کاری به ترس نداره-مگه کی-سی که دادی siy-asi
باشه وتا بیای informationشمارو بخاط,lock-upبشید-به همین سادگی
باشه وتا بیای informationشمارو بخاط,lock-upبشید-به همین سادگی
case:19###
کانال تلگرام مهاجرسرا |
---|
یادداشتهای روزانه حمید میزوری در آمریکا
|
کاری به ترس نداره-مگه کی-سی که دادی siy-asi
باشه وتا بیای informationشمارو بخاط,lock-upبشید-به همین سادگی
case:19###
2009-12-12 ساعت 12:28
2009-12-12 ساعت 18:14
لیلی جان حرفت درسته اما با همش موافق نیستم. مثلا قبول دارم که باید درصد آزمون و خطا رو پایین آورد اما موافق نیستم که اگه ریسک یه موضوع بالا بود کلا بیخیالش بشی.
ما می تونیم یه سری از کارا که امکان موفقیت رو بالا میبره انجام بدیم (مثلا در مورد مهاجرت اصولی که نوید میگه کمک زیادی به ما میکنه) اگه ما از ریسک کردن بترسیم و فقط دنبال کارهایی باشیم که درصد خطای پایینی دارن زندگیمون خیلی یکنواخت میشه. خود من آدمای زیادی رو میشناسم که به خاطر اینکه اهل ریسک نیستن زندگیشون با چند سال پیش فرق زیادی نداره (بدتر نشده اما پیشرفت خاصی هم نداشتن) و از اونجایی که من آدمی هستم که از یکنواختی و ثبات زیاد خوشم نمیاد ترجیح میدم دست به تغییر بزنم. البته سعی میکنم تا جاییکه ممکنه ریسک کارو کم کنم تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، mohsen324 ، sh-b ، lexington ، honareirani ، یه مهاجر ،
(2009-12-12 ساعت 18:14)shr.jafari نوشته: لیلی جان حرفت درسته اما با همش موافق نیستم. مثلا قبول دارم که باید درصد آزمون و خطا رو پایین آورد اما موافق نیستم که اگه ریسک یه موضوع بالا بود کلا بیخیالش بشی.راست میگه سحر! من و سحر اونقدر تو موقعیت های خطرناک بودیم که نگو. خیلی هم لذت می بریم. مثلاً یه بار با ماشین وسط بیابون گیر کرده بودیم (کف ماشین گیر کرده بود به یه سخره گنده) و تا شعاع 20 کیلومتری کسی نبود و هوا هم داشت تاریک می شد....2 ساعت طول کشید ماشینو آزاد کنیم (با هول های سحر ) ولی بعدش کلی خندیدم به هم و اون روز خاطره خوبی شد. اصلاً آدم زندگی می کنه به خاطر همین ریسک ها و هیجان ها. ما الآن داریم میریم آمریکا باور کنید 1 نفر هم نداریم اونجا و پول درست و حسابی نداریم و احتمالاً زندگی پر از درد و رنج و سختی خواهیم داشت اما به قول شاعر «مرد را دردی اگر باشد خوش است» تشکر کنندگان: seravin ، Ali Sepehr ، sh-b ، lexington ، honareirani ، یه مهاجر ، shr.jafari ، zohreh36 ، aazitaa
2009-12-12 ساعت 19:37
محسن جان ، سحر جان واقعا جای تقدیر داره کار شما مخصوصا کار سحر جان.
