یادداشتهای روزانه حمید میزوری در آمریکا

[hoda_ch]

آقای حمید میزوری گرامی تولدتان بسیار بسیار مبارک

[summery_armin]

حمید خان تولدت مبارک
من از این کیک و گل و بلبل هایی که این جوونا میذارن تو پستهاشون بلد نیستم ولی هرچی شمع و گل و پروانه هست یکجا تقدیم به شما.
ولی خودمونیم خودتو خیلی پیر گرفتی بابا ماشاالله بزنم به تخته جوونی بابا.
زاد روزت خجسته
این همون تولدت مبارکه به زبان شیرین پارسی

[nicole.gemini]

یک دوستی داشتم، موقع تبریک گفتن به کسی چون کلمات رسمی و ادبی بلد نبود، تا نوبتش میشد میگفت : " منهم تبریک میگم، به اضافه همون چیزهایی که قبلی ها گفتند..."
حالا منهم تبریک میگم به اضافه همون چیزهای خوشگلی که بالایی ها نوشتند. امیدوارم سالها سلامت و تندرست باشید.

[Ali Sepehr]

شب از نیمه گذشته بود و همه هول کرده و عرق ریزان و نگران حال ننه، دست به دامن دعا و کتاب و قرآن و همه ی 120 هزار پیامبر شده بودند و کم کم کار به جایی کشید که پدرم را از خواب بیدار کردند و از او خواستند به پشت بام برود و اذان بی موقع بگوید شاید که خداوند رحمتش را شامل حال مادر بکند... راستش من با دیدن همه ی این سختی ها و دربه دری هایی که این و آن میکشیدم شرمم میومد که بخواهم همچنان بی تفاوت بمانم و سرانجام راضی شدم و درست سپیده دم یکشنبه 30 تیرماه 1347 شمسی بود که قدم نامبارکم را به این عالم گذاشتم.

محض مزاح باید عرض کنم این ینگه دنیا آدم رو کاری باهاش می کنه که یادش میره 124 هزار پیغمبر بودند نه 120 هزار تا


(با لحجه اصفهانی خوانده شود) منم به نوبه ی خودم این روز میمون و خجسته رو به شوما و خونواده ی محترمتون تبریک می گم و از خدا می خوام کا 120 سال زنده باشید و هر سال لبخندُ رو لبای ما بشونید.

راستی یادم رفت بگم چه روز خوبی هم بدنیا اومدید ، روزی که فرداش باید به دارایی حساب پس بدیم

[usa.lover]

واـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی تولد استاد گرامیه!

تولدتون بیش از اندازه مبارک استاد!

---

ما موزتیم استاد!


آقا حمید، بهترین آرزوها رو برای شما و خانواده محترم دارم!!!

[lexington]

محض مزاح باید عرض کنم این ینگه دنیا آدم رو کاری باهاش می کنه که یادش میره 124 هزار پیغمبر بودند نه 120 هزار تا


(با لحجه اصفهانی خوانده شود) منم به نوبه ی خودم این روز میمون و خجسته رو به شوما و خونواده ی محترمتون تبریک می گم و از خدا می خوام کا 120 سال زنده باشید و هر سال لبخندُ رو لبای ما بشونید.

راستی یادم رفت بگم چه روز خوبی هم بدنیا اومدید ، روزی که فرداش باید به دارایی حساب پس بدیم
[/quote]
صدرا جان ،املای صحیح «لهجه» اینجوریه این به اون در !!! تازه باید خیلی هم خوشحال باشی.... هر سال اگه سه چهارتا پیغمبر رو از لیست کم کنیم که خیلی خوب میشه.... ما میمونیم و همین «امام» و «ائمه» ای که جدیدند!!!

راستی چرا به این گیر دادی که فردای تولد من باید دارایی ها رو بدهید... بگو که دقیقاً یک روز قبل از تولد حمید، این آمریکاییها ی جهانخوار پا بر روی کره ی ماه گذاشتند و میخ شون رو اونجا هم حسابی کوفتند.... منظورم میخ پرچمشون بود !!! یه وخ بد برداشت نشه.

میدونی که حسابی با هم شوخی داریم و امیدوارم که بد برداشت نشه...قربانت حمید

[laili]

17 تا بچه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ماشالله............
من هنوز دهنم از تعجب بازه حمید خان......
در هر صورت میلادتون مبارک و امیدوارم هر سالی که میگذره براتون بهتر از سال قبل باشه.
البته 42 سال واقعا سنی نیست ولی این که میگن سن عدده به نظر من دروغی بیش نیست.
مطمئنا توانائیها و پتانسیل یک جوان 20 ساله رو هیچ وقت یک آدم 60 ساله نمیتونه داشته باشه....پس بهتره این اعداد رو جدی بگیریم و تا بالاتر نرفته اند از زندگیمون نهایت استفاده رو بکنیم

[lexington]

لیلی خانم سلام
راستش خجالت کشیدم بگم که فقط مادر من چیزی حدود 17 تا بچه بدنیا آورد و بعضی هاشون رو توی راه کشت و بعضی هاشون اومدند و چند سالی هم موندند و بعد رفتند.... خودش همش میگفت:«بچه هام اونقده سرخ و سفید(خوشگل) بودند که چشم میخوردند» . والله حالا که دقیق میشم میبینم همچین تحفه های بی نظیری هم پس نمینداخته.... یکی از یکیشون چکش خورده تر و دربه داغونتر.... خودت از من یکی بخوان حدیث مـُفــصــّل از این مجمل.

در ضمن فکر میکنی این شعار«کار مضاعف و همـّت مضاعف» که «آقا» گفته خیلی جدیده؟؟ نخیر.... اوّل یکی از همشهریام به این انقلاب دست زد و بعدش حج آقا(بابا)ی من، البته در این زمینه ی خیلی خاص با عملش به این شعار عمل کرده بوده.... چی فکر کردی؟ ما اینیم!!؟؟ مردم به سواد و کمالات و مال و منالشون مینازند؛ منم به تعداد زن باباها و خواهر - بردارهام!!!؟؟؟

در مورد سن و سال و نیرو و توان جوانی هم با شما موافقم و برای همینه که منه پیرمرد باشما جوونها معاشرت میکنم تا یادم بره که پیرمردم..... الهی همه تون خیر جوونی تون رو ببینید که منی پیرمرد رو بین خودتون راه میدید.... پیروز باشید....سربلندی همه ی هموطنان آرزوی قلبی من است.......ارادتمند حمید

[N0!$!eRv@mp!eR]

ااااااااااااا!!! یعنی بیشتر از 17 تا هم بوده!!! چقد فعال ! تولدتون خیلی خیلی مباااااااااااارک

Happy birthday 2 U happy birthday2 U happy birthday dear haaaamind haaapppy birthdaayy 2 UUUUUUU!

[rs232]

حمید جان تولدت مبارک. آقا چهل سال هم شد عمر؟ حالا اگر 80 سال عمر داشتید چه می گفتید؟ تازه ما داره قلق دستمون میاد که چطوری زندگی کنیم. من که غصه ام شده و می گم کی می خواد نود سال دیگه عمر کنه! عمر زیادی هم خسته کننده میشه مخصوصا که آدم میبینه همه دوستان و اطرافیانش غزل را خوانده اند.

[Jav3]

حمید عزیز
اول اینکه تولدت خیلی خیلی مبارک باشه و ببخشید که ما دیر تر از همه رسیدیم و همه کیک و شیرینی ها رو خورده بودن و ما حالا باید بشقابا رو بشوریم
دوم اینکه از این پست ها بازم بزار و ما رو بیشتر روشن کن! من تا حالا, هر وقت پست های شما رو میخوندم , تصویر پدربزرگم که متولد 1285 هست به ذهنم میرسید (ایشالا 120 سال زنده باشه)
سوم اینکه برات روزها و سالهای پر از شادی و سلامتی در کنار خانواده و دوستان آرزو دارم.

[MANCHESTER UNITED]

آقا حمید عزیز :
سلام وتبریک برای تولدت .
ماشاءالله اینقدر خوب مطلب می نویسی که اگه «میرباقری» بفهمه خودشو بازنشسته می کنه .
واقعاً ،هم زیبا می نویسی و هم خیلی باحالی . امیدوارم هرکجا هستی سلامت وموفق باشی.
بازهم تولدت مبارک.

[hana]

اقا حميد منم بازي منم بازي. اينجا چه خبره؟ ااااااا تولده؟!
ببخشيد من يكم دير اومدم انگار كيك و بريدينو هيچي هم برا من نگذاشتين

باشه تولد 120 سالگيتون در كره نپتون جبران كنيد البته اگه منم زنده بودم
تولدتون يه عالمه مبارك

[mahdi357]

پست اولیتون خیلی عالی بود جناب lexington.
من خیلی علاقه دارم که بیشتر در مورد کسب و کار در آمریکا و هزینه های زندگی اونجا بدونم.
هر مطلب با جزئیات ریز در مورد زندگی منو مجذوب خودش میکنه.
اگر بشه در مورد کارهای ساده ایی که یک مهاجر در بدو ورودش میتونه انجام بده توضیح مختصری بدید. و اینکه درآمد شغل های مختلف چجوریه؟

تشکر از لطفتون

[یه مهاجر]

خیلی جالب بود آقامعلم....زندگی شهری در اروپا و امریکا کمی تا قسمتی با شهرای بزرگ ایران در این زمینه فرق داره.برخلاف ایران که تیشه به ریشه درختان زدن رو از اصول شهرسازی میدونن در اروپا و امریکا سعی شده با حداقل دستکاری در محیط زیست مناطق شهری ساخته شن.این میشه که خواه ناخواه ما همسایه انواع و اقسام موجودات میشیم.گاهی این توهم به ادم دست میده که توی یه روستای دورافتاده داره زندگی میکنه!!!! هفته گذشته با اجازه یا شاید بدون اجازه اهوئی مرحمت کرده بودن و وارد اشپزخونه ما شده بودن... با صدای نشخوار ایشون متوجه حضورشون شدم.بگذریم که اولش چقد ترسیدم به خیال اینکه دزدی جنایتکاری ادم ربائی تیراندازی چیزی وارد خونه شده ......که با ورود به اشپزخونه نمی توسنتم جلوی خنده خودم رو بگیرم بله جناب اهو خیلی باکلاس پشت میز در حال خوردن بروکلی و کاهوهائی بودن که تازه خریده بودم.......بدلیل شرجی هوا انواع و اقسام حشرات در اینجا یافت میشه که من اسم خیلی هاشون رو نمیدونم اما این عنکبوتها واقعا مصیبتی هستن هر روز تارها رو تمیز میکنم و فردا باز کل خونه رو تار بستن انگار که صد سالی هست خونه گردگیری نشده.....البته خوشبختانه بدلیل سرمای اینجا عمر پشه های نگون بخت در این نقطه از کره زمین بسیار کمه و باز عجیب که خیلی باشخصیت هستن و مثل اون اهوی بی کلاس همانند گاو سرشون رو پائین نمیندازن و وارد خونه ملت نمیشن!!! اینو جدی میگم در اشپزخونه ما تقریبا همیشه بازه اما خبری از پشه نیست گویا همون هوای شرجی و سرد بیرون رو ترجیح میدن

پ.ن : با ورود اهو به خونه تصور نکنین من زیر پونز و در جنگلی بکر در کلبه ای چوبی زندگی میکنم ...LOL