقت پیش مادر شوهرت گفته بود که NVC گفته 1 تا 3 ماه دیگه صبر کنید، این یعنی مدارک تکمیله و منتظر خبر بعدی باشید. در حالی که وقتی دوستت زنگ زد NVC اونا گفتن که این آقا کم کاره و چند وقت پیش ازش عکس و فرم خواستیم، نفرستاده. به نظرت اینا تناقض نداره؟
یا مثلا قضیه این آدرس فرستادن، خوب آدرس تو توی فرمها که بوده، یه آدرس فرستادن که باعث نمیشه اونا شکشون مبنی بر اینکه تو از 16 سالگی جاهایی خارج از ایران هم زندگی میکردی، برطرف بشه. اینطور نیست به نظرت؟
از حرفی که میخوام بزنم متنفرم ولی نمیتونم نگم. میگم نکنه شوهرت کارارو سپرده دست مادرش و مادرش هم داره این وسط شیطنت میکنه و اطلاعات دروغ به شوهرت و تو میده؟ خدایا منو ببخش ولی آخه یه کم فکر کن
حالا هم که قضیه بی سروته آفریقا و اوباما رو پیش کشیده. کاش اشتباه کنم جودی، کاش
جودی یه وقت نری این حرفا رو به شوهرت بزنیا. اینا همه حدسو گمانهای منه و شاید من خیلی بدبینم که اینطور دارم قضاوت میکنم. خودت خانواده شوهرتو بهتر میشناسی
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: *ROYA* ، kamela ، girl
(2012-09-19 ساعت 04:29)elahenadafy2 نوشته:  ببینم جودی، وقتی شوهرت گفت که گفتن یه مدرکی دال بر زندگی توی ایران واسشون بفرست، خودت مستقیما فرستادی NVC یا فرستادی واسه شوهرت تا اون بفرسته؟
بعدش یادمه چند وقت پیش مادر شوهرت گفته بود که NVC گفته 1 تا 3 ماه دیگه صبر کنید، این یعنی مدارک تکمیله و منتظر خبر بعدی باشید. در حالی که وقتی دوستت زنگ زد NVC اونا گفتن که این آقا کم کاره و چند وقت پیش ازش عکس و فرم خواستیم، نفرستاده. به نظرت اینا تناقض نداره؟
یا مثلا قضیه این آدرس فرستادن، خوب آدرس تو توی فرمها که بوده، یه آدرس فرستادن که باعث نمیشه اونا شکشون مبنی بر اینکه تو از 16 سالگی جاهایی خارج از ایران هم زندگی میکردی، برطرف بشه. اینطور نیست به نظرت؟
از حرفی که میخوام بزنم متنفرم ولی نمیتونم نگم. میگم نکنه شوهرت کارارو سپرده دست مادرش و مادرش هم داره این وسط شیطنت میکنه و اطلاعات دروغ به شوهرت و تو میده؟ خدایا منو ببخش ولی آخه یه کم فکر کن
حالا هم که قضیه بی سروته آفریقا و اوباما رو پیش کشیده. کاش اشتباه کنم جودی، کاش
جودی یه وقت نری این حرفا رو به شوهرت بزنیا. اینا همه حدسو گمانهای منه و شاید من خیلی بدبینم که اینطور دارم قضاوت میکنم. خودت خانواده شوهرتو بهتر میشناسی

100% judy!
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، girl
راست الاهه جون من هم همش میخام به گرل بگم در مورد خانواده همسرت همین هارو مطمین شو ولی خجالت میکشم.....به نظرم گرل بیش از حد مظلوم و بی حرف و خانومه و هیچی نمیگه و هیچ کاری نمیکنه تا شوهرش خبری بده.....خداشاهده اینقدر دوست دارم کمکش کنم که خدا میدونه.....چیکار کنیم براش که کمکی باشه به خودش و پرونده اش؟؟کاش من الان فلوریدا بودم و با شوهرش یه صحبتی میکردم که بزاره گرل خودش کارا رو انجام بده.والاااااااااااااا

(2012-09-19 ساعت 04:05)elahenadafy2 نوشته:  راستش در این مورد نمیتونم نظری بدم. اینا کاراشون خیلی هردمبیله آخه. یه بار به جودی (منظورم girl) گفته بودن مدرکی بیار که نشون بده از 16 سالگی ایران زندگی میکردی. یه بار از شوهرش همینو خواستن. حالا هم که فرم نمیدونم چی چی ازش خواستن که تاحالا اسم این فرمه به گوشمم نخورده بود.
ولی خوشبین باش. فقط جودی طفلکی این بلاها سرش اومده، تا حالا هیچکی اینجوری نبوده.
آره خیلی خوبه که شوهرم ایرانه ولی خوب بازم مجبوره برگرده بخاطر درسش. این فامیل و دوست و آشنا هم که خوراک جدیدشون مهیا شده. میگن شوهره برگشته، از اول هم شاید اصلا نرفته بوده، لابد اینکه گفتن آمریکاست، ایران بوده و با هم قهر بودن بعد الکی به ما گفتن رفته آمریکا و......
وقتی هم که اونجا بود: آره شوهر فلانی ولش کرده رفته، سرکارش گذاشته، اینا طلاق گرفتنو ...............................
مردم دیوانن بخدا


خودتو اصلا ناراحت نکن عزیزم....من هم که با شکم حامله رفتم امریکا تمام فامیل گفتن که ما حتما نتونستیم با هم زندگی کنیم....باورت نمیشه حتی پدرم به رابطه ما شک کرده بود..ولی به خدا من و همسرم عین خیالمون نبود و ناراحت نشدیم...چون مطمین بودیم از کارمون..من هم که امریکا بودم هر دقیقه با اسکایپ برای هم گریه میکردیم و هر ثانیه با هم در تماس بودیم....دختر هم که دنیا امد اومدم ایران و باز همو زندگی عاشقانه رو خدا رو شکر شروع کردیم.حالا میدونی فامیلا چی میگن؟؟؟؟؟میگن اینا کاره رفتنشون محاله درست بشه....اینا امریکا برو نیستن و اگه رفتنی بودن الان اونجا بودن.......از فامیل دشمن تر هم مگه سراغ داری؟؟؟ما که واقعا خندمون میگیره از این حرفا و به هیچ جامون نیست حرف مفت مردم...توهم نگران دروازه دهن مردم نباش.
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، girl ، shabnam.84
گرل عزیز....میشه بگی همسرت چند وقته رفته؟اخه چرا گذاشتی بره؟؟؟؟؟؟؟چرا نمیاد ایران؟یعنی هیچ راهی به فکرت نمیرسه که بیاریش ایران؟اگر ایران باشه هم میتونید کار رو ادامه بدین که(مثل ما).....ببین خواهرانه بهت میگم..اشتباه کردی گذاشتی بره و حالا که این کارو کردی یجوری برش گردون تا زمان امریکا رفتن پیش هم باشید....البته من مطمینم که بهت سرد نشده....واقعا در امریکا اونقدر ادم سرش گرم کار و کار و کار میشه که همشون حس و حال کار دیگه ندارن....توروخداااااا کاری کن بیاد ایران...خیلی ببخشید ولی گور بابای امریکا همسرت پیشت باشه بهتر از اینه که برین به امریکا...به خدا از ته قلبم دعا میکنم کارات روبه راه بشه.
پاسخ
تشکر کنندگان: girl
شاید باورت نشه ولی‌ بخدا آمریکا واسه من مهم نیست.. اگه دوست دارم برم بخاطر اینه که کنار همسرم باشم. آبان می‌شه ۲ سال که رفته.. بهش حق میدم بعد از این همه سرد شه.. الان از لحاظ احساسی‌ واقعا هیچ وابستگی نیست بینمون... باورت می‌شه تلفنمون شده ۲ دقیقه.. هفته‌ای ۱ بار یا بعضی‌ وقتا ۱۰ روز ۱ بار.. به قول تو اون سرش شلوغ به این چیزا فکر نمی‌کنه ولی‌ من از لحظه‌ای که بیدار میشم تا شب که می‌خوابم همش به این چیزا فکر می‌کنم.. هر کاری که فکر کنی‌ کردم که بیاد. میگه نمیام، از ایران و آدماش متنفرم!!! خود احمقم بهش گفتم بره.. ولی‌ اون موقع رفته بود رو مخم از صبح تا شب عصبی بود از همه ناراحت بود. اینجا بیکار بود..بهش گفتم اگه می‌خوای اونجا باشی‌ من حرفی‌ ندارم!! اون موقع فداکارترین و بهترین زن دنیا بودم ولی‌ الان وقتی‌ سراغ پروندمو میگیرم میشم بی‌ درکترین و بی‌ فرهنگترین زن دنیا!!

نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb


خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی‌، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ می‌شه!
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، kamela ، shabnam.84 ، sara mas ، *ROYA* ، mercedeh2011
(2012-09-20 ساعت 03:28)girl نوشته:  شاید باورت نشه ولی‌ بخدا آمریکا واسه من مهم نیست.. اگه دوست دارم برم بخاطر اینه که کنار همسرم باشم. آبان می‌شه ۲ سال که رفته.. بهش حق میدم بعد از این همه سرد شه.. الان از لحاظ احساسی‌ واقعا هیچ وابستگی نیست بینمون... باورت می‌شه تلفنمون شده ۲ دقیقه.. هفته‌ای ۱ بار یا بعضی‌ وقتا ۱۰ روز ۱ بار.. به قول تو اون سرش شلوغ به این چیزا فکر نمی‌کنه ولی‌ من از لحظه‌ای که بیدار میشم تا شب که می‌خوابم همش به این چیزا فکر می‌کنم.. هر کاری که فکر کنی‌ کردم که بیاد. میگه نمیام، از ایران و آدماش متنفرم!!! خود احمقم بهش گفتم بره.. ولی‌ اون موقع رفته بود رو مخم از صبح تا شب عصبی بود از همه ناراحت بود. اینجا بیکار بود..بهش گفتم اگه می‌خوای اونجا باشی‌ من حرفی‌ ندارم!! اون موقع فداکارترین و بهترین زن دنیا بودم ولی‌ الان وقتی‌ سراغ پروندمو میگیرم میشم بی‌ درکترین و بی‌ فرهنگترین زن دنیا!!