من همیشه فکر می کنم اگه ازدواج کنم و مسئولیت کس دیگه ای به دوشم بیفته ممکنه نتونم اونجوری که دوست دارم با هیجان و دلهره زندگی کنم ، نمی دونم چرا اما عاشق هیجانم ، عاشق اینم که هر روز یه مساله ی حدیدی برام پیش بیاد که باید حل کنم ، اما اگه با یک نفر دیگه باشم ممکنه نتونم اینجوری زندگی کنم و این کار سحر عزیز بسیار ارزشمنده که حاضر شده با محسن تن به یک کار بزرگ بدند و سختی های زیادی رو تحمل کنند. بچه ها امیدوارم همیشه موفق باشید و ترس رو از دلتون بیرون کنید. سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول ali.sepehr@pariztravel.com هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد. https://telegram.me/pariztravel تشکر کنندگان: mohsen324 ، lexington ، honareirani ، shr.jafari ، zohreh36
2009-12-12 ساعت 23:46
(2009-12-12 ساعت 23:46)shr.jafari نوشته:(2009-12-12 ساعت 19:24)msnazi نوشته: مثلاً یه بار با ماشین وسط بیابون گیر کرده بودیم (کف ماشین گیر کرده بود به یه صخره گنده) و تا شعاع 20 کیلومتری کسی نبود و هوا هم داشت تاریک می شد....2 ساعت طول کشید ماشینو آزاد کنیم (با هول های سحر ) ولی بعدش کلی خندیدم به هم و اون روز خاطره خوبی شد. ای کاش تمام ریسکهای زندگی فقط همین چیزهای کوچک بود...... ما از ریسکی صحبت میکنیم که میتونه برای آدم خیلی گرون تموم بشه.....و زندگی شما و چند نفر از نزدیکترین کسانتون و تغییر بده ...یا به کلی نابود کنه ....من تا زمانی که تنهام اجازه دارم به بلند پروازیها و هیجانات درونیم امکان مانور دادن بدم ولی زمانی که مسئولیت خانواده ای روی دوشم هست نمیتونم بی گدار به آب بزنم و با آینده و زندگی دیگران بازی کنم... محسن و سحر عزیز میدونم که اون خاطره چقدر براتون لذت بخش و ماندگاره..ولی میخوام بدونم که اگه فرضا بچه ی چهار ماهه ای داشتید و اون هم همراهتون بود همین کار و میکردید؟و اگه میکردید آیا بعدش از این خاطره به خوبی یاد میکردید؟ در ضمن من گفتم اگه دهه ی سوم و گذرونده باشید براتون سخت تر میشه.....شماها هنوز وقت دارین......
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
2009-12-13 ساعت 04:59
سلام.
بالاخره ما هم امروز جریمه شدیم یعنی ماشینمون "تو" شد!!! جایی ایستادیم که فقط اجازه 30/1 دقیقه ایستادن داشتیم ولی رفته بودیم سینما و خب دیر شد!!! اومدیم دیدیم ماشین نیست!! نمیدونم از کجا فهمیدند که ما کی پارک کردیم!!!!!! یک کارت دادند که ماشین را بردند به این آدرس. تا اونجا با تاکسی 10 دقیقه راه بود که 20 دلار کرایه اش شد( کرایه تاکسی زیاده) . 180 تا واسه "تو" کردن گرفتند، 45 تا واسه نگه داشتن ماشین برای نیم ساعت، 60 تا هم واسه اینکه امروز روز کاریشون نبوده و ظاهرا ما مزاحمشون شدیم!!! خلاصه اعصابم خورد شد. !!!!!!!! شما مواظب باشید.
لاتاری 2008
شماره پرونده: ***14 مصاحبه: روزهای پایانی ماه آگوست دریافت ویزا: 13 روز بعد از مصاحبه
پلیسهایی که مخصوص جریمه کردن ماشینهای پارک شده هستند یک چوبهایی دارند که ته آن گچ است و آن را به لاستیک ماشین می زنند. و مثلا اگر 1 ساعت حق پارک در جایی باشد طوری گردششان را تنظیم میکنند که دوباره بعد از یک ساعت در همان محل باشند. اگر گچ را ببیند که جریمه می کند و اگر نبیند فکر می کند تازه آمده اید و دوباره گچ می کشد. پیچاندنشان هم خیلی راحت است فقط کافی است که قبل از پایان وقت پارک بیایید و گچ لاستیک را پاک کنید. من بارها و بارها این کار را کردم و هیچوفت هم جریمه نشدم!
با آرزوی موفقیت برای شما
تشکر کنندگان: laili ، hassan1358arab ، lexington ، Ali Sepehr ، seravin ، سارا کوچولو ، SamiraN ، OverLord ، علیرضا م ، Afies ، zohreh36 ، gol1 ، MPU ، mrlzdh
ما در پارکینگ روباز پارک کرده بودیم. و چند تا نگهبان معمولی ( پلیس نبودند) هم که همه شون اسپانیش بودند، مراقب بودند. همونها هم به یک شرکت دیگه که اتفاقا آنها هم اسپانیش بودند، ماشین ما رو معرفی کرده بودند. فکر کنم یک جورایی با هم همکار بودند. ولی بنظرم مبلغی که گرفت خیلی بالاست. نمیدونم جایی برای است که آدم بدونه این شرکتهای خصوصی چقدر باید برای تو کردن بگیرند یا نه.
لاتاری 2008
شماره پرونده: ***14 مصاحبه: روزهای پایانی ماه آگوست دریافت ویزا: 13 روز بعد از مصاحبه تشکر کنندگان: lexington ، سارا کوچولو ، OverLord
2009-12-13 ساعت 11:57
(2009-12-13 ساعت 03:40)laili نوشته:(2009-12-12 ساعت 23:46)shr.jafari نوشته:(2009-12-12 ساعت 19:24)msnazi نوشته: مثلاً یه بار با ماشین وسط بیابون گیر کرده بودیم (کف ماشین گیر کرده بود به یه صخره گنده) و تا شعاع 20 کیلومتری کسی نبود و هوا هم داشت تاریک می شد....2 ساعت طول کشید ماشینو آزاد کنیم (با هول های سحر ) ولی بعدش کلی خندیدم به هم و اون روز خاطره خوبی شد. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!لیلی خانوم همه مون میمیریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تشکر کنندگان: honareirani
2009-12-14 ساعت 16:47
درسته لیلی جان. تقریبا حق با شماست. ریسک پذیری افراد بیشتر مربوط به سنین پایین جوونیه، چون تقریبا چیز زیادی برای از دست دادن ندارن. ومسئولیت افراد زیادی به گردنشون نیست وعلاوه بر اینا معمولا وقت زیادی برای جبران خسارتهای احتمالی دارن.
تشکر کنندگان: honareirani ، laili
2009-12-14 ساعت 21:25
براي همين بچه دوست ندارما !!! جز دست وپاگير بودن و حس نگراني مادام العمر براي والدين اصولا بچه كار ديگه اي در اين دنيا نداره LOL
تشکر کنندگان: honareirani ، aazitaa
2009-12-14 ساعت 21:40
(2009-12-14 ساعت 21:25)shima.m نوشته: براي همين بچه دوست ندارما !!! جز دست وپاگير بودن و حس نگراني مادام العمر براي والدين اصولا بچه كار ديگه اي در اين دنيا نداره LOL منم واسه همین تفکرت به مثبت بهت داده بودم شیما جان! مثله خودمی! یعنی من مثله شمام! یا شما مثه خودتی یا من مثه خودمم یا . . . !!! فاتی پاتی شد! یه چیزی تو همین مایه ها!!!
2009-12-14 ساعت 23:01
دوستان هدف مهمی مثل رفتن به امریکا که همه ماها امیدواریم بهش برسیم بدون برنامه ریزی درست به مشکل بر میخوره. حالا این برنامه ریزی میتونه :رفتن به کلاس زبان , یادگرفتن برخی مهارتها که اونجا بهدردمون بخوره مثل کامپیوتر(ICDL) و کارهای دیگه ای باشه.حالا اگر هم امسال برنده نشیم نه تنها چیزی رو از دست ندادیم بلکه چیزهایی رو بدست اوردیم
بنابراین نترسید و به اینده ای روشن فکر کنید و امیدوار باشید چرا که بواسطه همین امیدواریه که به همه ارزوهامون خواهیم رسید تشکر کنندگان: honareirani ، rs232 ، Hossein81 ، j@vad ، MPU
|