کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟
ممنونم دوستای عزیزم. بدجوری توی شوکم. اصلا باورم نمیشه. پسر عمم یه دختر 6 ماهه هم داره و یه همسر جوون Sad. خانومش شمالیه و خونشون هم شماله. چند روز پیش خودش تنهایی میاد تهران که به عمم سر بزنه. حالا این وسط شوهر عمم واسه یه کاری رفته بوده قم و زن وبچه پسر عمم هم شمال بودن و دختر عمم هم رفته بوده مشهد و اون یکی پسر عمم که قل دوم این پسر عمم بوده، رفته بوده سرکار.
صبح میشه و عمم توی خونه تنها بوده و پسر عمم هم خواب بوده. از ساعت 9 که عمم بیدار میشه هی صدا میکرده محمد پاشو دیگه ظهر شد. این بنده خدا هم پتو رو کشیده بوده روی صورتش. ساعت 12 میشه و عمم میاد پتو رو میزنه کنار که پسرشو بیدار کنه. میبینه وااااای، صورت محمد کبوووده و خون از بینی و گوشش زده بیرون و یخ یخه. جیغ و داد و هوار. هیچکی هم خونه نبوده. خلاصه زنگ میزنه اون پسرش که سر کار بوده میگه بیا محمد حالش بده، اون بیچاره هم بدو بدو میاد خونه. میگه مامان محمد تموم کرده. خلاصه زنگ میزنن اورژانس میاد و میگه خانوم 5 ساعته پسرتون تموم کرده!!! و توی خواب ایست قلبی کرده.
خلاصه عمم زنگ میزنه به شوهرش و شوهر عمم بدو بدو از قم میاد تهران، از اونور زنگ میزنه به زن محمد و اون بیچاره با بچه 6 ماهه بدو بدو میاد تهران و بعدش زنگ میزنه دخترش که رفته بوده مشهد، دخترش تازه نیم ساعت بوده که رسیده بوده مشهد، اون بدبخت هم بلافاصله راه میفته میاد تهران.
خلاصه اعضای خانواده هر کدوم یه طرف ایران پراکنده بودن و حساب کنید هر کدوم با چه حاااالی بر میگردن تهران.
ما که رسیدیم خونشون محمدو برده بودن سردخونه. 2 ساعت بعدشم همسر بدبختش با بچش رسیدن و نمیدونید چکار میکرد بیچاره.
برادر دو قلوش اونور افتاده بود، بابای بیچارش اونور، مامانش اونور و خواهر بیچارشم از توی راه مشهد- تهران دم به دقیقه زنگ میزدو پشت تلفن شیون میکرد.
دارم میمیییییرم. فردا خاکسپاریشه. اصلا نمیتونم بخوابم.... گفتم بیام اینجا درددل کنم Sad
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، sib 24 ، frozen mind
خیلی‌ سخته.. هم اینکه آدم یه عزیزو از دست داده هم اینکه خانوادشو می‌بینه که چقدر ناراحتن... چه حالی‌ داشته مامانش وقتی‌ بچشو تو اون وضع دید!! خیلی‌ وحشتناکه.. بمیرم واسه بچش که یه عمر حسرت داشتن پدر تو دلش می‌مونه Sad((((((((((((
نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb


خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی‌، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ می‌شه!
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
(2012-10-04 ساعت 06:16)elahenadafy2 نوشته:  ممنونم دوستای عزیزم. بدجوری توی شوکم. اصلا باورم نمیشه.
دارم میمیییییرم. فردا خاکسپاریشه. اصلا نمیتونم بخوابم.... گفتم بیام اینجا درددل کنم Sad
خيلي تسليت مي گم الهه جون .خدا ايشون رو رحمت كنه و به بازماندگانش صبر بده Sad
شماره کیس :2012AS0005XXXX - كارنت شدن كيس: June 2012 -تاريخ مصاحبه : هفته آخر June- كنسولگري :Ankara -
نتيجه مصاحبه :‌ كليرنس+ فرم 9 سوالي - تاريخ كليرنس : يه روزي تو نيمه اول سپتامبر ( 7th)



پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
در مورد اتفاقات این چند روزه خواستم کمی حرف بزنم. اصولا هدف زنها از حرف زدن با مردها فرق می‌کنه. زنها حرف می‌زنند تا تبادل اطلاعات کنند که همین باعث می‌شه احساسات منفی خودشون رو بیرون بریزند و سبک بشن در حالی‌که مردها حرف می‌زنند تا راه حل بدست بیارن. بیشتر کسانی که اینجا پست می‌زارن خانم هستند که هدفشان بیشتر آرام شدنه. آقایانی که به این موضوع سرمی‌زنن توجه داشته باشن که خانوم‌ها در اینجا به دنبال راه حل نیستند کما اینکه خودشون عاقل و بالغ هستند و همچنین مسلما پدر، مادر و خانواده‌ای دارند که برای دریافت راه حل، با آنها مشورت می‌کنن. اگر این حس ارائهٔ راه حل و نصیحت کردن رو کنترل نکنیم در زندگی مشترک هم به مشکل برمی‌خوریم. مثلا اگر همسرمون از مشکلات محیط کارش و .... صحبت می‌کنه نیاز نداره که شما یادش بدید چطور باید با مشکل مقابله کنه. فقط گوش کنید و آرومش کنید. خودش راه حل داره. فقط وقتی راه حل بدید که مشخصا ازتون این درخواست رو بکنن.
همه ما به هر حال دیر یا زود به آمریکا خواهیم رفت و اونجا یکی از عادات بد قضاوت افراد (judging people) هست. این عادت بد متاسفانه در ایرانیها بسیار شایع هست و اگر دوست داریم در جامعه‌ای که به زودی خواهیم رفت راحت‌تر زندگی کنیم باید این عادت را رفع کنیم.
نوع ویزا: ازدواجی با سیتیزن/فرستادن مدارک: ۳۰ آگوست ۲۰۱۲/ پذیرش: ۲۶ نوامبر ۲۰۱۲/ دریافت کیس نامبر: ۷ دسامبر ۲۰۱۲/ مصاحبه: سپتامبر ۲۰۱۳/ کلیرنس: در حال انتظار
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، kamela ، الهه سابق ، shahrzad_a ، mercedeh2011 ، nahid.t ، denag
(2012-10-04 ساعت 04:32)elahenadafy2 نوشته:  بچه ها دارم عین بید میلرزم. امروز یه اتفاق خییییلییی ناگوار افتاد. پسر عمه 26 ساله ام توی خواب ایست قلبی کرد و درگذشت. دارم دیوونه میشم.
پارسال هم جلوی چشمم پسر عموی 39 ساله ام و دخترخاله 16 ساله ام توی یه تصادف درجا کشته شدن. جلوی چشمم Sad

الهه جون ، تسليت مي كم ، البته من با اين كيبورد عربي م جيزي نكم به بقيه بهتره ، اماصميمانه ارزوي ارامش براي اون عزيز و ارزوي صبر صبر و شكيبايي و باور قلبي براي خونواده ش دارم، اميدوارم كه روحش شاده شاد باشه و بهشت برين خونه ابدي ش
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
(2012-10-04 ساعت 06:16)elahenadafy2 نوشته:  ممنونم دوستای عزیزم. بدجوری توی شوکم. اصلا باورم نمیشه. پسر عمم یه دختر 6 ماهه هم داره و یه همسر جوون Sad. خانومش شمالیه و خونشون هم شماله. چند روز پیش خودش تنهایی میاد تهران که به عمم سر بزنه. حالا این وسط شوهر عمم واسه یه کاری رفته بوده قم و زن وبچه پسر عمم هم شمال بودن و دختر عمم هم رفته بوده مشهد و اون یکی پسر عمم که قل دوم این پسر عمم بوده، رفته بوده سرکار.
صبح میشه و عمم توی خونه تنها بوده و پسر عمم هم خواب بوده. از ساعت 9 که عمم بیدار میشه هی صدا میکرده محمد پاشو دیگه ظهر شد. این بنده خدا هم پتو رو کشیده بوده روی صورتش. ساعت 12 میشه و عمم میاد پتو رو میزنه کنار که پسرشو بیدار کنه. میبینه وااااای، صورت محمد کبوووده و خون از بینی و گوشش زده بیرون و یخ یخه. جیغ و داد و هوار. هیچکی هم خونه نبوده. خلاصه زنگ میزنه اون پسرش که سر کار بوده میگه بیا محمد حالش بده، اون بیچاره هم بدو بدو میاد خونه. میگه مامان محمد تموم کرده. خلاصه زنگ میزنن اورژانس میاد و میگه خانوم 5 ساعته پسرتون تموم کرده!!! و توی خواب ایست قلبی کرده.
خلاصه عمم زنگ میزنه به شوهرش و شوهر عمم بدو بدو از قم میاد تهران، از اونور زنگ میزنه به زن محمد و اون بیچاره با بچه 6 ماهه بدو بدو میاد تهران و بعدش زنگ میزنه دخترش که رفته بوده مشهد، دخترش تازه نیم ساعت بوده که رسیده بوده مشهد، اون بدبخت هم بلافاصله راه میفته میاد تهران.
خلاصه اعضای خانواده هر کدوم یه طرف ایران پراکنده بودن و حساب کنید هر کدوم با چه حاااالی بر میگردن تهران.
ما که رسیدیم خونشون محمدو برده بودن سردخونه. 2 ساعت بعدشم همسر بدبختش با بچش رسیدن و نمیدونید چکار میکرد بیچاره.
برادر دو قلوش اونور افتاده بود، بابای بیچارش اونور، مامانش اونور و خواهر بیچارشم از توی راه مشهد- تهران دم به دقیقه زنگ میزدو پشت تلفن شیون میکرد.
دارم میمیییییرم. فردا خاکسپاریشه. اصلا نمیتونم بخوابم.... گفتم بیام اینجا درددل کنم Sad

وای الهه واقعاً شوکه شدم...اون بنده خدا که سر جوونی‌ از دنیا رفت ولی‌ خدا به شما و خانوادش صبر بده خیلی‌ بده Sad

میگن آدم از ۱ دقیقه بعد خبر نداره همینه ..بی‌ دلیل اینطوری شد یا پیش زمینهٔ بیماری قلبی داشت؟
K1
اقدام: جولای۲۰۱۲
اپروال: دسامبر۲۰۱۲
مصاحبه: ابوظبی-فوریه۲۰۱۳
اقدام برای AOS: جون ۲۰۱۳
انگشت نگاری: جون ۲۰۱۳
دریافت نامه مصاحبه AOS: جولای ۲۰۱۳
مصاحبه AOS: آگوست ۲۰۱۳
دریافت گرین کارت: آگوست ۲۰۱۳





پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
(2012-10-04 ساعت 11:56)sara mas نوشته:  
(2012-10-04 ساعت 06:16)elahenadafy2 نوشته:  ممنونم دوستای عزیزم. بدجوری توی شوکم. اصلا باورم نمیشه. پسر عمم یه دختر 6 ماهه هم داره و یه همسر جوون Sad. خانومش شمالیه و خونشون هم شماله. چند روز پیش خودش تنهایی میاد تهران که به عمم سر بزنه. حالا این وسط شوهر عمم واسه یه کاری رفته بوده قم و زن وبچه پسر عمم هم شمال بودن و دختر عمم هم رفته بوده مشهد و اون یکی پسر عمم که قل دوم این پسر عمم بوده، رفته بوده سرکار.
صبح میشه و عمم توی خونه تنها بوده و پسر عمم هم خواب بوده. از ساعت 9 که عمم بیدار میشه هی صدا میکرده محمد پاشو دیگه ظهر شد. این بنده خدا هم پتو رو کشیده بوده روی صورتش. ساعت 12 میشه و عمم میاد پتو رو میزنه کنار که پسرشو بیدار کنه. میبینه وااااای، صورت محمد کبوووده و خون از بینی و گوشش زده بیرون و یخ یخه. جیغ و داد و هوار. هیچکی هم خونه نبوده. خلاصه زنگ میزنه اون پسرش که سر کار بوده میگه بیا محمد حالش بده، اون بیچاره هم بدو بدو میاد خونه. میگه مامان محمد تموم کرده. خلاصه زنگ میزنن اورژانس میاد و میگه خانوم 5 ساعته پسرتون تموم کرده!!! و توی خواب ایست قلبی کرده.
خلاصه عمم زنگ میزنه به شوهرش و شوهر عمم بدو بدو از قم میاد تهران، از اونور زنگ میزنه به زن محمد و اون بیچاره با بچه 6 ماهه بدو بدو میاد تهران و بعدش زنگ میزنه دخترش که رفته بوده مشهد، دخترش تازه نیم ساعت بوده که رسیده بوده مشهد، اون بدبخت هم بلافاصله راه میفته میاد تهران.
خلاصه اعضای خانواده هر کدوم یه طرف ایران پراکنده بودن و حساب کنید هر کدوم با چه حاااالی بر میگردن تهران.
ما که رسیدیم خونشون محمدو برده بودن سردخونه. 2 ساعت بعدشم همسر بدبختش با بچش رسیدن و نمیدونید چکار میکرد بیچاره.
برادر دو قلوش اونور افتاده بود، بابای بیچارش اونور، مامانش اونور و خواهر بیچارشم از توی راه مشهد- تهران دم به دقیقه زنگ میزدو پشت تلفن شیون میکرد.
دارم میمیییییرم. فردا خاکسپاریشه. اصلا نمیتونم بخوابم.... گفتم بیام اینجا درددل کنم Sad