گرل من فکر می‌کنم که نامزدت پشیمون شده و داره با این کارها تو را خسته میکنه که تو خودت بری. دوست عزیز من فکر می‌کنم که اگر با خودت روراست باشی‌ بهتره. برو دنبال زندگیت دختر . مگه میشه دو سال یک مرد که زنی‌ را دوست داره، کارش را به تاخیر بندازه؟ خودت را باور کن ، دنیا به آخر نمی‌رسه ، برو دنبال سرنوشتت. خودت را با این حرفها که مادرش منو دوست داره و غیره ، گول نزن. ببخشید که اینها را نوشتم اما این آقا تنها کاری که داره میکنه ،وقتکشی هست و اینکه تو خسته بشی‌ که شدی. کسی‌ که کسی‌ را دوست داشته باشه ، عجله داره برای اینکه زودتر به اون برسه نه اینکه دو سال بذاره بره و وقتی‌ هم سراغ کار نمی‌ره و جویا بشی‌ ، دعوا راه بندازه.هر روز تلفن میکنه نه اینکه ده روز یا هفته یکبار .این همه هم که بهت تا حالا دروغ گفته . من تا حالا نشنیدم و نخوندم که به کسی‌ بگن باید ثابت کنی‌ نامزدت، زنت، شوهرت از ۱۶ سالگی در ایران بوده، تا حالا ندیدم نخوندم و نشنیدم که اداره مهاجرت به کسی‌ بگه باید ۳ ماه یا چند ماه دیگه صبر کنید! آخه دختر دو ساله رفته، اگر میخواستت تا حالا یا اونجا بودی، یا ویزاتو گرفته بودی!
اون تو را نمیخواد دختر، خودت را رها کن از این وضع و برو دنبال زندگیت
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، *ROYA* ، sib 24 ، mercedeh2011
الان واقعا از حرفای من همچین برداشتی میشد که من دارم خودمو گول میزنم؟ شما حرفای منو به خودم تحویل دادید که!! من خودم نوشتم که سرد شده!! نوشتم نمی‌خوام من جا بزنم!!! در هر صورت مرسی‌.
نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb


خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی‌، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ می‌شه!
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، *ROYA* ، shabnam.84 ، mercedeh2011
جودی جان ناراحت نشو. اینجا بچه ها همشون واقعا نیتشون خیره و هرکی هر چیزی به نظرش برسه که ممکنه کمکت کنه میاد و میگه. بازم میگم در نهایت این تویی که همسرتو و خانوادشو خوب میشناسی و صحبتهای بچه ها فقط قضاوتیه که از حرفای خودت سرچشمه میگیره. پس اگه بچه ها چیزی میگن ناراحت نشو. و به خودت بگو که من شوهرمو میشناسم و این حرفا حقیقت نداره، یا برعکس بگو که بچه ها راست میگن. تویی که میتونی تشخیص بدی برداشت ما درسته یا غلط عزیزم Smile
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، *ROYA*
نه عزیزم. ناراحت نشدم. دوستان لطف می‌کنن وقت میذارن و باهم همدردی می‌کنن، همین یه دنیا ارزش داره واسه من.
نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb


خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی‌، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ می‌شه!
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، *ROYA* ، mercedeh2011
(2012-09-21 ساعت 02:16)girl نوشته:  نه عزیزم. ناراحت نشدم. دوستان لطف می‌کنن وقت میذارن و باهم همدردی می‌کنن، همین یه دنیا ارزش داره واسه من.

Chi begam ? Omidvaram ke hameh chi dorost beshe golam
Sorry, behnevis har kari kardam copy nemikard va fingilish neveshtam
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، shabnam.84
(2012-09-21 ساعت 00:33)pepe نوشته:  
(2012-09-20 ساعت 03:28)girl نوشته:  شاید باورت نشه ولی‌ بخدا آمریکا واسه من مهم نیست..

گرل من فکر می‌کنم که نامزدت پشیمون شده و داره با این کارها تو را خسته میکنه که تو خودت بری.
girl نامزد نیست بلکه ازدواج کرده. این یه موضوع جهانیه که مردی که می‌خواد رابطه‌اش رو با دوست‌دخترش تموم کنه انقدر بی‌محل می‌کنه که دختره خودش بره. خیلی این موضوع در مورد girl صدق نمی‌کنه، ولی حقیقت اینه که رابطهٔ عاطفی بینشون خیلی کمرنگ شده. بنابراین به نظر من مهمترین کار شما الان باید این باشد که رابطه را بازسازی کنید. یه کم به نظر من قوی‌تر برخورد باید کنید. نه به این معنی که غدبازی دربیارید. بلکه باید شوهرت رو قانع کنی مثلا ۲ هفته بیاد دوبی و شما هم خانواده‌ات رو راضی کن که ۲ هفته بری دوبی تا یخ‌های رابطه‌تون آب بشه. سعی کنی یه مدت با هم باشید. شما الان یک زن متاهل هستید که قراره برید آمریکا و روی پای خودتون بایستید. این یک امتحان خوبه برای سنجش خودتون. سعی نکن مثل دخترای سنتی همه مشکلات رو از کانال «مادر شوهر» و «بابام» حل کنی.
نوع ویزا: ازدواجی با سیتیزن/فرستادن مدارک: ۳۰ آگوست ۲۰۱۲/ پذیرش: ۲۶ نوامبر ۲۰۱۲/ دریافت کیس نامبر: ۷ دسامبر ۲۰۱۲/ مصاحبه: سپتامبر ۲۰۱۳/ کلیرنس: در حال انتظار
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، sib 24 ، *ROYA* ، girl ، kamela ، mercedeh2011 ، denag
دقیقا حق با امیده. ببین جودی جان تو میگی که هفته ای یک بار تماس تلفنی دارید؟ این خیلی خیلی غیر عادیه. من شوهرم که اونجا بود روزی 5-6 بار باهاش تماس میگرفتم. 90درصد تماسها هم از طرف من بود. خوب اون دانشگاه بود و سرش شلوغ بود، عیب نداره، من که توی خونه بیکار بودم. تند تند زنگ میزدم. هر دفعه هم کلی تحویلم میگرفت، میخوام بگم باعث نمیشد غرورم شکسته بشه. تازه خیلی وقتا که با اسکایپ با هم حرف میزدیم، یدفعه وسط حرفامون بابا مامانش میومدن اسکایپ و تا چراغشون روشن میشد شوهرم از من خداحافظی میکردو میگفت: "بابام اومد، بابام اومد، برم باهاش حرف بزنم، بعدا با تو صحبت میکنم". با اینکه باباش اینا هر روز، بدون استثنا هررررر روز باهاش اسکایپ میکردن و هر دفعه هم حدود 2.5 ساعت طول میکشید اسکایپشون، ولی روی من قطع میکرد که بدو بدو بره با اونا صحبت کنه. من خیلی ناراحت میشدم ولی اصلا به روی خودم نمیاوردم و بازم زنگ میزدم. نمیذاشتم رابطم خراب بشه. میخوام بگم اگه یه جاهایی آدم مجبور بشه غرورشو زیر پا بذاره، همیشه هم بد نیست و گاهی نتیجه مثبت هم داره. مثلا واسه من نتیجش این بود که نذاشتم رابطمون کمرنگ بشه، درسته خانوادشو ترجیح میداد و هیچ وقت روی اونا قطع نمیکرد و بگه "الهه اومد روی خط، من برم باهش حرف بزنم"، ولی من اهمیت نمیدادم.
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: *ROYA* ، girl ، kamela ، tamanna ، mercedeh2011 ، denag
دقیقا همینه الهه. اگه گاهی از سمت همسرت یا نامزدت اون چیزی که میخوای رو نمیبینی تو هم نباید بی تفاوت بشی و بگه که حالا که اون زیاد تماس نمیگیره یا هر روز ناز منو نمی کشه پس منم تلافی می کنم و بهش محل نمیدم.اینجوری رابطه زود رو به سردی و کم کم جدایی میره. حتی گاهی حرمت ها هم زیر پا گداشته میشه.یه وقت ها تا جایی که احساس کنی به شخصیت و شعورت توهین نمیشه باید کوتاه بیای و رابطه رو بسازی.خانم ها صبرشون بیشتر از آقایونه.girl جون هم باید یه مقدار بیشتر سیاست به خرج بده و رابطه شون رو دوباره به هر طریقی که خودش فکر میکنه بهتره دوباره رنگ و رو بده. چون خودش همسرش رو میشناسه. واقعا دعا میکنم هرچه زودتر مشکلت حل بشه عزیزم. الهه جان تو هم همینطور.امیدوارم زودتر اسپانسر پیدا کنی Smile
پاسخ
تشکر کنندگان: *ROYA* ، girl ، الهه سابق




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان