بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟

[negi]

قدیمی ترین دوست من، دوست ۲۰ ساله من، از وقتی فهمید که من می خوام بیام دیگه رابطش رو با من قطع کرد. وقتی هم که بهش زنگ می زدم می گفت سایت خیلی سنگین شده از وقتی که ...

[shahrzad_a]

جانا سخن از زبان ما می گویی..

آرش جان خوشحالم که دوباره همون حس قدیمیم رو با خوندن نوشته ات بهم دادی و همزاد پنداری تونستم بکنم با شخصیت توی نوشتت

شدرا جون ؟ تو پشلی ؟ یا دخملی ؟؟ من گاطی کردم

[rs232]

[/quote]

جانا سخن از زبان ما می گویی..

آرش جان خوشحالم که دوباره همون حس قدیمیم رو با خوندن نوشته ات بهم دادی و همزاد پنداری تونستم بکنم با شخصیت توی نوشتت
[/quote]

سلام صدرا جان, راستش همین الآن که دیدم رتبه ات از من بیشتر شده است یک مرتبه چشمانم سیاهی رفت و یک لحظه پشتم تیر کشید! البته رتبه دنیوی که اصلا مهم نیست آدم باید رتبه آخرتش بالا باشد امان از دست این آدم های حسود.

[mercedeh2011]

متاسفم ..... که نمیتونیم ادم وار زندگی کنیم، حسادت خوبه من منکرش نیستم؛ خود من حسودم
در چه مواردی
مثلا وقتی می بینم دوستم داره فلان درس رو می خونه که برای منم جالبه ؛ شده از خوابم بزنم منم میرم و اون درس رو میخونم
نمیام سد راهش بشم
تازه یه موقع با یه دوستی هم که دارم صحبت می کنم و بهش می گم که فلان کار رو بلدم اگه ازم کمک بخواد منم بهش کمک میکنم که اونم یاد بگیره

[rs232]

متاسفم ..... که نمیتونیم ادم وار زندگی کنیم، حسادت خوبه من منکرش نیستم؛ خود من حسودم
در چه مواردی
مثلا وقتی می بینم دوستم داره فلان درس رو می خونه که برای منم جالبه ؛ شده از خوابم بزنم منم میرم و اون درس رو میخونم
نمیام سد راهش بشم
تازه یه موقع با یه دوستی هم که دارم صحبت می کنم و بهش می گم که فلان کار رو بلدم اگه ازم کمک بخواد منم بهش کمک میکنم که اونم یاد بگیره

البته مرسده جون, شما حسود نیستی دختر گلم. شما رقابت پیشه هستی که خیلی هم خوب و زیبا است. حسود کسی است که از خوبی و یا پیشرفت یک نفر دیگر ناراحت می شود. ولی خوب از طرف دیگر همه ما هم گاهی حسودی می کنیم برای همین هیچ وقت نباید دعا کنیم که چشم حسود کور شود بلکه باید مثلا بگوییم انشاءالله روی دماغ حسود یک زگیل در بیاید.

[shabnam.84]

آرش جان هرچی که لازم بود رو گفت. دقیقا همینه. آدم نباید حرفی از خودش و زندگیش بزنه. دور از جون همه بچه های اینجا خیلی از مردم بیمارن و خبر ندارن.
آدم فکر میکنه همه مثل خودش از خوشحالی دیگران هم شاد میشن اما اینطور نیست. مثالی که نگی زد هم نمونه بارز دوستی واقعی که بعد این همه سال
دوست قدیمی قطع رابطه میکنه از روی حسادت. از این جور آدما فقط باید دوری کرد.

[mercedeh2011]

اگه اجازه بدی نوک زبون و انگشتاشم زگیل بزنه بدک نیست

اینترنت امشب یه چیزیش میشه ها ....

[Ali Sepehr]

سلام صدرا جان, راستش همین الآن که دیدم رتبه ات از من بیشتر شده است یک مرتبه چشمانم سیاهی رفت و یک لحظه پشتم تیر کشید! البته رتبه دنیوی که اصلا مهم نیست آدم باید رتبه آخرتش بالا باشد امان از دست این آدم های حسود.

ای بابا هرچی رتبه داریم ما مال شماست.

بالاخره خودت که بلدی منی که اینجا اینجوریم روز اصلی دست تو بالای سرم بود برادر

[shahrzad_a]

سلام صدرا جان, راستش همین الآن که دیدم رتبه ات از من بیشتر شده است یک مرتبه چشمانم سیاهی رفت و یک لحظه پشتم تیر کشید! البته رتبه دنیوی که اصلا مهم نیست آدم باید رتبه آخرتش بالا باشد امان از دست این آدم های حسود.

ای بابا هرچی رتبه داریم ما مال شماست.

بالاخره خودت که بلدی منی که اینجا اینجوریم روز اصلی دست تو بالای سرم بود برادر

آهان پسلی! جولابات آبیه ! حشودم نیستی !

[arian307]

ای بابا دوستان خوش به حالتون... چقدر مشکلای شما خوب و دوست داشتنیه... میگن مردا خیلی کم پیش میاد که از شدت درد بغض کنن.. اما خوشبختانه این محیط مجازیه و کسی از هویت کسی خبر نداره پس اقلا اینجا میتونم بازگو کنم... آره دوستان یک هفتس که دارم خفه میشم و امروز دیگه نتونستم تحمل کنم ... سر کار بودم و هیج جایی نداشتم که برم و این بعض لعنتی رو خالی کنم... تنها جایی که بود.. دستشویی بود! 10 دقیقه ای رو به حال خودم و زندگیم و تلاش هایی که کردم و هیچ وقت اثری نداشت گریه کردم... تصور این که تلاش های 3 سالم ممکنه خراب شه و نامزدم رو هرگز نبینم..... به قول صادق هدایت بزرگ : خوب بود می توانستم کاسه ی سر خود را باز کنم و همه ی این توده ی نرم خاکستری پیچ پیچ کله ی خودم را درآورده بندازم دور.. بندازم جلوی سگ..
همین

[rs232]

آرین جان, اگر الآن که هنوز در نقطه شروع هستی وا بدهی در پیچ و خم و گردنه مهاجرت چه خواهی کرد؟ ریلکس باش جانم و خودت را به دست امواج آرام سرنوشت بسپار تا خودش به هرجایی که دلش خواست تو را ببرد. در عوض تا جایی که می توانی زبان بخوان چون اگر شرایط کافی برای زندگی در امریکا را نداشته باشی آنجا است که دیگر دست سرنوشت هم آدم را رها می کند و مهر نامزدی هم نمی تواند کمکی به امرار معاش آدمیزاد زبان بسته بکند و آنجا است که دیگر توده نرم خاکستری در هم تیلیت می شود.

[الهه سابق]

منم فکر میکنم که آرین آدمیه که خیلی سخت میگیره و مو رو از ماست بیرون میکشه. انگار عادت داره با نگرانی زندگی کنه و این خیلی بده

[arian307]

آرین جان, اگر الآن که هنوز در نقطه شروع هستی وا بدهی در پیچ و خم و گردنه مهاجرت چه خواهی کرد؟ ریلکس باش جانم و خودت را به دست امواج آرام سرنوشت بسپار تا خودش به هرجایی که دلش خواست تو را ببرد. در عوض تا جایی که می توانی زبان بخوان چون اگر شرایط کافی برای زندگی در آمریکا را نداشته باشی آنجا است که دیگر دست سرنوشت هم آدم را رها می کند و مهر نامزدی هم نمی تواند کمکی به امرار معاش آدمیزاد زبان بسته بکند و آنجا است که دیگر توده نرم خاکستری در هم تیلیت می شود.

دوست من.. باور کن تا الان تو دستای همین سرنوشت کوفتی بودم و همینجوری داره بدبخت ترم میکنه... تو ایران بعد از سال 88 از دانشگاه اخراج شدم.. 30 واحد مونده به لیسانس با مهر مشکل آموزشی اخراجم کردن... 3 سال صبر کردم و دلم رو دادم دست همین سرنوشت... زبانم رو کامل کرده بودم و 3 تا مهندسی مایکروسافت رو گرفته بودم.. اینجا که این مدارک رو قبول ندارن و به من هم کار دولتی نمیدن کلا به دلایلی... دست همین سرنوشت زد و من با نامزدم آشنا شدم و بعد از کلی بالا پایین کردن شرایط تصمیم به مهاجرت گرفتم... با دیپلم ! رفتم خدمت تو سخت ترین فصل سال تو محروم ترین شهر ایران ( دزفول ) وقتی هوا 60 درجه میشد به دستور یه مشت درازگوش باید رو آسفالت تفتیده سینه خیز میرفتم... همه ی اون روزا و سختی هاش رو با امید رفتن و زندگی جدید گذروندم.... حالا بعد از این همه صبر و پر کردن این همه فرم یه سوال لعنتی همه چیز رو دار نقش بر اب میکنه.. شاید سرنوشت واسه همه خوب بچرخه اما واسه من که عوض خوشبختیه همه خوشبخت ها بد بوده

[rs232]

آرین جان, حالا این سوال لعنتی چه هست که این همه تو را ناراحت کرده است؟ معمولا اداره انویسی فقط زمانی سوال می کند که مدارک کم باشد و یا اینکه تناقضاتی در مدارک مشاهده شود. می توانی خیلی ساده و صادقانه به آنها پاسخ دهی و حتی اگر هم ویزای کیوان به مشکل برخورد کرد و به ثمر نرسید می توانید ازدواج کنید و از طریق آیاروان اقدام کنید. همه اینها فوقش یک سال دیر و یا زود دارد که در اصل ماجرا هم چندان توفیری ندارد.

[girl]

ارین جان اطمینان داشته باش که هرچی باشه حل میشه و مهم اینه که کارت درست شه و بری پیش نامردت.. دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره. هر چقدر بیشتر به خودت سخت بگیری فقط باعث میشی که به خودت بیشتر سخت بگذره و زمان دیرتر بگذره! این حرفو که میزنم تو این مدت بهش رسیدم فکر نکنید خیلی الان دلم خوشه و درک نمبکنم اتفاقا فکر میکنم شرایط مهاجرتم خیلیییی سخته ولی چاره ای نداریم مججبوریم صبر کنم و به هر سازشون برقصیم! پس بهترین کار سرگرم کردن خودمونه هر چند من اصلا تو این زمینه اصلا موفق نشدم ولی مبدونم چارش اینه