وای الهه واقعاً شوکه شدم...اون بنده خدا که سر جوونی‌ از دنیا رفت ولی‌ خدا به شما و خانوادش صبر بده خیلی‌ بده Sad

میگن آدم از ۱ دقیقه بعد خبر نداره همینه ..بی‌ دلیل اینطوری شد یا پیش زمینهٔ بیماری قلبی داشت؟

تسليت الهه خانم، روحش شاد . خدا به مادرش صبر بده كه بسيار سخته اين غم

girl حالت خوبه كه ،باباجون من قصدم اذيت كردنت نبودو فقط برداشت خودم را نوشتم تا مبادا تصميم اشتباه بياد سراغت،اماتو نه تنها خودت با من دشمن كه همه سايت هم منو دشمن ميبينن ،در ضمن كسرا من ادعا كردم كه غيب دانم؟ خانم كاملا،باور كنيد كه من يك خانم همجنس شما نيستم ، من يك مرد هستم و با girl هم مشكل ندارم كه ندارم
پاسخ
تشکر کنندگان:
ای بابا.....واقعا خدا بهتون صبر بده....خدا رحمتشون کنه......برای بازماندگان خیلی سخته ولی مطمین باش خود اون کسی که فوت کرده هرگز حاضر نیست به این دنیا برگرده....اون الان خوشحاله...بدترین جای اون دنیا از اینجا بهتره......اینشاالاه خدا به مار=درش صبر بده....خدا جوانی رو جلوی چشم مادرش از دنیا نبره که خیلیییی سخته.متاسفم عزیزم
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق
(2012-10-04 ساعت 13:09)pepe نوشته:  girl حالت خوبه كه ،باباجون من قصدم اذيت كردنت نبودو فقط برداشت خودم را نوشتم تا مبادا تصميم اشتباه بياد سراغت،اماتو نه تنها خودت با من دشمن كه همه سايت هم منو دشمن ميبينن ،در ضمن كسرا من ادعا كردم كه غيب دانم؟ خانم كاملا،باور كنيد كه من يك خانم همجنس شما نيستم ، من يك مرد هستم و با girl هم مشكل ندارم كه ندارم

1-شما احتمالا منظورت صدرا باید باشه و نه کسرا ..

2- شاید خانم کاملا باور کنه که شما یه خانم همجنس ایشون نیستین ولی مطمئنا ما این باور رو نداریم .

3-شما میدونید که مهاجرسرا قابلیتی داره که به مدیراش این اجازه رو میده تا آی پی کاربرها رو چک کنند و از این طریق بفهمند که چه کاربرهائی از یه آی پی استفاده میکنند و از کجای دنیا به اینترنت وصل میشن؟؟ ..میخواهین من حتی اسم اینترنتی که شما ازش سرویس میگیری رو بهت بگم ؟؟؟

4- مدتها بود که پستهاتون و میخوندم و به دلیل تجربه ی سه ساله ی مدیر بودنم توی این فروم از همون روز اول بهتون بد بین شدم و فهمیدم که شما اون کسی نیستین که ادعا میکنین و با چک کردن آی پی متاسفانه بهم ثابت شد که حدسم درست بوده ..من در عرض چهارسال فعالیتم توی مهاجرسرا و سه سال تجربه ی مدیریت توی این انجمن با افراد زیادی برخورد داشتم که متاسفانه مثل شما قصد آزار و اذیت داشتند ولی به جرات میگم هیچکدوم به بد طینتی و دل سیاهی شما ندیدم ..توی این چند وقت سکوت کردم ببینم تا کی میخواهید این بازی کثیف رو ادامه بدید و با مشورتی که توی تاپیک مدیران با بقیه ی مدیران داشتم به این نتیجه رسیدیم که جلوی کار شما رو بگیریم

شما به نظر من یکی از بد قلب ترین موجودات روی زمین هستید .که نقاب یک دوست رو به چهره زدید و متاسفانه از هزاران دشمن بدترید .
بازی با اعصاب و سرنوشت یک دختر جوون که خودش به اندازه ی کافی نگرانه برای آینده اش بازی بی نهایت زشت و غیر قابل بخششیه ..تا زمانی که من توی این جا هستم به هیچ کس اجازه نمیدم که این کار رو بکنه .
متاسفم براتون که تا این اندازه ظاهر و باطنتون با هم فرق داره و از اعتماد دوستاتون سوء استفاده کردید .

ازتون میخوام همین امروز با آی دی اصلی خودتون پیام خصوصی بزنید به girl عزیز خودتون رو معرفی کنید و ازش بابت این بازی زشتی که باهاش کردین عذر خواهی کنید در غیر این صورت من شما رو معرفی میکنم تا همه ی دوستاتون توی این تاپیک بفهمند به چه کسی اعتماد کردند وبهشون با مدرک و عکسهائی که از آی پی شما توسط تیم مدیران گرفته شده ثابت میکنم که شما کی هستید بعد باید بیائید اینجا از همه ی دوستان عذر خواهی کنید اول به خاطر اینکه همه رو احمق فرض کردید و بعد به خاطر اینکه با دوستتون این کار رو کردید و علاوه بر آزردن و نگران کردن اون باعث شدید جو تاپیک به هم بخوره .

اگر از girl عذر خواهی کنید و دلیل کارتون رو بهش بگید فقط آی دی pepe شما بسته خواهد شد ولی اگه این کار رو نکنید علاوه بر اینکه توی این تاپیک معرفی میشید آی دی اصلی شما رو هم بن میکنم و دیگه جائی توی این انجمن ندارید

تصمیم با شماست ..امیدوارم این بار عاقلانه رفتار کنید .
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
پاسخ
مرسی دوستان گلم. از همتون ممنونم. سارا جان سابقه بیماری قلبی نداشته. ولی جالبه که دختر 6 ماهه اش بیماری قلبی داره. نمیدونم چه اش شد یهو.
دوستان گلم بازم از همتون تشکر میکنم که باهام همدردی کردین. ان شااله بزودی همتون بیاید و از خوشیهاتون بنویسید Smile

laili عزیز از دقت نظر و برخورد بجای شما کمال تشکر رو دارم. فکر کنم میتونم حدس بزنم این دوستمون کیه
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، kamela ، Ali Sepehr
(2012-10-04 ساعت 03:27)girl نوشته:  ...کامیلا منم حس می‌کنم مشکل شخصی‌ با من داشته باشه!!!!

من میگم اصلا این pepe شوهرته ! ننه بختتو بستن ! باید ادرار پسر بچه نا بالغ رو بریزی تو پوست قناری و پوست رو بدوزی شبا بزاری زیر بالشت بخوابی .
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، الهه سابق ، shabnam.84 ، kamela ، frozen mind ، mercedeh2011
سلام لیلی جان از شما و مدیران مهاجر سرا کمال تشکر رو دارم که این دقت و توجه رو دارید. ممنونم.

شهرزاد شوهرم سواد فارسیش خیلی‌ کمه.. در حد بابا آب داد!!! اینجا بیاد هیچی‌ نمیتونه بخونه چه برسه به اینکه جواب بده!!!
نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb


خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی‌، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ می‌شه!
پاسخ
تشکر کنندگان: Saeedv13 ، الهه سابق ، laili ، kamela ، frozen mind ، Ali Sepehr
(2012-10-04 ساعت 20:09)girl نوشته:  سلام لیلی جان از شما و مدیران مهاجر سرا کمال تشکر رو دارم که این دقت و توجه رو دارید. ممنونم.

شهرزاد شوهرم سواد فارسیش خیلی‌ کمه.. در حد بابا آب داد!!! اینجا بیاد هیچی‌ نمیتونه بخونه چه برسه به اینکه جواب بده!!!

پس دوست پسر امریکاییه است گمونم ! حالا این کاری که گفتم بکن ضرر نمی کنی .
ضمنا PEEPEE در پیام خصوصی از من خواسته بهت بگم شوهرت فارسی رو فوت آبه بهت دروغ گفته بلد نیست. Big Grin
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، girl ، kamela ، frozen mind
وااای شهرزاد تو محشری Smile. خیلی باحالی. اون قسمت جمله تو نفهمیدم که گفتی "پس دوست پسر آمریکاییه است". دوزاریم کجه چکار کنم؟ Big Grin
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: girl ، frozen mind
(2012-10-04 ساعت 22:12)elahenadafy2 نوشته:  وااای شهرزاد تو محشری Smile. خیلی باحالی. اون قسمت جمله تو نفهمیدم که گفتی "پس دوست پسر آمریکاییه است". دوزاریم کجه چکار کنم؟ Big Grin

اسمشون یادم نیست. دوست همونی که الان رفته از پایان نامه اش دفاع کنه و اگه خدا بخواد چسبیده به زندگیش
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، girl ، laili ، frozen mind




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان