ارسالها: 220
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2012
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستای خوبم به نظرم اومد از هم دلخور شدید.البته این رو هم از دوستی نمیشه جدا کرد.
ولی من هم احساس کردم rs232 مخاطب مشخصی نداشت و منظورشون به سمت سویی نمی رفت.
همه ما نظرمون رو گفتیم ایشون هم گفتن.فقط با دیدگاه ما متفاوت بود.شاید بین همه کسایی که مثل ما ازدواج یا نامزد کردن یک نفر پیدا بشه که نیم نگاهی به پاسپورت همسرش داشته باشه.
خب ابراز همین نظر متفاوت هم جرات می خواد. فکر می کنم این اختلاف نظرها و تضاد آرا واقعا عالیه.چون در غیر این صورت هیچ چیز جدیدی به وجود نمیاد.فقط با یک اختلاف از هم دلخور نشیم و خوبی های هم دیگه رو همچنان به یاد داشته باشیم.
اسم rs232 آرش هست؟ منم یاد گرفتم.
ویزا: CR1/ ارسال مدارک : جون۲۰۱۱ /مصاحبه،آنکارا : ۱۸ جون ۲۰۱۲ /کلیرنس: ۳۱ جولای 2012 /دریافت ویزا : ۱۵ آگوست تاریخ ورود به آمریکا :۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
آره فردا جان. اسم rs232، آرش هستش و توی این سایت مخاطب خیلی بالایی دارن. یه تاپیک هست به نام دیدگاههای آرش در مورد آمریکا، حتما بخونش.
من بیشتر وقتا پست های آرشو میخونم و خیلی هم نوشته هاشو دوست دارم. و همیشه هم دیدم که واقعا یکی از خصلتهای آرش اینه که دیگرانو قضاوت نمیکنه.
واسه همین خیلی جا خوردم وقتی دیدم اون پستو دادن.
به هر حال، به قول شما نظرا متفاوته
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 1,159
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
رتبه:
33
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
بی طرف یا با طرف. خوبه که حرفامونو مزه مزه کنیم بعد بگیم... اینجوری سوءتفاهمات هم کمتر میشن. اگه 1 بار دیگه پستشونو بخونید متوجه میشید که به همه ما گفتن دارید فیلم بازی میکنید که میگید پاس همسرمون مهم نیست. من بحث رو نمی خوام کش بدم ولی همه دوستانی که اینجا هستن نباید به خاطر اینکه قدیمی تر هستن به خودشون این اجازرو بدن که به بقیه توهین کنن و بقیه هم بیان به همون دلیل قدیمی بودن طرفداری کنن ازشون!!! بهتره که همینجا این بحثو تمومش کنیم که کمتر از همدیگه دلخور شیم.
نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb
خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ میشه!
ارسالها: 66
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2012
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان ما با ویزای نامزدی اقدام کردیم. نامزدم آمریکاست و 6ساله که اونجا زندگی می کنه. اخلاق خودش با خانوادش خیلی فرق می کنه. بعضی وقتها با خودم میگم تو اگر قرار بود با این خانم تو ایران و کنار خانوادش زندگی کنی آیا حاضر به این ازدواج می شدی؟ جوابم منفیه، یعنی من از اخلاق خانوادش خوشم نمیاد و خوشحالم که اونها ساکن ایرانند. به نظر شما طرز فکرم درسته؟
یک سوال جانبی: ممنون میشم اگه کسی اطلاع داره کمکم کنه: من 3ماه دیگه وقت مصاحبه دارم در آنکارا، زبان انگیلیسیم متوسطه، میخواستم ببینم اونجا مصاحبه فارسی هم داره؟ و اینکه اگر مصاحبه فارسی انتخاب کنم از نظر آفیسر یک امتیاز منفی نیست برای منی که میخوام برم تو کشور انگلیسی زبان زندگی کنم؟؟؟؟ مرسی از همه دوستان
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2012-08-03 ساعت 21:39
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-08-03 ساعت 22:09 توسط rs232.)
دوستان خوبم. می دانم که به خاطر نوشته ام از من ناراحت شدید. ولی واقعیت این است که من دلم نمی خواهد که شما چیزهایی که من تجربه کرده ام را تجربه کنید حتی اگر نوشته ام ناراحت کننده و آزاردهنده باشد. من آخر این راه هستم و شما هنور اول راه هستید. ازدواج کردن با یک فردی که پاسپورت امریکایی دارد مشکلات خاص خودش را دارد. ازدواج من پس از ده سال به شکست خورد ولی لااقل مهاجرت کردم. من هم اصلا دلم نمی خواست جدا شوم و حتی می خواستم برگردم ولی این دیوار از اول کج بود و هر چه زمان می گذشت کج بودن آن بیشتر نمایان می شد. من هم یادم رفته بود که اصلا پاسپورت امریکایی در میان است و فقط برای عشق و علاقه زندگی می کردم و تا هفت سال هم در ایران زندگی کردیم. ولی بعدها که خودم و زندگی خودم را تجزیه و تحلیل کردم متوجه شدم که این طورها هم که من فکر می کردم نبوده است. اگر نطفه و ذهنیت آمدن به امریکا از بچگی در من شکل نگرفته بود اصلا مسیر زندگی من از اول می توانست متفاوت باشد. به هر حال من از اینکه نوشتید مورد شما متفاوت است و فرق می کند نه تنها ناراحت نیستم بلکه خیلی هم خوشحال هستم که آمدن به امریکا هیچ تاثیری در انتخاب شما نداشته است.
متاسفانه من به غیر از خودم موارد بسیار زیادی دیده ام که از این طریق به امریکا آمده اند و به مشکل خانوادگی برخورده اند. آنها به خاطر این که من این تجربه را گذرانده ام با من تماس می گیرند و راهنمایی می خواهند. دیگر نمی دانند که خودم هم در این ماجرا وا مانده ام و کمکی از دست من بر نمی آید. بیشتر آنها یا کاربران همین سایت بوده اند که نوشته های پرشور آنها در پست های قدیمی موجود است و یا خواننده وبلاگ من بوده اند. متاسفانه حجب و حیا و یا ترس از آبرو هم اجازه نمی دهد که آنها بیایند و ماجراهای خودشان در چند سال گذشته که پایشان به امریکا رسیده است را به طور شفاف بنویسند. برای همین من اصولا نسبت به این نوع ازدواج بدبین شده ام مگر این که آمدن به امریکا مد نظر باشد. ولی شاید بسیار آدم های زیادی هم باشند که به مشکل بر نمی خورند و کاری هم با من ندارند! به هر حال آرزو می کنم که همه شما هم از همان دسته از کسانی باشید که با آگاهی از مشکلات و با چشمان باز تمام این سختی ها را پشت سر بگذارید و پس از مدتی به یک زندگی شیرین و دلخواه خودتان دست پیدا کنید.
با آرزوی موفقیت برای شما