ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
بستگی داره اعتقادت چطور باشه. کلا آدم به هرچی اعتقاد داشته باشه بی برو برگرد واسش پیش میاد. به قول بابام اگه آدم به یه تیکه سنگ هم اعتقاد داشته باشه از همون یه تیکه سنگ معجزه میبینه
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 94
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2010
رتبه:
5
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-11-28 ساعت 15:23)kamela نوشته: shani عزیز....اگر فقط 50$ کم میکنن حتما این کارو بکن....چون خیلی بیشتر از این حرفا کم میکنن....در ضمن ادرس اون صرافی رو به من بده....ببین اگر میخای هیچی کم نشه بده پول رو به کسی که داره میره دبی از اونجا برات بفرسته...من همیشه این کار رو میکنم و هیچی کم نمیشه.
صرافی توی کرج هستش. دقیقا اول خیابون آخر اتوبان تهران کرج (چی نوشتم!)
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچتر می شوی. «آلبر کامو»
ارسالها: 1,021
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2011
رتبه:
24
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
خداییش منم نفهمیدم چی نوشتی..ولی مهم نیست چون اگه تهران بود لازمم میشد..ممنونم گلم
ارسالها: 1,159
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
رتبه:
33
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
عزیزم اصلا نگران نباش. من فکر میکنم سرشون خیلی شلوغ شده اخه سایت کسانی که باید برن مصاحبه رو این ماه اصلا اپدیت نکردن. اخرین بار 14 nov اپدیت شد. همیشه 2 هفته بعد اپدیت میشد!!
نوع ویزا:CR1/اپروال:jun.2011/تکمیل:november.2012/مصاحبه:13.feb.2013/دریافت ویزا:16.feb
خدا جون خوش به حالت که همه جا هستی، ما که هرجا هستیم دلمون واسه یه جا دیگه تنگ میشه!
ارسالها: 2,356
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2012
رتبه:
49
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
عزیزم اینجا ایرانه ها، یادت رفته؟ تو که داری میری دیگه، با اینها چکار داری دیگه؟
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
ارسالها: 475
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2011
رتبه:
22
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
ای بمیرن الهی همه شون که گند برداشته اینجا رو ....
همه چیز شده پارتی بازی
مدیرم یه احمق مثلا مومنه که نماز اول وقتش ترک نمیشه؛ خودشم با پارتی بازی اومد سرکار ... یه اخراجی از یه سازمان دیگه بوده اونوقت اوردنش اینجا مدیرش کردن
حالا هم اینجوری .... نمی گذرم ازشون
ناخودآگاه رو باید تربیتش کرد
هر آنچه دلش بخواد فکر می کنه و عملی می کنه
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
ارسالها: 283
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
رتبه:
20
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
(2012-12-04 ساعت 21:52)mercedeh2011 نوشته: ای بمیرن الهی همه شون که گند برداشته اینجا رو ....
همه چیز شده پارتی بازی
مدیرم یه احمق مثلا مومنه که نماز اول وقتش ترک نمیشه؛ خودشم با پارتی بازی اومد سرکار ... یه اخراجی از یه سازمان دیگه بوده اونوقت اوردنش اینجا مدیرش کردن
حالا هم اینجوری .... نمی گذرم ازشون
خوب من شخصا این مورد ناگواری که براتون پیش آمده را به فال نیک می گیرم علتش هم اینه که بعد از جلای وطن فقط به آینده نگاه خواهی کرد و هیچ وقت فکر گذشته را نخواهی کرد و به قولی فیلت یاد هندستون نمی کنه و بازگشت برای بی معنی خواهد بود.
نوع ویزا : CR1 ✷ مصاحبه : هفته آخر نوامبر ۲۰۱۲ - ایروان ✷ دریافت ویزا : یکضرب ✷ مقصد : L.A ✷ تاریخ ورود : ۱۲/۱۲/۱۲
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
مرسده جان, خوب مثل این که گیرنده من دچار اختلال شده بود و من اشتباهی گمان کردم که همکار شما خانم بوده است و سناریو را اشتباه نوشتم. خوب حالا که فهمیدم آن همکار حسود شما مرد است قضیه یک جور دیگری می شود. متاسفانه این مشکل شما در ایران بسیار رواج دارد.
یکی از مشکلات بزرگی که عموم مردان ایرانی دارند این است که خیال می کنند اگر یک خانم به آنها لبخند زد یعنی این که بله و برای همین خانم ها هم مجبور هستند در محیط کار و جامعه همیشه مثل برج زهرمار باشند تا کسی خیال برش ندارد. ولی موضوع به همین جا هم ختم نمی شود و بدتر از آن این است که مردان بر پایه خیالات خام خود نسبت به خانم مزبور احساس مالکیت می کنند و حق خودشان می دانند که برای او تصمیم بگیرند و یا در کار او دخالت کنند.
به نظر من آن آقا در طول این سالها به شما علاقه مند شده است و نمی دانسته است که شما فقط به عنوان یک دوست ساده با او حرف می زنید. احتمالا هم هرگز نتوانسته است این علاقه خودش را به طور مشخص به شما بگوید و شاید هم اگر می گفته است شما دوستی خودتان را با او قطع می کردید. ولی او ترجیح داد که به جای مواجهه با واقعیت خیال کند که شما هم او را زیاد دوست دارید و بر پایه این خیال برای خودش خوش باشد. از طرف دیگر آدم ها همیشه علاقه شان نسبت به کسانی که دارند از دسترشان خارج می شوند بیشتر می شود. مثلا ممکن است حتی خودش هم نمی دانسته است که به شما علاقه دارد و یا این که حتی در مورد انتخاب شما شک و تردید داشته است ولی به محض این که فهمید رفتن شما حتمی است به ناگهان علاقه اش چندین برابر شد و فکر اینکه شما دیگر در دسترس او نخواهید بود پریشانش کرده است.
سپس او نسبت به خیالات مبهم خودش در مورد شما قضاوت می کند و پیش خودش می گوید او که من را دوست داشته است حاضر شد به خاطر رفتن به امریکا عشق خودش را کنار بگذارد و با یک نفر دیگر ازدواج کند. سپس خودش را شکست خورده احساس می کند و از شما عصبانی می شود و سعی می کند با کارهایش شما را هم عصبانی کند و باعث آزار روانی شما شود.
از آنجایی که در موارد احساسی صحبت کردن منطقی چندان فایده ای ندارد به نظر من بهترین کار این است که شما اجازه دهید او با این مسئله کنار بیاید و سعی کنید کمتر در مقابل او آفتابی شوید تا به مرور فکر شما از سرش بیفتد. به قول الهه شما که دارید می روید و فقط مدت کوتاهی قرار است در آن اداره کار کنید بنابراین نیازی نیست که به او و کارهایش فکر کنید و فقط بر روی زندگی آینده خودتان که آن را انتخاب کرده اید تمرکز داشته باشید.
با آرزوی موفقیت برای شما